شهر باستانی تایر یک بندر فنیقی بوده است که در افسانه ها به عنوان محل تولد اروپا و جایی که نام اروپا نامگذاری شده شناخته می شود. در اسطوره ها گفته می شود که این همان محلی است که دایدو کاردیج (Dido of Carthage) عاشق قهرمان تروی شده است. شهر باستانی تایر به دو بخش تقسیم شده که یکی مرکز اصلی تجارت که در جزیره ای قرار داشته و بخش قدیمی تایر در حدود نیم مایل داخل سرزمین می باشد. شهر قدیمی که به نام اوشو (Ushu) شناخته می شود در سال ۲۷۵۰ پیش از میلاد تاسیس شده و مرکز تجاری پس از آن رشد کرد. در طول زمان جزیره رونق بیشتری پیدا کرده و جمعیت آن نسبت به اوشو بیشتر گردید. با الی گشت همراه شوید تا در مورد شهر باستانی تایر و تاریخچه این شهر بیشتر بدانیم.
مطالب مرتبط: غار جعیتا در لبنان، خانه انسان های ماقبل تاریخ خوشمزه ترین و مشهورترین غذاهای لبنانی لبنان را از فراز آسمان تماشا کنید
رونق شهر باستانی تایر باعث شد تا توجه پادشاه بابل، نبوچادنزار دوم (Nebuchadnezzar II) به سوی این شهر جلب شده و ۱۳ سال از قرن ششم پیش از میلاد را به محاصره این شهر اقدام کند بدون اینکه دیوارهای دفاعی آن را بشکند. در طول این محاصره اکثر ساکنین شهر اصلی برای امنیت جزیره این شهر را رها کردند. اوشو به عنوان حومه ای از شهر باستانی تایر باقی ماند تا زمانی که اسکندر بزرگ به آنجا رسید. شهر باستانی تایر در کتاب مقدس عهد جدید به آن اشاره شده و گفته می شود که حضرت عیسی از این شهر بازدید کرده است.
دوران طلایی شهر باستانی تایر در حدود قرن دهم و هشتم پیش از میلاد بوده است. استعمار سایت دیگری در این منطقه که دارای رفاه و ثروت بزرگی بود موجب رشد بیشتر این منطقه بود. توافقنامه ها و اتحادهای تایریان باعث سود آوری در میان هر دو طرف بود. بر اساس گفته ها به لحاظ تجاری این اتحادها نه تنها امکان دسترسی به بازارهای ارزشمند دیگر را فراهم می کرد بلکه فرصت های بیشتری را برای سرمایه گذاری ایجاد نمود. توسعه دیگری که باعث رشد شهر باستانی تایر گردید انقلاب مذهبی در شهر تحت حکومت ابیبال (Abibaal) و هیرام (Hiram) بوده که آن را به نام ملکارت (Melqart) می شناختند. وجود ملکارت باعث شد تا قدرت از اختیار کشیشان خارج شده و در اختیار کاخ پادشاهی قرار گیرد. نتیجه این امر باعث شد تا نه تنها ثروت قصر افزایش یابد بلکه از طریق توزیع کارآمدتر این ثروت برای افزایش رفاه شهر مورد استفاده قرار گرفت.
بر اساس این تغییرات مذهبی پادشاه شهر باستانی تایر اکنون به عنوان پلی بین دنیای زمینی و آسمانی بوده است. این سیاست مذهبی باعث پیوندی میان مردم شهر شده و آن ها را جدا از دیگر شهرها و مناطقی تحت سلطه فنیقی ها قرار داد. پادشاه مراسم جدیدی را به عنوان جشنواره سالانه مذهبی معرفی کرد. در این جشنوراه مذهبی برخی از مراسم شامل آتش بازی های به خصوص و همچنین سرودها نیز توسط جمعیت حاضر انجام می شد. برای تاکید بر اینکه انسجام داخلی مردم حفظ شود تمام افراد خارجی شهر مجبور بودند تا در مدت برگزاری این مراسم این منطقه را ترک کنند. این مراسم که از اهمیت بالایی برای مردم برخوردار بود باعث شد تا رفته رفته شهر باستانی تایر تخریب شده و نتیجه آن کشتار و بردگی مردم باشد.
