آیا می شود که شمال در پایین نقشه قرار بگیرد؟
شاید تا به حال کسی به این سوال توجه نکرده باشد که واقعا چرا همیشه جهت شمالی نقشه در بالای کره ی زمین و یا همه ی نقشه های جهان قرار می گیرد؟ در حقیقت کمتر کسی فکرش به این سوال معطوف شده است و شاید یکی از علت های اصلی آن این باشد که ما از بدو تولد تحت آموزش قواعد و اصول قراردادی قرار می گیریم و این مورد هم از این قواعد قراردادی مستثنی نیست اما به هر حال همه می دانیم که این قواعد قرادادی همانطور که از اسمشان بر می آید، نسبی هستند و ممکن است تحت سوال و واکنش و حتی تغییر قرار بگیرند. در این مطلب ما می خواهیم به بررسی این سوال بپردازیم که چرا قسمت شمالی کره زمین بر روی بالای کره ی جغرافیایی و یا نقشه ها قرار می گیرند و البته به این مورد تاکید می کنیم که این تنها یک بررسی است و جواب قطعی سوالات ما درباره ی نحوه ی ترسیم جهت گیری های جغرافیایی نیست. در ادامه با ما در الی گشت همراه باشید.
مطالب مرتبط: ۱۵ اشتباه رایج جغرافیایی که همه مردم آن را باور دارند! ۱۰ قبرستان عجیب در جهان که خون را در رگ های شما منجمد می کنند!
در سال ۱۹۷۹، استوآرت مک آرتور استرالیایی، نقشه ی کره ی زمین را در مقیاس جهانی البته در نسخه ی اصلاح شده اش منتشر نمود، دقیقا همین نقشه هایی که هم اکنون ما در پیش روی خود داریم! دراین نقشه ی جهانی جدید، چالش های بسیار و تغییراتی بسیار بیشتر نسبت به توپوگرافی و تغییرات زمین به نقش درآمده بود.
آرتور نقشه ی جدید را نزولی و چالشی توصیف کرد. در نقشه ی جدید به صورت واضح تغییراتی درباره ی اروپا مشاهده می شد که خود یک مورد چالشی مطرح می شد.
اما شاید پس از این اصلاح بود که مردم به این سوال رسیدند که واقعا چرا از دید بصری، اکثر نقشه های مدرن جهان به گونه ای ترسیم می شوند که شمال در بالای کره و جنوب در پایین صفحه است؟ اگر این جایگذاری ها قراردادی هستند، چرا به این صورت هستند؟
بگذارید در ابتدا صادقانه به شما بگوییم که هیچ جواب واضح و مرجعی در این زمینه وجود ندارد و کسی نمی تواند با توجه به یک پاسخ واحد و قطعی به شما پاسخ گوید.
در ادامه ی این متن حتما اشاره خواهیم کرد که در دوره های مختلف و زمان های متفاوت و شاید متوالی، بسیاری از جهات مختلف در بالای صفحه قرار گرفته اند و در زمان های اخیر است که که نقشه های جهان به گونه ای ترسیم می شوند که شمال در بالای صفحه و جنوب در پایین صفحه و کره ی نمایشی زمین قرار می گیرند و از آن زمان تا به الان همینگونه مانده است.
در طول تاریخ نشان داده شده است که نقشه ها عمدتا توسط افرادی که آن ها را ساخته و یا طراحی کرده اند شکل می گیرند و تحت تاثیر عقاید و تفکرات آنان است.
از نظر کارشناسان، مردم از گذشته تمایل به بالا بودن چه از نظر معنوی و چه از نظر مادی و فیزیکی بوده اند و این امر به نگارش و طراحی نقشه ها هم تسری پیدا کرده است.
در واقع تمایل قرار دادن خود در بالا در طراحی نقشه های جغرافیایی نیز نقش داشته است. برای مثال می گوییم؛ نقشه های اولیه ای که به دست مصریان ترسیم شده است اینگونه است که مصر در بالا و چین در جنوبی ترین قسمت تصویر قرار گرفته است و به طور معمول اروپا هم در قسمت شرقی نقشه قرار گرفته است.
به نظر می رسد که اولین قطب نماهای مغناطیسی جهان توسط چینی ها با سنگ درست و اختراع شدند.
