به دفعات عبارت «سن طلایی» را شنیده ایم. این عبارت مربوط می شود به آغازین روزهای به دنیا آمدن یک کودک تا سن ۱۵ سالگی که شروع نوجوانی و التهابات ورود به بزرگسالی را تجربه می کنیم. بارها از دوست و آشنا می شنویم که تا کودک بزرگ نشده و به سن نوجوانی نرسیده او را به کلاس زبان بفرستید و یا فلان کار را برایش انجام دهید تا مهارتی را بیاموزد. اما غافل از اهمیت گردشگری و نهادینه کردن این موضوع به چشم یک مهارت و بالاتر از آن، یک ارزش و آشنایی انسان با طبیعت. قصد داریم در این فرصت نگاهی به رویکرد گردشگری کودک در مجله الی گشت داشته باشیم.
نجات تنگ شکننده صنعت گردشگری به دست کودکان
مطالب مرتبط: شهرهای توریستی کمتر شناخته شده: مقصدهای جدید گردشگری سرنوشت ارومیه، پایتخت گردشگری ایران در سال ۲۰۲۰ مقاصد گردشگری جهان، طعمه اصلی ویروس کرونا
هر چیزی می تواند تهدیدی علیه صنعت گردشگری باشد. از سقوط یک بالگرد گرفته تا مسائل و منقاشات سیاسی و همه گیری یک ویروس می توان حکم چکشی را داشته باشد که به تنگ بلورین و شکننده گردشگری وارد می شود و هر بار آن را معیوب می کند. اما این که در روزهای آرام و خوب در زندگی ما باز هم صدای شکستن این تنگ بلورین به گوش می رسد را نمی توان تقصیر حوادث غیر مترقبه انداخت و این ما هستیم که مقصر اصلی آسیب به صنعت گردشگری به حساب می آییم. گرچه این سوال پیش می آید که چطور ما می توانیم یکی از متهمین ردیف اول آسیب رسانی به این صنعت هستیم. یکی از عوامل عمده آسیب رسانی این است که ما همچنان به سفر و مناطقی که به آن ها سفر می کنیم، به چشم یک کالای مصرفی نگاه می کنیم و انگار نمی دانیم که درقبال نقاطی که با آن ها سفر می کنیم وظایف بسیاری داریم؛ یکی از عمده وظایف ما برای نجات صنعت گردشگری این است که از همین آغاز کودکان را با این صنعت آشنا کنیم و دست به کار رواج گردشگری کودک شویم. جدا از لذت هایی که گردشگری برای کودکان پرشورمان می تواند داشته باشد، آشنایی آن ها با طبیعت و اهمیت حفظ محیط زیست است. در یکی از مدارس انگلستان، هر ساله رسم شده که کودکانی که تازه پا به مدرسه می گذارند در یک اردو گردشگری، درختی بکارند و خودشان تا روز آخر مدرسه از درخت خود، در هر نوبتی که به گردشگری کودک می روند باید سری به درخت خود بزنند و به آن برسند. این کار تا جایی ادامه دارد که کودک به صورت ناخودآگاه، دلبسته گیاه خود می شد و از زمان نوجوانی به بعد، انس عمیقی بین کودک و گیاه برقرار می شده است. ضمیر ناخودآگاه را دست کم نگیریم! ناخودآگاه انسان بدون رعایت منطق و تنها صرف عادت، کارهایی می کند که شاید هیچ نیروی دیگری در جهان قدرت انجام آن را نداشته باشد. نام طبیعت با گردشگری گره خورده است و انسان نیز بدون طبیعت نمی تواند زنده بماند و زندگی کند.
گام های اول کودکان در گردشگری
کجای ایران است که می توان آن را مکانی مناسب برای گردشگری کودک ندانست؟! از مازندارن و گیلان و شمال ایران تا جنوبی ترین نقطه این کشور پر از موقعیت های بالقوه گردشگری است که باید با گام های پاک کودکان و مانوس شدن آن ها با طبیعت هر کدام از این شهرها، جانی دوباره به صنعت گردشگری و احیا این صنعت مظلوم، فصلی دوباره را شروع کرد. در حال حاضر، برای آشنا کردن کودکان با مفهوم گردشگری کودک، تورهای یک روزه متعددی بر پا شده و با تدابیری به اجرا درآمده است. تورهای مازندران، دریاچه الیمالات، چهاردانگه، مازندران، بابلسر و به نوبت تورهای دیگر در شهرهای دیگر ایران در دست اجرا است. هدف این برنامه، صرفا برنامه ریزی یک سفر عادی نیست و در واقع مفهوم گردشگری کودک به آشنایی کودکان با طبیعت و نحوه سفر کردن و تاب آوردن در شرایط آب و هوایی متفاوت و از همه مهم تر دیدن و شناختن زیبایی های این مرز و بوم است. گردشگری برای کودکان باید کمی متفاوت از سفر بردن و اردو بردن آن ها باشد. باید به کودکان اجازه داد که در تورهای گردشگری، به کند و کاو بپردازند و حتی قدم هایی هر چند مطمئن را دور از بزرگ ترها بردارند و حس ویژه طبیعت را به تنهایی و به دور از محافظت هر لحظه ای از جانب بزرگ ترها تجربه کنند. طبیعت هم خالق است و هم خلاق و از آن جا که همیشه ذاتی بخشنده داشته است می تواند هر دو حس نام برده را به کودکان انتقال دهد. جسارتی که حس جستجوگری در کودکان به واسطه گردشگری داده می شود بسیار فراتر از فضاهای آموزشی و آزمایشگی است و این درست همان شاخصه ای است که هر انسانی برای ادامه بقا چه در فضاهای شهری و بروز و چه در دل طبیعتی عاری از ساخته انسانی باید بیاموزد و چه بهتر که این آموزش از همان سنین اولیه و خالص دوران کودکی انجام شود.