داستان عروسک رابرت | Robert the Doll
بیشتر مردم بر این باورند که چیزی بسیار خاص در مورد عروسک رابرت وجود دارد و آن هم این است: این عروسک دلهره آور است. وقتی که به رابرت نگاه می کنید، پسر بچه ای در لباس ملوانی می بینید، صورت مضطربی دارد و شبیه به یک انسان عجیب است. حفره های بینی او خیلی مشخص نیست، پوست بدن او قهوه ای رنگ است و در تمام بدن او خراش هایی شبیه به زخم دیده می شود. چشم های رابرت مشکی و شبیه به دکمه است و انگار که مستقیم به صورتتان خیره شده است و قصد دارد تا چیزی بگوید. رابرت عروسکی، خودش هم یک عروسک دارد، سگی کرم رنگ با زبانی دراز که بیرون آورده! اما چه چیزی در مورد این عروسک است که آن را تا این اندازه شوم و نحس کرده است؟ چرا مردم آن را تسخیر شده می دانند؟ پشت پرده ی داستان این عروسک معروف چیست؟ به دنیای گردشگری وحشت سفر می کنیم و جواب این سوال ها را در این نوشتار الی گشت می دهیم.
مطالب مرتبط: تنها معدن الماس جهان که ورود عموم به آن آزاد است! کل جمعیت این شهر در یک آپارتمان زندگی می کند!
موارد دیگری هم وجود دارد که بسیاری از افراد در مورد عروسک رابرت با هم، هم فکرند: این که این عروسک تسخیر شده است و باعث تصادفات ماشینی زیاد، خرد شدن استخوان های بدن، از دست دادن شغل، طلاق، مرگ و بسیاری بد بیاری های دیگر می شود.
رابرت حالا عروسکی ۱۱۱ ساله است، این عروسک در موزه ای به نام موزه ایست مارتلو در کی وست ایالت فلوریدا که در کشور آمریکا است، قرار دارد. در گذشته رابرت متعلق به شخصی به نام رابرت اتو که فردی هنرمند بود، بود. (بله درست خواندید، هم عروسک و هم صاحب آن هر دو نامی یکسان دارند.) در واقع این عروسک یک هدیه ی دوران کودکی از طرف پدربزرگ رابرت به او بود که این عروسک را در سفری که به آلمان داشته بود خریده بود. رابرت هم این عروسک را نگه داشت و رابطه ی او با عروسکش تا دوران بزرگسالی هم ادامه پیدا کرد.
یکی از موزه داران به نام کوری کانورتیتو که الان از این عروسک در موزه نگهداری می کند درباره ی آن می گوید: «چیزی که مردم به یاد دارند، رابطه ی ناسالم و غیر عادی ای بود که بین رابرت اتو و عروسکش رابرت وجود داشت. او عروسکش را همه جا با خود می برد، وقتی در مورد عروسکش می خواست صحبت کند، به عنوان اول شخص از آن صحبت می کرد انگار که اصلا عروسک نیست. او خود رابرت بود در یک موجودیت زنده.»
بعد از جستجوها و تحقیقاتی که این موزه درباره عروسک رابرت انجام داد، توانست رد آن را در کارخانه ی عروسک سازی ای به نام Steiff در آورد. یکی از تاریخ دانان کارخانه Steiff به موزه گفته بود که در واقع هیچ وقت قرار نبود تا رابرت فروخته شود، او در واقع برای تزیین جلوی پنجره ساخته شده بود. لباسی که عروسک رابرت بر تن دارد لباسی نیست که خود کارخانه بر تن او کرده باشد در واقع این لباسی است که خود رابرت اتو در بچگی برای آن تهیه کرده است.
