چه چیزی وارنا را در میان باستانشناسان به پایان دنیا معروف کرد؟
ثروت پیدا شده در قبرهای ما قبل تاریخ بلغارستان اولین نشانه فاصله طبقاتی اجتماعی آنهاست، ولی هیچ کس نمیداند که چه عاملی باعث سقوطشان شده است.
مطالب مرتبط: سفرنامه وارنا وارنا سرزمین ماسه های طلایی
سخن ولادیمیر اسلاوچو (Vladimir Slavchev) باستانشناس در مورد قبرستان باعث شد کمی تعادل خود را ازدست بدهم. وی گفت: هم اکنون در موزه باستانشناسی وارنا (Varna Museum of Archaeology) ایستاده ایم، جایی که در گذشته مدرسه سه طبقه دخترانهای بوده که با سنگ آهک و آجر در قرن ۱۹ ساخته شده است. در این مجموعه، ابزار آلات کشاورزان عصر حجر که در کنار دریا، نزدیکی دهانه رود دانوب مستقر شده بودند تا مجسمه ها و کتیبه هایی از موفقیت های رومیها جمع آوری شده است. امّا، اسلاوچو میگوید که برای پیدا کردن شی بخصوصی به اینجا آمده است، چیزی که باعث شده وارنا (Varna) در میان باستانشناسان به پایان دنیا معروف شود و آن چیزی نیست جز طلا.
اسلاوچو مرا به سمت پله های سنگی ساییده شده و سالنی کم نور راهنمایی میکند که با ویترینی شیشه ای پوشانده شده است. در ابتدا نمی دانستم که به کجا نگاه کنم. طلا همه جا بود -در کل ۱۱ پوند بود که نشاندهنده بیشتر ۱۳ پوندی بود که بین سالهای ۱۹۷۲ و ۱۹۹۱ از یک قبرستان کنار دریاچه که در چند مایلی مکان فعلی مان قرار دارد، حفاری شد. این طلاها شامل آویز و دستبند، زره سینه و مهره های ریز، گاوهای تصنعی و یک کلاه خود براق هستند. یک کوزه سفالی عریض و کم عمق که به صورت خطوط شکسته گرد طلایی و مشکی نقاشی شده نیز در گوشه ای پنهان شده است.
طلایی که درون اتاق قرار دارد از نظر وزنی برابر با ۱۸۱ هزار دلار است، ولی ارزش علمی و هنری آن در حال محاسبه می باشد. “طلای وارنا” همان طور که بین باستان شناسان معروف است، مفاهیم قدیمی درباره جوامع ما قبل تاریخ را دگرگون کرده است. به طوری که، با توجه به سن گذاری رادیواکتیو، آثار کشف شده از قبرستان ۶۵۰۰ سال قدمت دارند. این موضوع بدان معناست که آنها چند قرن بعد از اینکه اولین کشاورزان به اروپا مهاجرت کردند، ساخته شده اند. با این حال، باستان شناسان این ثروت را در تعداد کمی از قبرها پیدا کرده که اولین نشانه فاصله طبقاتی اجتماعی در یادداشت های تاریخی است.
اسلاوچو مرا به سمت مرکز اتاق، جایی که قبری با دقت زیاد بازسازی شده بود، هدایت کرد. با اینکه اسکلت داخلی از جنس پلاستیک بود، دست سازه های طلایی به همان شکلی که باستان شناسان در مکان اصلی پیدا کردند، جاسازی شده بودند. در قبر شماره ۴۳ مردی دفن شده بود که مدت زمان زیادی از مرگش می گذشت. النگو، گردنبند طلا، آویزه هایی از طلای سنگین به او آویزان شده بود و دیسک های سوراخ شده و ظریفی به لباس هایش آویخته شده بود.
در ویترین موزه، دست هایش به دور قفسه سینه اش پیچییده شده بود و تبری صیقل داده شده و دسته ای طلایی که مانند یک عصای سلطنتی است را محکم گرفته بود و تبری دیگر نیز درکنارش قرار داشت. یک شمشیر چخماقی ۱۶ اینچی و یک غلاف مردانه از جنس طلا نیز در کنارش قرار داشت. اسلاچو میگوید: او همه چیز اعم از زره، سلاح، ثروت و چیزهای دیگر را یکجا دارد.