۳ ماه زندگی در چین
با الی گشت همراه باشید تا در این مطلب نکات زندگی در چین را از زبان یک گردشگر حرفه ای بشنویم. کسی که با راهنمایی های او می توانید بیشترین لذت را از سفرتان به چین تجربه کنید.
کشور چین به سرعت در حال تجربه تغییر است. سنت های کهن و آداب رسوم این کشور امروزه در تلفیق با مدرنیته و آسمان خراش هایی که هر لحظه بر ارتفاع آن ها افزوده می شود، قرار داشته و این کشور هر روز بیش از گذشته به صورت یک نیروی محرکه جهانی درآمده و میزبان گروه های مختلفی از مردم سراسر جهان است. سال گذشته یکی از دوستانم به نام اسکات یانگ Scott Young که به عنوان یکی از هکرهای مشهور شناخته شده که موفق به یادگیری تمامی بخش های علوم کامپیوتری ام آی تی MIT تنها در طی یک سال شده بود، به من گفت: «قصد دارم برای یک سال به گوشه و کنار دنیا سفر کرده و زبان یاد بگیرم» با شنیدن این تصمیم دوستم بسیار هیجان زده شدم، امروز وی تجربیات حضور سه ماهه خود در چین را با من در میان گذاشت و من دریافتم رسانه ها تا چه حد تصویری غیر واقعی از این کشور معرفی می کنند.
مطالب مرتبط: چه کارهایی را نباید در چین انجام دهید داستان جالب لباس چینی ها!
به تازگی من دوستم وت Vat اقامت سه ماهه خود را در چین پایان دادیم؛ ما با کمترین تدارکات قبلی به چین رفته و قرار گذاشتیم تا حد ممکن به زبان انگلیسی صحبت نکنیم زیرا هدف اصلی ما یادگیری زبان دولتی و رسمی چینی قدیم یا Mandarin Chinese بود. در اینجا ما گزارشی خلاصه از تجربیات خود در این سفر را با شما درمیان می گذاریم:
این سفر دیدگاه من را نسبت به تصویر غیر منصفانه ای که از این کشور در دنیای غرب ارائه میشود، تغییر داد. در این نوشتار من می خواهم بزرگترین درس هایی را که در طول سفر خود درباره زندگی، سفر و تجربیات آن در چین داشتم با شما به اشتراک بگذارم.
در حقیقت من و دوستم وت در ابتدا هیچ برنامه ای برای سفر به چین نداشتیم و زمانی که در این زمینه مصمم شدیم، افراد زیادی نسبت به مطلوب نبودن چین به ما هشدار دادند. آن ها بر این موضوع تاکید داشتند که مردم چین با غربی ها رفتاری غیردوستانه داشته و پیشنهاد کردند به جای چین به تایوان سفر کنیم. ما به حرف دوستانمان گوش کرده و تصمیم گرفتیم به تایوان برویم اما وجود برخی مشکلات برای صدور ویزای اقامت سه ماهه در تایوان سبب شد که در دقیقه آخر، نقشه خود را عوض کرده و تصمیم به اقامت در چین بگیریم.
از روز نخستی که من به شهر کونمینگ Kunming وارد شدم، عقاید پیشین من نسبت به چین کاملا دستخوش تغییر شد، بر خلاف تصورات اولیه ما، مردم با افراد خارجی بسیار مهربان بوده و حتی برای نخستین بار که ما به خیابان های شهر رفتیم، بسیاری از افراد به سمت ما آمده و شروع به گفتگو کردند. این موضوع تقریبا در سراسر چین برای ما تکرار شده و اگرچه من چیز زیادی از حرف های آن ها نمی فهمیدم اما این پیش آمد سبب شد تا نسبت به پیش داوری های اولیهام در رابطه با این مردم، تجدید نظر کنم. همزمان با پیشرفت من در یادگیری زبان چینی، میزان ارتباط من با مردم در طول مدت اقامتم بیشتر و بیشتر شد و صاحبخانه ام من را به افراد مختلفی که می توانستند به من در یادگیری زبان چینی کمک کنند، معرفی می کرد. سرانجام من با یک زوج آشنا شدم که مدیریت یک رستوران چینی که در آن انواع نودل ارائه میشد را بر عهده داشتند و آن ها در این رابطه کمک زیادی به من کردند. به نظر من در این زمینه هیچ تردیدی وجود ندارد که اگر کسی در چین نسبت به مردم، فرهنگ و زبان آنها علاقه نشان دهد، مردم با وی به مهربانی و بسیار خوب رفتار می کنند. بنابراین بهتر است به هیچ عنوان مردم یک کشور را بر اساس آن چه در رسانه ها نمایش داده می شود قضاوت نکنید.
