تاریخ ایران مملو از دانشمندان و هنرمندان ایرانی است که هریک به تنهایی گنجینه ای پر افتخار برای هر ملت و قومی محسوب می شوند. هر کدام از این مشاهیر، داستان ها و ارج و قرب خاص خود را دارند؛ از حافظ و سعدی گرفته تا جامی و مولانا هریک به شکل و طریقی به جایگاه پرمنزلتشان در تاریخ، فرهنگ و دانش این سرزمین دست یافته اند. عطار نیشابوری هم از این قاعده مستثنی نیست.
این شاعر و عارف مشهور ایرانی که در سال های پایانی قرن ششم هجری به دنیا آمد و در سال های نخست قرن هفتم نیز دار فانی را وداع گفت اما آنچه اهمیت دارد، رخدادهایی است که در حد فاصل این دو تاریخ رخ می دهند و از عطار، شاعری جهانشمول می سازد که متعلق به همه زمان ها و دوران ها باشد. در ادامه این مقاله، برای آشنایی با این شاعر و دانشمند ایرانی، با مجله الی گشت همراه باشید.
فرازی از زندگانی عطار نیشابوری
مطالب مرتبط: راهنمای سفر به نیشابور بازار سرپوش نیشابور با ۵۵۰ سال قدمت! خیام نیشابوری؛ از رباعیات زیبا تا محاسبات بی نقص!
طبق آنچه که در زندگی نامه دانشمند عالیقدر آمده، فریدالدین ابو حامد محمد بن ابوبکر ابراهیم بن اسحاق عطار نیشابوری، در سال ۵۱۳ یا ۵۳۷ هجری قمری در روستایی به نام کدکن که به آن شادیاخ هم می گویند، دیده به جهان گشوده است. مستنداتی از اینکه وی چگونه دوران کودکی خود را سپری کرده، در دست نیست اما آنچه به طور قطع می دانیم این است که پدرش، در همان روستا به شغل عطاری مشغول بود و در این کار که در آن زمان نوعی طبابت و درمان بیماران نیز محسوب می شد، تبحر زیادی داشت.
شاید به همین خاطر و شاید به این دلیل که در آن دوران پسران کسب و کار آبا و اجدادی را ادامه می دادند، فریدالدین هم حرفه عطاری را پیشه کرد و در کنار آن به طبابت نیز می پرداخت. اما دنیا برای این عارف بزرگ برنامه های دیگری در سر داشت.
رخدادی که زندگی عطار را برای همیشه تغییر داد
در داستان ها آمده که یکی از روزها، فریدالدین در دکان خود مشغول کار بود که درویشی وارد مغازه اش می شود. درویش چندبار این جمله را تکرار می کند که: چیزی برای خدا به من بدهید.
عطار اهمیتی نمی دهد و چون درویش بی تفاوتی او را می بیند، می پرسد: تو چطور می خواهی از دنیا بروی؟
عطار پاسخ می دهد: همان طور که تو از دنیا می روی!
درویش می گوید: تو می توانی مانند من بمیری؟
و زمانی که با پاسخ مثبت عطار رو به رو می شود، دراز می کشد، کاسه خود را زیر سر می گذارد و می میرد. این اتفاق چنان عطار نیشابوری را تحت تاثیر قرار داد که زندگی اون را به کل و برای همیشه تغییر داد. پس از آن، فریدالدین به سراغ عرفای نامی آن زمان رفت و از میان آن ها شیخ الشیوخ عارف رکن الدین اکاف را به استادی برگزید و به تزکیه نفس روی آورد. پس از آن نیز زمان زیادی را به سفر اختصاص داد و گفته شده که در این سفرها با بسیاری از بزرگان عصر خود دیدار کرد. وی همچنین مسیر مکه تا ماوراء النهر را نیز پیمود و با بزرگانی چون مجدالدین بغدادی رسید.
