جهانگردی دور دنیا
بسیاری از ما احتمالا سفر را جزو یکی از تفریحات زندگی می دانیم اما در این دنیا افرادی هستند که سفر را خود زندگی می دانند و به جز سفر کردن چیز دیگری از آن نمی خواهند. سایت adventureinyou با یکی از این افراد مصاحبه کرده است که در سن ۲۷ سالگی به ۹۷ کشور دنیا سفر کرده و داستان های جالبی از این جهانگردی دور دنیا دارد. در این سفر، او بارها با اتفاقات ناخوش آیند مواجه شده و حتی یک بار هم در معرض شلیک گلوله قرار گرفته اما به گفته خودش هیچ چیزی مانع این نشده است که به کشف کشورهای مختلف، دیدن مکان های متنوع و به اصطلاحی جهانگردی دور دنیا ادامه ندهد. با الی گشت باشید تا حرف های کریستین از نروژ را بشنویم.
کی و چگونه به سفر کردن روی آوردید؟
مطالب مرتبط: چرا سفر دور دنیا برای همه مناسب نیست؟ غذاهای مردم دور دنیا به روایت تصویر
من در واقع تمام زندگی ام در حال سفر بودم. هم پدر مادر و هم پدربزرگ و مادربزرگم در طول جوانیشان به مکان های مختلفی سفر کرده اند و من در محیطی بزرگ شده ام که با سوغاتی و یادگاری هایی از سراسر جهان پر شده است. وقتی کودک بودم عروسک کوالایم در واقع یک کوالای واقعی بود که تاکسیدرمی شده بود و آن را زمانی که شکار آن قانونی بود پدربزرگم در استرالیا شکار کرده بود. من خیلی خوش شانس بودم که تا قبل از ۱۷ سالگی همراه با والدینم به اروپا سفر کردم. وقتی که هجده سالم شد جهانگردی دور دنیا را به تنهایی شروع کردم.
سختترین/چالشبرانگیزتری / ناامیدانهترین تجربه سفرتان چیست؟
من دیگر سفر کردن را یک چالش نمی دانم. تا به امروز هرگز در موقعیتی که دوست نداشتم گیر نکرده ام. همیشه راهی پیدا کرده ام که سفر کنم و از آن تجربه لذت ببرم. با این حال سخت ترین موردی که برایم اتفاق افتاد زمانی بود که یکی از مرزبانان تاجیکستان که آدم درستی نبود، پاسپورتم را پاره پاره کرد. در آن منطقه سفارت نروژ وجود نداشت و من بسیار در آن لحظه نا امید شده بودم.
در آن لحظه هیچ چیز خوشایندی نداشت و من بسیار خوش شانس بودم که دستگیر نشدم. به هر حال اوضاع درست شد و حالا تنها می توانم به یاد آن روزها بیوفتم و بخندم.
در جهانگردی دور دنیا از تمام مکان هایی که رفتید کجا را بیشتر دوست داشتید و چرا؟
ایران. این کشور شگفت انگیزی است و هر کسی که می شناسم و به ایران سفر کرده با من هم عقیده است. مردم ایران مهمان نوازترین و خوش اخلاق ترین افراد در جهان هستند. این کشور کاملا متفاوت از چیزی است که ما در رسانه های غربی دیده ایم. شما افراط گرایی را خیلی به ندرت در کشور می بینید. در حقیقت من حس امن تری در خیابان های ایران نسبت به خیلی از مکان های اروپا داشتم. ایران همه چیز دارد! از پیست های اسکی حرفهای گرفته تا مسیرهای طبیعت گردی و فرهنگ را می توانید در آنجا ببینید. تعجب نکنید که زمان پیاده روی کوتاهی در شهر ساعت ها به طول می انجامد، زیرا مرتبا توسط مردم به نوشیدن چای و یا نهار و شام دعوت می شوید. حتی پلیس چند باری جلوی من توقف کرد تا بپرسد که اگر می خواهم در شهر مرا بگرداند.
شما به مکان های ناشناخته ای می روید. چطور انتخاب می کنید که کجا بروید و چه چیزی در کشوری شما را بیشتر جذب می کند؟
گاهی من تحقیقات معکوس انجام می دهم. من تحقیقاتی انجام می دهم روی مکان هایی که افراد بسیار کمی در مورد آن نوشته اند و اطلاعات کمی از آن جا وجود دارد. سپس به آنجا می روم تا ببینم چه چیزی در انتظارم است. وقتی شما در مورد جایی چیزی نمی دانید بیشتر شگفت زده می شوید. گاهی نیز به یک ایستگاه اتوبوس می روم و اولین اتوبوسی که می بینم را سوال می شوم. گاهی فقط در ایستگاهی که به نظرم جذاب می آید توقف می کنم و به کشف اطراف می پردازم.
می شود به ما یک خاطره فراموش نشدنی از جهانگردی دور دنیا را بگویید؟
اولین باری که به کوه اورست رفتم بسیار شگفت زده شدم و این جایی است که از رفتن به آن خسته نمی شوم. تا حالا اورست را سه بار دیده ام، یک بار از سمت تبتی و دو بار از سمت نپال. یک بار هم در طول جام فوتبال آفریقا در گابن در سال ۲۰۱۲ بودم که با یکی از دوست هایم به دیدن یک بازی رفتیم. بسیار برایمان جالب بود که مردم محلی بیشتر نسبت به ما هیجان نشان می دادند تا به بازیکنان؛ آن ها برایمان نوشیدنی می گرفتند، تشویقمان میکردند و از آن جایی که تنها سفیدپوستان بودیم چندین بار روی صفحه ورزشگاه عکسمان را نشان دادند.
بودجه جهانگردی دور دنیا را از کجا تهیه می کنید؟
من سالی یک بار به نروژ بر میگردم و کار می کنم و البته در طول جهانگردی دور دنیا نیز بارها به کارهایی مثل کار در رستورانها، هاستل ها، مزرعه و … پرداخته ام. اما دنیا در حال تغییر است و کار کردن در طول سفر روز به روز سخت تر می شود. زیرا کشورها همواره در حال سخت گیری به خارجی هایی هستند که در کشورشان کار می کنند.
آیا تا به حال یک خطر جدی را در سفرتان احساس کرده اید؟
من در برابر اسلحه های مرزبانان تاجیکستان قرار گرفتم. یک بار در کامرون با یک سلاح سرد تهدید شدم. در یک تصادف اتوبوس در نپال بودم و اتفاقات دیگری مثل این برایم رخ داده است. وقتی که چیزهایی مثل این اتفاق می افتد، آدرنالین بالا می رود، بنابراین شما واقعا قبل از اینکه خطر را احساس کنید، آن قضیه تمام می شود. بعد از آن تازه متوجه می شوید که چه اتفاقاتی ممکن بود بیوفتد. اما من هنوز زنده ام و تنها کاری که می توانم بکنم این است که به گذشته برگردم و بخندم.
بهترین توصیه ای که در جهانگردی دور دنیا شنیده اید چه بوده است؟
فقط برو! همیشه راهی هست و اگر نباشد کارما آن را درست می کند. برای من جهانگردی دور دنیا همیشه سفر به جایی بوده که گردشگران کمتری یا هیچ گردشگری به آن جا نرفته است. من هیچ علاقه ای به جاذبه هایی که بیش از حد توریستی شده اند ندارم. دوست دارم همیشه به جایی بروم که مردم محلی و زندگی عادی در جریان است.
منبع: adventureinyou.com
۱۷ نظرات