طبق داستان هایی که شنیده شده، رابرت اتوی جوان، مصیبت ها و بدبختی ها را به خاطر عروسک دانست. همین که عروسک و رابرت اتو بزرگ تر می شدند، مردم کم کم به رخداد اتفاقات عجیب و غریب بیشتر پی بردند. در سن بزرگسالی، اتو در خانه ای باشکوه زندگی می کرد که خودش به آن «خانه هنرمند» می گفت، در آن خانه می توانستید عروسک رابرت را که در پنجره ی طبقه بالا گذاشته شده بود ببینید. دانش آموزان مدرسه ای که از جلوی خانه رد شده بودند قسم می خورده اند که دیده اند عروسک خود به خود غیب شده و دوباره ظاهر می شده است و به همین خاطر اصلا به خانه نزدیک نمی شدند. بعد از مرگ رابرت اتو در سال ۱۹۷۴، شخصی به نام میرتل رویتر خانه ی او را خرید و در واقع به نوعی مراقب جدید عروسک رابرت شد. بعضی از افراد گفته اند که وقتی که جلوی عروسک، از رابرت اتو بد می گفته اند، چهره ی آن تغییر می کرده است. میرتل رویتر هم می گفت که عروسک در خانه راه می رفت، بعد از ۲۰ سال میرتل تصمیم گرفت تا این عروسک را به در سال ۱۹۹۴ به موزه اهدا کند.
اهدا کردن این عروسک به موزه نقطه ی تغییری برای عروسک بود، از همان زمان رفتنش به موزه، بازدید کننده های زیادی به موزه رفتند تا بتوانند نگاهی به این عروسک شیطانی بیندازند. او را در برنامه های تلویزیونی نشان دادند، عکس هایی از او در رسانه ها پخش شد و صفحات اجتماعی زیادی برای او ایجاد شد و حتی او الهام بخش داستان ها و فیلم های ترسناک زیادی هم بوده است و حتی می توان به او نامه هم نوشت. موزه داری که عروسک رابرت در آن نگهداری می شود در این باره می گوید: تقریبا روزی ۳ نامه را برای رابرت دریافت می کنیم و بیشتر آن ها هم عذرخواهی هستند. بسیاری از گردشگرانی که از این عروسک دیدار کرده اند گفته اند که دچار بدشانسی های وحشتناکی شده اند، به این خاطر که به عروسک احترام نگذاشته اند و به همین خاطر از او بخشش خواسته اند. این موزه دار می گوید تا حالا هزاران نامه دریافت کرده اند، آن ها این نامه ها را نگه می دارند و به صورت کاتالوگ نگهداری می کنند.
حتی در برهه ای از زمان گفته شد که رابرت دندان شیری دارد، به همین خاطر مردم برای او شکلات می فرستادند. در همین اواخر، عروسک رابرت هشت بسته شکلات نعنایی، یک کارت پستال دریافت کرده است. (باید بدانید که موزه داران اصلا به هدایا و اشیایی که برای این عروسک فرستاده می شود دست نمی زنند و آن ها را نگه می دارند.)
شخصی که در موزه فلوریدا کار می کند و وظیفه ی نگهداری از رابرت را دارد Convertito نام دارد و می گوید: من سالی یکبار عروسک رابرت را برای چک آپ از جایش بیرون می آورم تا مطمئن شوم که آب و هوای فلوریدا تاثیری روی عروسک نگذاشته است. رابرت حتی ایمیل و صفحات شخصی مجازی هم دارد، تمام نامه ها و ایمیل هایی که به رابرت زده می شود را هم من می خوانم.
پس آیا Convertito هم فکر می کند که رابرت تسخیر شده است؟
«من نمی دانم، واقعا نمی دانم. من هیچ وقت تا حالا تجربه ی بدی با او نداشته ام، هیچ وقت از وجود او احساس ناراحتی و عجیبی نداشته ام. رابطه ی من با رابرت در حد خیلی ابتدایی است، من شغلی دارم که باید انجام بدهم، پس آن را انجام می دهم. چه در مورد این عروسک مورد غیر عادی وجود داشته باشد و چه نه، او به من اجازه می دهد تا کارم را انجام دهم.»
منبع: atlasobscura.com
۲۰ نظرات
آنابل و این عروسک کاملا دروغ و مزخرف و مسخره هست!!!!