چینی گریزی و چینی ستیزی از دیرباز در رسانه های غربی وجود داشته و تنها برخی از اتهامات وارد شده به این کشور از سوی رسانه های غربی صحت دارد: برخی از مناطق چین واقعا دارای آلودگی های محیطی هستند؛ آزادی های سیاسی مشابه آن چه در غرب دیده می شود نیست، اینترنت با فیلترهای زیادی روبرو است و بخشهایی از کشور چین نیز بسیار فقیر هستند.
آن چه من در واقعیت با آن رو به رو شدم، دیدن چینی کاملا متفاوت با تصوراتم بود. شهر کونمینگ که من بخش عمده ای از زمان اقامتم در چین را در آن سپری کردم، آلوده و کثیف نبود، من بدون تعارف و بی پرده با مردم این شهر درباره تبت و دموکراسی گفتگو کردم. اگرچه برخی از سایت ها در چین فیلتر هستند اما این کشور نمونه های داخلی یوتیوب YouTube، نت فلیکس Netflix، ای بای eBay و گوگل خود را دارد.
اگرچه چین هنوز در حال توسعه است اما افزایش رشد اقتصادی سبب شده تا سطح استانداردهای زندگی مردم این کشور طی بیست سال گذشته به شدت افزایش پیدا کند. این موضوع سبب شده است تا بیشتر مردمی که با آن ها در چین گفتگو کردم نسبت به آینده امیدوار و خوش بین باشند.
در اینجا غذا اهمیت زیادی دارد
ارتباط مردم چین و غذا بسیار جذاب است و من نسبت به وجود این حجم از تنوع غذائی و طعم ها شگفت زده شدم. در غرب تلاش می شود تا غذاهای چینی محدود به چاو مین chow mein، فراید رایس fried rice و مرغ تسو Tso’s chicken معرفی شود اما این دقیقا مثل این است که گفته شود غذاهای غربی تنها محدود به ساندویچ و برگر هستند.
بدون اغراق تنوع غذائی در چین با تنوع غذائی در سراسر دنیا برابری می کند. در اینجا سبک غذائی از یک استان به استان دیگر به طور کامل تغییر می کند و هر نوع ترکیب غذائی قابل تصور می تواند مسیر خود را یافته و در بشقاب های چینی حضور پیدا کند. گوشت مرغ، گاو و بشقاب های سبزیجات در انواع مختلف وجود دارند و صد البته شما می توانید اغذیه فروشی هایی را پیدا کنید که حشرات سرخ شده و قورباغه های پخته شده ارائه کرده یا در فروشگاه های بزرگ، لاک پشت زنده برای طبخ بخرید. در کشور چین؛ غذا راهی برای ارتباط با دیگران است، در کشورهای غربی هر کسی بشقاب غذای خاص خود را داشته و از دیگران جداست اما در چین هر کس یک کاسه کوچک به دست گرفته و به طور مشترک از ظرف بزرگ برنج قرار داده شده در مرکز میز غذا میخورند. از آن جائی که این سبک غذا خوردن، سرو غذا را به صورت فردی با مشکل روبرو میکند، در برخی رستوران ها درست کردن غذا امری فراتر از تغذیه محسوب می شود.