غوطه ور شدن در هند
هندوستان به سرزمین رنگ ها شهره است. جاری بودن زندگی در این کشور با مردمانی مهربان یکی از انکارناپذیرترین ویژگی هایی است که در اولین لحظه ی ورود به هند ، می توانید آن را با تمام وجود احساس کنید .در ادامه با تجربه ی شخصی گردشگری که به این کشور سفر کرده بیشتر آشنا می شوید. با الی گشت همراه باشید.
مطالب مرتبط: بناهای یادبود در هند این ۸ مکان عجیب واقعا در هند وجود دارند!
ما در بخش هایی از شمال و مرکز هند اقدام به برقراری ارتباط با مراکز غیر انتفاعی و خیریه کرده و من احساس می کردم هنوز زمان رفتن فرانرسیده است. مردم محلی بسیار مهربان و میهمان نواز بودند و من احساس می کردم این موضوع به دلیل همکاری من با سازمان های خیریه است. طی این مدت من با برخی افراد و انسان هایی که به شدت الهام بخش و تاثیر گذار بودند، ملاقات کردم.
اگرچه من پیش از این درباره این موضوع خوانده بودم اما این بار با احساس این موضوع واقعا از نزدیک برخورد می کردم و غرق در تعجب بودم که چقدر تنوع فرهنگی و جمعیتی در هندوستان زیاد است. سرانجام محل موردعلاقه خود را پیدا کرده بودم و وسوسه ماندن در اینجا بسیار قوی بود. من این وسوسه را سرکوب می کردم می دانستم باید بعدها سفری بلندتر به این کشور داشته و چیزهای بیشتری بیاموزم. در این سفر من از ایالت هیماچال پرادش (Himachal Pradesh) تا کوه هیمالیا رفتم؛ جایی که دوست داشتم با تمام وجود هوای تازه کوهستان را در سینه حبس کنم. تجربه کارهای جدید نیز به نوبه خود برای من بسیار هیجان انگیز بود: پیاده روی، کوهنوردی و فتح قله، کشف تعداد بی پایانی از آبشار ها و چشمه ها …. این محل رویای عاشقان تفریحات بیرون از خانه و طبیعت گردی است.
چیزی که باعث غنی تر شدن این تجربه می شد، لحظاتی بود که از طریق فرصت های کار داوطلبانه با مردم محلی به دفعات در ارتباط بودیم. پس از مدت ها توانسته بودیم یک برنامه ارزشمند و موثر را که توسط گروهی از هندی ها برای کمک و ساماندهی تبتی های مهاجر به هندوستان پایه گذاری شده بود، کشف کنیم. ایجاد ارتباط و آشنایی با این مردم از خود گذشته و مشاهده میهمان نوازی خاص هندی آن ها و همکاری سازماندهی شده با این افراد، به آن روزهای من معنی بخشیده بود.
و سرانجام پس از یک شب سفر با قطار به بنارس رسیدم، این شهر یکی از قدیمی ترین شهرهای جهان محسوب شده و قلب تپنده جهان هندی هاست. در این محل من توانستم غنی ترین تجربه ها را از مواجه شدن با فرهنگ این سرزمین به دست بیاورم. این شهر در حاشیه رود مقدس گنگ ساخته شده و در آن شاهد برگزاری تعداد بی پایانی از مراسم مذهبی و تشریفات آئینی بودیم. در این شهر برای نخستین بار با یکی از کاهنان هندی که به Sadhu شهرت دارند برخورد داشته و از سوی وی دعای آرزوی برکت؛ بخور مقدس و … دریافت کرده و البته وارد یک بحث فلسفی عمیق شدیم.
در سفر شگفت انگیز دیگری ما به حاشیه صحرای تار (Thar desert) و شهری موسوم به پوشکار (Pushkar) رفتیم. در مقایسه با بنارس، پوشکار باز هم قدیمی تر بود و گویا زمان در این شهر متوقف شده و آهسته تر می گذرد. این شهر هم جز اولویت های من برای سفر محسوب می شود. در این شهر برای نخستین بار وارد صحرای تار شده و با حیوان جالبی به نام شتر از نزدیک آشنا شدم. در این شهر نیز فرصت آشنایی با فرد نیکوکاری را داشتیم که در ساعات پس از تعطیلی مدرسه، به آموزش و توجه به کودکان بی بضاعت می پرداخت. در این محل و در مدرسه وی چند روزی کمک کردیم و سپس من قادر به شناخت خانواده وی که در مزرعه ای کوچک زندگی می کردند شده و قادر به فهم راه جدیدی برای زندگی شدم.
هندوستان فراتر از انتظارات من و سرشار از موارد ارزشمند و غیر قابل پیش بینی بود. در سراسر سفر خود با چالش های بی پایانی روبرو بودیم، برخورد با فرهنگ های متفاوت و مختلف و همچنین گاهی خستگی شدید ناشی از سفری طولانی . اما همانطور که قطعا همه مسافران حرفه ای می دانند؛ تمام این موارد هستند که تجربیات سفر را ساخته و پاداش مسافرت محسوب می شوند. من می دانم که دوست دارم برای بارها و بارها باز هم به این کشور بازگردم.
نمایش هندوستان من
سرانجام وقت آن فرا رسید و من پس از مدتی طولانی توانستم تجربیات و برداشت سفرم از هند را با دیگران به اشتراک بگذارم. پس از چند تجربه هیجان انگیز، به هندوستان بازگشتم. در فوریه سال ۲۰۱۵ سرانجام تور مسافرتی Let Live Travel adventure & volunteer tour طرح ریزی شده و به اجرا درآمد. همزمان که من به همراه اعضای گروه تور، از فرودگاه به سمت تاکسی هایی که انتظار ما را می کشیدند قدم می زدم؛ دوباره آن احساس آشنا و قدیمی که اعصاب را تحریک می کرد، در خود کشف کردم. اعضای تور از خوابی طولانی و پس از سفری بین قاره ای بیدار شده و چشمانشان از تعجب گشاد شده بود و با سرعت با یکدیگر صحبت می کردند.
ما از فرودگاه خارج شدیم و تاکسی ها شروع به ویراژ دادن در فاصله بین خطوط کردند و دائم تغییر مسیر می داند و به هیچ تابلو راهنمائی توجه نمی کردند! سفر ما از ساعات نیمه شب در دهلی آغاز شده بود. تماشای چهره های گیج شده آن ها، یک لبخند را برایم به ارمغان آورده و دقیقا شبیه به فاش شدن لحظات گذشته خود من بود. لحظاتی عجیب و احساس قدرتمند تجربه نخستین حضور در هندوستان، هیجانی که آنها با این هدف به این کشور سفر کرده اند