داستان کشتی تایتانیک
شاید جذاب ترین بخش داستان غم انگیز کشتی تایتانیک، داستان شخصی بازماندگان آن باشد. اینکه چه شد که آنان پای در این کشتی گذاشتند و چگونه در آن شب پر تنش در تاریخ ۱۴ آپریل ۱۹۱۲ از مرگ نجات یافتند. در حالی که بیش از ۱۵۰۰ نفر در آن شب از دنیا رفتند، فقط حدود ۷۰۰ نفر نجات پیدا کردند. برخی از این داستان ها درباره تلاش کم نظیر انسان برای بقا صحبت می کنند، در حالی که برخی دیگر تراژدی و غم انگیز هستند. در ادامه با الی گشت همراه باشید، تا پیرامون معروف ترین داستان کشتی تایتانیک صحبت کنیم.
مطالب مرتبط: از سال بعد می توانید تایتانیک را از نزدیک ببینید واقعیاتی از کشتی تایتانیک که هیچ کس نمی داند بدترین بلایای دریایی تاریخ!
ریچارد نوریس ویلیامز ساعت ها خودش را بر روی تخته های یک قایق شکسته نگه داشت، در حالی که تمام این مدت پاهای او درون آب یخ قرار داشت! هنگامی که پزشکان او را بررسی کردند، به این نتیجه رسیدند که هر دو پایش باید قطع شوند. ریچارد از این کار خودداری کرد و با تحمل دردی بسیار، به طور معجزه آسایی پاهای خود را بدست آورد. ۸ سال بعد در سال ۱۹۲۰، او مقام اول را در مسابقات دو و میدانی ویمبلدون بدست آورد. این فقط یک نمونه از داستان های حماسی تایتانیک است. داستان های دیگر، چندان حماسی و خوشحال کننده نیستند. مانند داستان جنی لوییس هانسن از ویسکونسین. او تراژدی اش را به سختی و در حالی که در شوک فرو رفته بود تعریف می کرد. سیستم عصبی این زن شدیدا آسیب دید و او حتی دیگر نمی توانست اشک بریزد.
معروف ترین داستان کشتی تایتانیک
هنگامی که برث آنتونین ماین داستان نجات یافتنش را برای خانواده و دوستان نزدیکش تعریف می کرد، هیچکش حرف های او را باور نکرد. این زن بلژیکی یک خواننده بسیار معروف بود که در رستوران های بروکسل آواز می خواند. خانم ماین نامزد یک سرباز فرانسوی بود که برای خدمت به بلژیک منتقل شده بود. در سال ۱۹۱۱ ماین با یک میلیونر کانادایی به نام کوئیگ ادموند باکستر آشنا شد و رابطه جدیدی را با او آغاز کرد. باکستر پدر و مادر بسیار ثروتمندی داشت و خودش هم بازیکن هاکی بود. هرچند بعد از آسیب دیدگی شدید چشمش دیگر نتوانست هاکی بازی کند و وارد عرصه مربی گری شد.
باکستر به همراه خواهر و مادرش به اروپا سفر کرده بودند و در نهایت تصمیم گرفتند که با کشتی تایتانیک به ایالات متحده باز گردند. همسفر چهارم آن ها در این سفر کسی نبود جز خانم ماین. آن ها از چربورگ فرانسه سوار بر سمت فرست کلاس این کشتی شدند. ماین احتمالا در فکر ساختن یک زندگی جدید در آن طرف اقیانوس بود. در آن سال ها مردم بسیاری برای کسب موفقیت بیشتر به آمریکای شمالی سفر می کردند. ماین به عنوان خانم “دیویلیرس” در این کشتی ثبت نام کرده بود و در کابینی جدا از کابین باکستر اقامت داشت. در اینجا بود که داستان کشتی تایتانیک آغاز شد.
متاسفانه زمان برای لذت بردن از کشتی و زیبایی های آن بسیار کوتاه بود. ترس از زمانی آغاز شد که تایتانیک در ۳۰۰ مایلی جنوب شرقی نیوفاندلند به یک صخره یخی برخورد کرد. پس از اینکه کشتی توقف کرد، باکستر به سراغ کاپیتان اسمیت و بورس اسمای رفت. کاپیتان به باسکتر گفت که یک تصادف کوچک رخ داده و جای هیچ نگرانی نیست! بروس اسمای به طور آهسته به باکستر گفت که خانواده اش را جمع کند و به سمت قایق های نجات برود. باکستر به سرعت دست به کار شد. ماین یک اورکت پشمی تنش کرد و همگی به سمت قایق شماره ۶ راه افتادند. ماین نمی خواست که بدون باکستر به درون کشتی برود و به همین خاطر جواهرات جا مانده خود در کابین را برای بازگشت بهانه کرد. ولی شخصی به اسم مولی براون او را از این کار بازداشت.
درحالی که قایق نجات از کشتی در حال غرق شدن دور می شد، باکستر برای خواهر، مادر و عشقش دست تکان می داد. این آخرین باری بود که باکستر دیده شد. حتی جنازه او را هم پیدا نکردند. باکستر در زمان مرگش فقط ۲۴ سال سن داشت. پس از این فاجعه، برث ماین مدتی را با خانواده داغدار باکستر سپری کرد. او در نهایت به پاریس نقل مکان کرد و حرفه خوانندگی خود را از سر گرفت. ماین پس از این ماجرا، با هیچکس ازدواج نکرد.
پس از بازنشستگی، این خانم بلژیکی به بروکسل بازگشت. هرچند او همسر و فرزندی نداشت، ولی هنوز هم خواهرزاده و بستگانی نزدیک در این شهر داشت. جالب اینجاست که هیچکدام از بستگان ماین باور نکردند که او در جوانی با کشتی تایتانیک سفر کرده است. او این داستان را بارها برای نزدیکانش تعریف کرد. اما خانواده اش فقط پس از مرگ او در سال ۱۹۶۲ در سن ۷۵ سالگی، صحت حرف های او را دریافتند. هنگامی که خواهر زاده ماین در حال مرتب کردن وسایل او بود، با نامه ها، عکس ها و برخی وسال مربوط به داستان کشتی تایتانیک برخورد کرد که راست گویی او را شهادت می دادند. داستان کشتی تایتانیک یکی از غم انگیز ترین تراژدی های رخ داده در طول تاریخ دریانوردی جهان است.
۷ نظرات
اخی دلم سوخت
اقای باکستروخانم ماین روحتان شاد وامیدوارم در ان دنیا به هم برسن…خیلی ممنونم.که این اتفاق وحشت ناک رو بازگوکردید..وخیلیم دقیق
من فیلم تایتانیک را دیدم اصلا هم اینطوری نیست داستانش فقط اونجاش رو درست گفتم
صخره ی یخی رو درست گفتند
من داستانشو میخام
منم فیلم تایتانیک رو دیدم و داستانش اینجوری نبود فقد صخره یخیش درس بود!
نمیدونم چی بگم واقعا قلبم به درد میاد چقدررر اتقاق های عجیبی افتاده چه عشق هایی اونجا غرق شدن واقعاااا ادمبغضی عجیب خفش میکنه
فقط نظر پریا رو بخونید خخخخخخخ فکر کرده این داره داستان جک و رز رو تعریف میکنه خخخخخ آیکیو به این میگنا؛ نوشته من فیلم تایتانیکو دیدم اصلا داستانش اینطوری نیست؛ آیکیو جان فیلم تایتانیک در مورد جک و رز بود نه در مورد همه اشخاصی ک توی کشتی بودن این داستان یه نفر دیگه رو گفته؛ مگه هر خانومی رزه؟