سفرنامه ای در وصف قبیله ماسای در آفریقای شرقی (Massai)
ما با وجود مطالب مختصر اینترنتی و فواصل محو شده مورد توجه بسیاری از گروه های قومی کمتر به سمت تصاویر عجیب و غریب می روند. آن ها تصاویری بر روی بورد Pinterest و یک لایک سریع در فیس بوک هستند. تفکر عمیقی در مورد روش های مورد علاقه وجود دارد و ما در این دنیای دیجیتالی اغلب داستان های پشت این چهره های خارجی و سنت های محو شده را فراموش می کنیم.
مطالب مرتبط: قبیلهای که چهره توریسم در آفریقای شرقی را تغییر داد یادداشتی الهام بخش در سفر به تایلند
پس از بودن در یک تور پرجمعیت سردستی در شهر کیپ (Cape)، آگاهی خود را از عدم دانش در مورد آن جا سنجیدم و می دانستم که سوالاتی بیش از آنچه که فکر کردم پرسیده می شود و مسائلی در آفریقا وجود دارد که بسیار فراتر از آن چیزی است که خارجی ها شنیده اند.
توریسم مسوولانه (توریسم مسئولانه به نوع خاصی از توریسم اطلاق می شود که در آن تاثیرات منفی زیست محیطی، اجتماعی و فرهنگی به حداقل می رسد) یک مساله بسیار پیچیده است. لبه ها و محدودیت های تجربیات مسافرت نرم می باشد. یک مساله نوآورانه و عجیب در یک جامعه ممکن است یک مساله حل شده و ساده در جامعه ای دیگر باشد.
این باور در حکم نوشدارویی برای مسائل دیده شده است که غارت و ویرانی را در آفریقا شکل داده است. به علاوه به باور من راه های مؤثری در مورد توریسم مسوولانه وجود دارد.
به علاوه روش هایی برای بازدید از مناطق و پروژه های حمایت کننده ای وجود دارد که مشهورتر از مدل های استخراجی استعمارگرایی گذشته می باشد. تجارت های آفریقایی مسائل اجتماعی عملی را حل کرده و جوامع خود را شکل می دهند. اما پیدا کردن صداهای محلی در بین همه راه حل های توسعه ای خارج مشکل است.
امیدوارم که بودن من در ماجی موتو در مفهوم «آسیب نرساندن» باشد در آنجا داوطلب نبودم و مهارت مورد نیاز جوامع آن ها را نداشتم و حتی برای تغییر دادن آنجا نیز ماموریت نداشتم. آنجا را دیدم و به آن ها گفتم که توریسم مهم ترین منابع مورد نیاز رئیس ماسای در این روستاست.
و جهت حمایت از تشکیلات سازمانی با استفاده از سرمایه توریسم جهت ساخت، اجرا و مدیریت پروژه های مدیریت در این جامعه از آنجا بازدید کردم. سلطان اُل ران توتو (Salatanole Ntutu)، رئیس مبارز و با جذبه ماسای از ماجی موتو، گروه کوچک ما را با سنت های زندگی ماسای آشنا کرد و با کمک افرادی از قبیله مجی موتو ماسای در تپه های لوتیا راه می رفتیم و با گیاهان دارویی آن ها آشنا می شدیم و از بالای یک تپه غروب خورشید را تماشا کردیم. هر روز بعدازظهر دور آتش آواز می خواندیم و هر روز پروژه های در حال ساختی را با حمایت کمپ فرهنگی می دیدیم.
سفر ما به ظاهر یک روش ساده برای توریست ها در جهت مداخله مسئولیت پذیرانه با فرهنگ ماسای بود. کمپ فرهنگی تک حلقه ای در شبکه گسترده و به هم پیچیده پروژه های محدود شده ترموا دیدگاه سلطان و اجرای محتاطانه آن بود.
یک مدرسه ابتدایی اینکیتنگ لپا (Enkiteng Lepa) در جاده کثیف پر از گرد و خاک با فاصله پیاده روی کوتاهی از کمپ فرهنگی قرار داشت.
رز در روز اول اقامت در ماجی مونتو ما را به مدرسه برد.
بوی حرارت پخت و پز خشکی به مشام می رسید و رز اهمیت مدرسه برای این جامعه را برای ما توضیح داد و با وجود شباهت به مدارس دیگر در سراسر دنیا (ردیف پنجره ها و فضای دویدن) منحصر به فرد بود. این مدرسه بر دو هدف اولیه یادگیری تأکید داشت: آموزش مدرن و درک جامعی از سنت های ماسای. این وابستگی به سنت ها باعث شد که چیزهای زیادی را در این منطقه یاد بگیرم. اگرچه سلطان مدل توریسمی مدرن را برای این جامعه ساخته بود، هر پروژه جدیدی با پیشرفت مدرن و حفظ سنت آن ها گره خورده بود. بنابراین این توازن باعث موفق شدن کار آن ها بود. به علاوه این کمپ فرهنگی از بیوه زنان و دختران بیوه روستا که براساس فرهنگ سنتی ماسای قادر به ازدواج نبوده یا اموالی ندارند حمایت می کند. در نتیجه بسیاری برای حمایت از خود و بچه هایشان مشکل دارند. طرح حمایت از بیوه زنان روستا شبکه حمایتی را که قبلاً فاقد آن بودند را برای آن ها فراهم می آورد و برای آن ها منبع درآمد است، زنان تسبیح سازی را به توریست ها یاد می دهند و جواهرات نفیس و پیچیده خود را به آن ها می فروشند.