هیچ وقت به این جاده نفرین شده در مالزی نروید + تصاویر

جاده تیمپه در پنانگ مالزی

هر روزه در سرتاسر دنیا، خبرهای جدیدی از مسائل ماورایی و عجیب و غریب به گوش می رسد، بعضی از این خبرها شایعه ای بیش نیستند اما بعضی از آن ها هم علیرغم اینکه بسیار غیر واقعی به نظر می رسند، واقعی اند و آنچه که در اینجا خواهید دید، از همان دست داستان های ماورایی اما واقعی است. در کشور مالزی، جاده ای وجود دارد به نام جاده تیمپه در پنانگ مالزی که با عبور از آن قطعا حکم مرگتان را صادر کرده اید. در ادامه همراه الی گشت باشید، اگر قصد خرید تور مالزی را دارید، باید این جاده را بشناسید تا هیچگاه از آن عبور نکنید!

مطالب مرتبط:
بهترین هتل مالزی کدام است؟+ تصویر
نکاتی جالب درباره مالزی که نمی دانید!

در پنانگ مالزی که یک جای توریستی و مشهور این کشور محسوب می شود، جاده ای نفرین شده و نحس وجود دارد که سال هاست در آن اتفاقات شوم و مرگبار زیادی افتاده است. جاده ای که عبور از آن مساوی است با امضای محل قتلگاه تان و عجیب این که این حوادث ناگوار در بیشتر از ۵۰ درصد مواقع در شب، سکوت و تاریکی مطلق اتفاق افتاده است و به همین دلیل حتی افراد محلی ای که در کنار این جاده زندگی می کنند هم شب ها از آن عبور نمی کنند و به گردشگران هم این موضوع را گوشزد می کنند.

اما دلیل اتفاق ها و حوادث بد این جاده چیست؟ بر اساس گفته ی بومیان منطقه، سال ها قبل تصادفی در جاده تیمپه در پنانگ مالزی اتفاق می افتد که در این تصادف، زن بسیار جوانی کشته می شود. از آن زمان به بعد روح این خانم در این جاده سرگردان است و به طور ناگهانی در مقابل رانندگان ظاهر می شود و همین موضوع باعث مرگ آنها می شود.

متاسفانه بیشتر افرادی که کشته می شوند، در حال رانندگی با ماشینشان در این جاده هستند که با آن به داخل دره می روند و در دم کشته می شوند… البته عده ی کمی هم جان سالم به در برده اند و قضیه را با ترس زیاد تعریف کرده اند…

اما این، تنها مورد عجیب جاده تیمپه در پنانگ مالزی نیست. گفته شده که مدتی قبل، دختر بیگناهی توسط پلیس در این جاده کشته می شود. بعدها مشخص می شود که آن دختر معصوم کاملا بی گناه بوده و پلیس اشتباه کرده است اما روح دخترک دیگر دست از سر پلیس برنداشته و هر پلیسی که از این جاده شب ها گذر می کند را دستخوش حوادث شوم زیادی کرده است، بسیاری از پلیس هایی که در شب از این جاده رد شده اند هم زنده نمانده اند.

طبق گفته ی افرادی که بعد از دیدن روح این خانم ها زنده مانده اند، آنها تقریبا شبیه یک انسان عادی بوده اند با این تفاوت که لباس شنل مانند بلندی بر تن داشه اند و می توانستند بسیار سریع و غیر طبیعی، از یک نقطه به نقطه ی دیگر بروند مانند اینکه روی زمین بند نیستند.

یکی از ترسناک ترین اتفاقات برای دو مرد جوان به نام های آدریان و لئو اتفاق افتاده است که با شانس بسیار زیادی توانسته اند از مهلکه جان سالم به در ببرند. آدریان و لئو دو مرد جوانی بودند که به همراه وسیله ی نقلیه شان در ساعت یک نیمه شب در حال عبور از جاده بودند. آنها در آن موقع از نیمه شب در جاده تنها بودند و هیچ ماشین دیگری وجود نداشت. آدریان رانندگی می کرد و لئو کنار او نشسته بود، آنها با سرعت کم در حال عبور از جاده بودند که ناگهان خانمی سفید پوش را می بینند که در جاده در حال رد شدن است و پشت او به آنهاست. آدریان سرعت را کم می کند تا چهره ی این خانم مو بلند را ببیند؛ آن دو ناگهان با زنی با چهره ی خونی و بسیار زشت روبرو می شوند و مطمئن می شوند که این زن انسان نیست.

بعد آدریان پایش را روی پدال گاز می گذارد تا به سرعت فرار کنند اما سر آن خانم را در صندلی عقب ماشین خود می ببنند و با نگاهی به عقب می بینند که آن خانم بی سر در حال دویدن در پشت ماشین و تعقب آنهاست… بعد از این حادثه، اگر چه آدریان و لئو جان سالم به در بردند اما تا مدت ها نمی توانستند صحبت کنند و قدرت تکلمشان را از دست داده بودند، بعد از مدت زیادی که به حرف آمدند و ماجرا را تعریف کردند، تصمیم گرفتند دیگر هیچگاه از آن جاده عبور نکنند.

مطالب مرتبط

جشنواره های کیش در طول سال

آشنایی با انواع سوغات کیش

بهترین شهربازی های ازمیر برای تجربه یک شب شگفت انگیز

۹ نظرات

Setayesh 1400-04-30 - 5:21 ب.ظ
خداوکیلی واقعی بوده؟!!!!!
Rozita 1400-12-08 - 9:09 ق.ظ
اينا همش الكيه
غلام غوث 1401-01-25 - 2:29 ب.ظ
راسته
Parsis 1401-02-23 - 4:11 ب.ظ
بنظر میاد جز یکی از داستان های ترسناک واقعی هم ذکر شده برخی سایت ها و برنامه ها
هانی ژذابتون 1401-04-15 - 7:06 ب.ظ
وای خودا پشمانم ، ای وای من چه ترسناک
☠️☠️☠️☠️ 1401-11-16 - 6:59 ب.ظ
زرت همش الکیه یعنی انقدر شما خر هستید
Alexander 1401-12-03 - 6:58 ب.ظ
من الان در مالزی هستم و می‌خواهم از این جاده عبور کنم (برام دعا کنید)
وووو 1402-04-06 - 1:57 ب.ظ
اصلا هم نترسیدم+ یچی ندارین حداقل چشم سومو اف کنم
امیررضا نیکنامی 1402-10-14 - 10:28 ب.ظ
به جان مادرم من رفتم واقعیه
افزودن نظر