در سال ۳۳۲ پیش از میلاد زمانی که الکساندر به شهر باستانی تایر رسید خواستار تسلیم آن شد. در این زمان الکساندر بزرگ به تازگی توانسته بود شهر سیدون (Sidon) را به اطاعت از امپراتوری خود در بیاورد. به دنبال رهبری سیدون، تایریان نیز عظمت الکساندر را تصدیق کرده و از او با هدایایی پذیرایی نمود. در زمانی که تایریان فکر می کرد همه چیز خوب پیش می رود و او در حال لذت بردن از تسلیم شدن خود بود، ناگهان الکساندر بزرگ درخواست کرد تا به افتخار این پیروزی در عبادتگاه ملکارت قربانی کند. تایریان نمی توانست اجازه دهد که یک خارجی بتواند در خانه مقدس و عبادتگاه آن ها قربانی را انجام دهد. بر اساس گفته مورخان، آزمیلک (Azemilk) پادشاه تایر پیشنهاد یک سازش را ارائه کرد. بر اساس این پیشنهاد شهر باستانی تایر بخشی از متحد الکساندر بزرگ می شود اما او می بایست قربانی خود را در سرزمین اصلی و در تایر قدیمی انجام دهد.
الکساندر که از این موضوع عصبانی شده بود، فرستاده هایی را ارسال کرد تا عدم موافقتش در این مورد را به تایری ها گفته و به آن ها بگوید که می بایست تسلیم شوند. تایری ها نیز فرستاده ها را به قتل رسانده و دیوارهایشان را برداشتند بنابراین الکساندر بزرگ دستور به محاصره تایر را داد. الکساندر بزرگ بسیاری از بخش های شهر قدیمی اوشو را از بین برد و با استفاده از باقی مانده های سنگ ها و درختان نابود شده شروع به پر کردن دریای بین سرزمین اصلی و جزیره نمود تا به این طریق بتواند پلی ایجاد کرده و ماشین ها و نفرات جنگی خود را وارد جزیره و شهر باستانی تایر نماید. در طول قرن ها که از این رویداد می گذرد خاک و سنگ در این بخش رسوب کرده و به گونه ای باعث شده تا جزیره به طور دائمی به سرزمین اصلی متصل گردد. به همین دلیل است که امروزه شهر باستانی تایر به صورت یک جزیره وجود ندارد.
پس از اینکه الکساندر هفت ماه محاصره شهر باستانی تایر را ادامه داد در نهایت از طریق گذرگاه هایی که ایجاد کرده بود توانست دیواره های تایر را تخریب نموده و شهر را تصرف کند. شهر باستانی تایر در اثر خشم الکساندر نابود شد. این خشم مدت های طولانی بود که از طرف تایریان باعث ازار او شده بود. ۳۰ هزار نفر از ساکنان تایر کشته شده و یا به اسارت گرفته شدند. صقوط شهر باستانی تایر منجر به ظهور کارتاژ (Carthage) برای بازماندگان محاصره این شهر بود. کسانی که توانسته بودند از خشم الکساندر چه از طریق رشوه دهی و چه از طریق مخفی کاری فقرار کنند، توانستند شهر جدیدی را در شمال آفریقا تاسیس نمایند. پس از مرگ الکساندر در سال ۳۲۳ پیش از میلاد، ژنرال سلوکوس اول (Seleucus I) کنترل منطقه فنیقی ها را در دست گرفت که شهر باستانی تایر نیز بخشی از آن بود. او این شهر را بازسازی کرد اما مجددا در سال ۳۱۵ پیش از میلاد شهر باستانی تایر توسط رقیب الکساندر، ژنرال آنتیگونوس (Antigonus) تخریب گردید.
رومی ها در سال ۶۴ پیش از میلاد شهر باستانی تایر را که ویران شده بود به عنوان یک مستعمره در نظر گرفته و در نهایت پومپی (Pompey) تمام محدوده تحت حکومت فنیقی ها را به امپراتوری روم الحاق نمود. شهر باستانی تایر مجددا توسط رومیان بازسازی شد و از سوی دیگر شهر کارتاژ که باقیمانده تایریان ها تاسیس کرده بودند تخریب گردید. رومی ها، جاده ها، بناهای تاریخی و کانال های آبی را که همچنان وجود دارند بنا کردند و این شهر مجددا تحت حکومت رومیان رونق خود را به دست آورد اما پس از سقوط امپراتوری روم این رونق کاهش یافت. شهر باستانی تایر تا قرن هفتم میلادی همچنان به عنوان یک شهر بندری در نیمه شرقی امپراتوری روم و بیزانس باقی ماند تا در نهایت توسط مسلمانان فتح گردید.
منبع: www.ancient.eu