داستان غم انگیز وفات عطار
بی هیچ اغراقی می توان گفت که پایان زندگی عطار، یکی از غم انگیزترین داستان هایی است که در مورد مرگ عرفا روایت شده است. در تاریخ آمده که با حمله قوم مغول به خراسان، این شاعر و عارف عالیقدر توسط یک سرباز مغول به قتل رسیده است. در کتاب کشکول، نوشته شیخ بهاء الدین ولد چنین می آید که زمان حمله قوم تاتار به نیشابور، مردم از پیر و جوان و زن و مرد قتل عام شدند و شیخ گرانمایه نیز در این زمان مورد ضربت یکی از سربازان مغول قرار گرفت و پیش از مرگ، با خون خود بر دیوار، این رباعی را نوشت:
در کوی تو رسم سرفرازی این است
مستان تو را کمینه بازی این است
با این همه رتبه هیچ نتوانم گفت
شاید که تو را بنده نوازی این است
منطق الطیر و دیگر آثار جاودانه این شاعر بزرگ
بی راه نیست که عطار از بزرگان شعر و ادب ایران زمین به شمار می آید. آثاری که از او به جا مانده این ادعا را تصدیق می کند و بر آن مهر تایید می زند؛ آثاری چون منطق الطیر، خسرونامه، مختارنامه، اسرارنامه و تذکره الاولیا همگی نشان از یک ذهن درخشان دارند. چنان که اگر قصد داشته باشیم تا در حوزه عرفن از سه نفر یاد کنیم، باید نام عطار را کنار اسامی سنایی و مولانا بگذاریم. افرادی که عرفان را به شعر فارسی آوردند و آن را به اعتلا رساندند؛ هرچند که بنا به گفته استاد شفیعی کدکنی در مقدمه ای بر منطق الطیر، شخصیت این حکیم گرانقدر در هاله ای از ابهام فرو رفته و با اینکه سنایی یک قرن پیش از وی می زیسته، از او اطلاعات بیشتری نسبت به عطار نیشابوری در دست است.
با این وجود، می دانیم که منطق الطیر مهم ترین اثر این شاعر گرامی است که با نام دیگر مقامات طیور، داستانی را از پرواز دسته بزرگی از پرندگان تعریف می کند که همگی راه میوفتند تا سیمرغ را پیدا کنند. در این داستان، از هر کدام از مرغان سخنی می شنویم که ما را به یاد افراد دور و برمان می اندازد. آن ها در حقیقت نماد انسان هایی هستند که در ادوار مختلف با سحط فکر و درک مختلف زندگی می کنند.
مزار و مقبره عطار نیشابوری
عطار، به زادگاهش وفادار ماند و با وجود سفرهای بسیار، در نیشابور به خاک سپرده شد. گفتنی است که آرامگاه کمال الملک، نقاش برجسته ایرانی نیز در نزدیکی مقبره عطار واقع شده و مزار خیام نیشابوری نیز در فاصله ای نه چندان دور قرار گرفته است.
بنای آرامگاه عطار در دوره تیموری و به دست امیر علیشیر نوایی ساخته شد و در طول زمان مورد مرمت و بازسازی قرار گرفت. بنای کنونی این آرامگاه از یک گنبد، چهار ورودی و هشت ضلع مختلف ساخته شده که همگی با کاشی کاری های زیبا، حس آرامش را در این فضا تداعی می کنند. جالب این که سبک معماری اولیه تا حد زیادی حفظ شده و به عنوان یک اثر مهم ایرانی- اسلامی همچنان باقی است.
در این مقاله، به معرفی شاعری بزرگ پرداختیم که آثارش در گرداگرد جهان، شهره بزرگان ادبیات است و شعر پارسی مرهون اشعار بی بدل وی بوده و هست. آرامگاه عطار در سال ۱۳۴۲ در فهرست آثار ملی قرار گرفته است و در تقویم رسمی ایران، روز ۲۵ فروردین را به نام او روز ملی عطار نیشابوری نامگذاری کرده اند. آیا تا به حال از این شاعر بزرگ ایرانی شعری خوانده اید؟ برای ما شعر محبوبتان را بنویسید.