اگر همچین عروسکی وجود داره، بهش بگید بیاد منو بخوره!!!!!!
چشم
داداش برو تحقیق کن بعد حرف بزن
دقیقا
اینو نخریده
از ی شعبده باز هدیه میگیره و رابرت تو سن کم میمیره
نه وقتی پیر شد
تحقیق هم بکنی چیزی از توش در نمیاد اینا همه چرت و پرته ،چرا واسه کسی که خدا قبول نداشته باشه شاید اتفاق بیوفته اما واسه کسایی که خدا قبول دارن یا مسلمان هستند هیچ کاری نمیتونن بکنن
چه ربطی داره تزاه کسایی که خرافین به اینا اعتقاد دارن نه بی دینا
جالب بود من حس میکنم رابرت به صاحبش وفا دار بوده مثل اوکیکو نمیدونم چرا ولی واقعا به این عروسک ها علاقه دارم ممنون ولی خب شاید الکی باشه کی میدونه ❤️
این خیلی مسخره است یه عروسک چطور میشه جاندار باشه اینجا سرزمین خدا است و خداوند از وجود این جور چیزا خبر دارد و منع کرده است تمام چیز های شیطانی در زیر زمین حبس شده اند در قران گفته ولی قدیم وجود داشتند
چرت نگید من خودم تجربش کردم و قبول دارم که واقعیه
یه عروسک قدیمی بود که یکی از فامیلای دورمون بهم داده بود البته من اون موقه ۳ سالم بود اون عروسکو بابام برام آورد و یروز که عروسکو تو خونه گمش کردیم صداش زدیم و بعد چند لحظه جواب داد و با صدای عجیبی گفت بله و بعدش اونو دور انداختیم حالا هرکی میخواد باور کنه و هرکی هم میخواد باور نکنه من به قرآن مجید قسم میخورم راست میگم
اینطور چیزا واقعیه و ربطی به اینکه اینجا سرزمین خداست نداره خرافاتیم درکار نیست شاید داستانشون راست نباشه ولی دروغم نیست چون به وسیله طلسم و جادو میشه قدرت ماوراطبیعه تویه اجسام بوجود آورد
به هر حال ما که نمیدونیم این ماجرا ها واقعیه یا الکی…..
باور کردن یا نکردن ما هم هیچ فرقی به حال هیچ کس نمیکنه…. ولی خب من فکر میکنم اینا بر اساس واقعیت هست… به هر حال رمز و راز های زیادی تو این دنیا هست که انسان ازشون هیچ اطلاعی نداره و حتی نمیتونه اونا رو درک کنه…. پس زندگیمونو بکنیم و بذاریم هرچی به صلاح ما هست اتفاق بیوفته… خدا بهتر از همه ما میدونه که چه خبره و این عروسک ها چی هستن و چرا اینطوری شدن
دوستان این ها واقعیته اگه خدا رو قبول دارید یعنی باید شیطان هم قبول داشته باشید شیطان یا چیز مثل شیطان در این عروسک حلول کرده است
اگه این موزه رفتید و دوباره اینارو بگید اتفاقات بدی براتون رخ میدهد!
همه ی این حرفا مزخرفه. این فقط یه عروسکه
البته این فقط نظر منه
دنیای عجیبی داریم هرچیزی ممکنه شاید با طلسم بشه هرچیزیو جابجا کرد یا جنو و چیزهایی که ماورایی هستن تو بدن هرچیز برن حتی انسان
همه ی این عروسک ها انابل ورابرت یکی بهوشون هدیه میداد الکی خیلی مسخرس باور نکنید
همشون رو میبرن تو موزه کما باور کنیم دورغ خیلی چرت وپرت
همشون رو میبرن تو موزه کما باور کنیم دورغ خیلی چرت وپرت
همشون رو میبن تو موزه که ما باور کنیم الکی
من به این چیزها اعتقادی ندارم و فقط برای سرگرمی این ها را میخوانم