این قطب نماهای مغناطیسی بیشتر جهت گیری به سمت شمال داشتند و جنوب را کمتر نشان می دادند اما این نمی تواند شاخص باشد زیرا سوزن مغناطیسی این قطب نما با توجه به عوامل مختلفی به سمت شمال تمایل می یابد.
پا را فراتر از قطب نماهای چینی می گذاریم، نقشه هایی که پس از اختراع قطب نماها در دسترس انسان ها قرار گرفت، در انواع گوناگون بودند که همانطور که گفتیم تنها ساختار و سلیقه های انسانی آن ها را شکل می داد.
بعضی از نقشه ها به روش های قدیمی اروپایی، قاره ی اروپا را در شرق و یا بالای تصویر قرار می دادند.
البته این جانمایی ها به صورت صد در صد تحت تاثیر تمایلات و سلایق انسانی و یا شخص نگارنده نبود و بی شک قطب نماها هم در آن تاثیر داشتند ولی به هر حال نمی توان نقش پر رنگ انسان ها را در ترسیم آن نادیده انگاشت.
یکی دیگر از عواملی که بر روی ترسیم و جهت گیری نقشه ها تاثیر گذاشت، ایده ای به نام گتروم بر روی افکار و عقاید بطلمیووس بود.
بطلیمیوس یکی از اخترشناسان و فیلسوفان معروف است که در اسکندریه زندگی می کرده است. بطلمیوس تحت تاثیر اندیشه ی گتروم نقشه ها را منظم می ساخت و با استفاده از این شیوه، خطوط طول و عرض جغرافیایی را سامان می بخشید.
جانمایی های جغرافیایی او و نقشه های حاصل کارش در سال های پس از مرگ او تبدیل به یکی از منابع الهام نگارنده های نقشه های جغرافیایی شد. در قرن های ۱۵ و ۱۶ میلادی، بیشترین تاثیر اندیشه های بطلمیوس را در نگارش نقشه ها می توانید به وضوح ببینید.
نقشه کشان اروپایی همچون گرادوس مرکاتور (Gerardus Mercator) از بسیاری از روش های بطلمیوس همانند جهت گیری و علی الخصوص جهت گیری شمالی استفاده نمودند.
در بالاتر درباره ی تاثیر تمایلات انسان ها در نقشه ها و جهت گیری هایشان را توضیح دادیم.
این که نگارنده های نقشه های جهان بر اساس یک فطرت ذاتی، مکان قرار گیری خود را در بالای نقشه تصویر می نمودند و عواملی این چنین جهت گیری قرار گرفتن شمال یا جنوب را در نقشه ها و کره های جغرافیایی نه به صورت صد در صد ولی به عنوان عاملی پر رنگ و تاثیرگذار معرفی نمودیم.
به این گونه نقشه ها، نقشه های اگزوژنتیک می گویند. این اسم همانطور که از نامش برمی آید در یک واژه به همین ویژگی های ذکر شده اشاره می نماید.
ممکن است جواب این سوال ترکیب ساده ای از مواردی همچون سنت، تکنولوژی، سیاست و شانس باز گردد اما باز هم فلسفه ی اصلی این سوال باقی می ماند که اگر این مواد قراردادی و تاثیر پذیر هستند و سلایق انسانی نقشی پر رنگ ولی نه صد در صد دارند، با این حال چرا در نقشه های جغرافیایی شمال بالا و جنوب پایین است؟!
منبع:sporcle.com
۱ نظرات
سلام.
وقتی تمام فرضیه هاتون رو مکتوب میکنید این حق رو نیز بما بدهید تا بگیم لطف بفرمایید برای رسیدن به جوابی که در صد کمتری از شبهات رو همراه داره.. به باور و یقین زمین تختیها رجوع کنید جواب سریعتر بدست میاد..شما ربطی به سلائق طراحی و رده بندی در خود بزرگ بینی افراد نداره..
کافیه فکر کنی مرکز زمین شمال. و هر چقدر از مرکز دور میشیم بسمت جنوبگان نزدیک میشیم..
نه خود برتر بینی مطرحه نه قبله نما…بلکه زمین خود بک مولد بسیار عظیم برق هست. و این قطبها نیز بر آن اساس چیده و ادیت و بنا شده…✋