اقامت یک هفته ای من در موریس
من با یک پرواز مستقیم از فرودگاه هیترو لندن به جزیره موریس سفر کردم، منظره رسیدن هواپیما به جزیره واقع شده در اقیانوس هند در هنگام کم کردن ارتفاع برای فرود؛ بسیار دیدنی است.
پس از طی شدن مراحل خروج از بخش گذرنامه و گمرک فرودگاه بسیار مدرن موریس، با پرسنل مرکز خدمات گردشگری (Solis) روبرو شدم که راننده ای به نام جودکس (Judex) را به من معرفی کردند که قرار بود طی این یک هفته به عنوان راننده و راهنمای سفر، مرا همراهی کند. جودکس یک همسفر ایده آل محسوب شده و یک جنتلمن واقعی بود که اطلاعات کاملی از جزیره در اختیار داشت.
در مسیر فرودگاه تا محل اقامت، تعداد زیادی تپه های زیبا، بی نهایت مزارع نیشکر و تعدادی روستا قرار داشتند. نخستین موضوعی که به نظرم رسید، وجود تنوع زیاد فرهنگی در جزیره بود. در طول این مسیر و هنگام عبور از بازار، با مردمی از نژادهای هندی، چینی، مالایی، آفریقایی، دورگه، قفقازی، و … روبرو شده و همچنین در طول این مسیر با تعدادی مسجد، کلیسا و ساختمان های مذهبی متعددی مواجه شدم.
موریس پیش از بهشت ساخته شده است و باغ فردوس، نمونه برداری شده از طبیعت موریس است- مارک تواین
شما در سفر خود به موریس معمولا با این نقل قول از مارک تواین روبرو می شوید. البته این جمله که بسیار نیز درباره موریس تکرار شده است، دقیقا به این شکل نبوده و مارک تواین حدود دویست سال پیش و پس از بازدید از جزیره موریس چنین نوشته است: ” از یکی از شهروندان موریسی این ایده را شنیدم که اعتقاد داشت، اولین جایی که خلق شد، موریس بوده و پس از آن بهشت ساخته شد. برای ساخت بهشت از موریس الهام گرفته شده است. ”
وقتی که من برای نخستین بار با متن حقیقی و نقل قول مارک تواین در این باره مواجه شدم، بی اختیار خندیدم و دریافتم که تنها حذف چند کلمه، می تواند تا چه حد در بیان یک مضمون، تاثیرگذار باشد. البته من در سفر به جزیره موریس با ایده مارک تواین مواجه شده و با دیدن میهمان نوازی گرم مردم موریس و لبخند همیشگی آن ها و احساس مغرورانه ای که نسبت به جزیره زادگاه خود دارند، به حقیقت این موضوع پی بردم.
برای هر کسی که از جزیره موریس دیدن می کند، کشف دلیل این غرور و مباهات مردم موریس چندان دشوار نخواهد بود. تالاب های تماشایی، سواحل خیره کننده، قله های بلند، مردمی خوش چهره و غذاهایی خوشمزه، همه و همه فی الواقع یک بهشت واقعی از این سرزمین ایجاد میکند. نخستین سفر من به جزیره موریس در سال ۲۰۱۳ میلادی انجام شد. در همان برخورد نخست، من مبهوت این زیبایی، آرامش و شکوه شده و این احساس در سفر اخیر من مجددا تکرار شد. من در آخرین سفرم به جزیره موریس، یک هفته در این محل مانده و بخش های مختلف جزیره را دیدم. سراسر این سفر برای من و همراهانم، آمیخته با هیجان، تفریح و شگفت زدگی بود.
اقامت گاه شانتی موریس (The Shanti Maurice)
پس از مدتی کوتاه به محل اقامتم که شانتی موریس نام داشت رسیدیم. این اقامت گاه ساحلی دارای شن های سفید و آبی شفاف بود و در آن تعدادی ویلا در یک باغ زیبا تعبیه شده بود. پس از صرف یک ناهار خوشمزه، به سمت ساحل رفته و تا غروب خورشید در این محل باقی ماندم. وقتی در آب های شفاف و زیبای این منطقه شنا کرده و استراحت می کردم، ماهی های رنگارنگ و زیبا و کوچک دور پای من شنا کرده و واقعا شگفت زده شده بودم . در عین حال احساس اندوهی عمیق از اینکه باید طی یک هفته موریس را ترک کنم؛ به من مستولی شده بود.
شام را در همان محل اقامتم صرف کرده و از محیط رستوران – کافه سنتی واقع شده در ساحل دریا لذت بردم. این رستوران رام شد (Rum Shed) نام داشت و کف آن را ماسه های ساحلی تشکیل داده و میزهای آن در هوای آزاد چیده شده بود.
دوره آشپزی و لاک پشت های غول پیکر
روز بعد در رستوران رام شد یک دوره آشپزی به سرپرستی سرآشپز ویلی (Chef Willi) برگزار می شد که مرا با مفهوم (Aquacasia) آشنا کرد. این عبارت، اصطلاحی خاص برای اشاره به سبک غذاهای اقیانوس هند است. این برنامه آموزشی بسیار سرگرم کننده بوده و اطلاعات بسیار زیادی درباره انواع خورشت های کاری، نان های سنتی و … را به من آموخت.
پس از این برنامه و بعدازظهر همان روز، جودکس به دنبال من آمده و به سمت پارک حیات وحش (LaVanille) رفتیم. در بین راه توقفی در منطقه تاریخی (St. Aubin) داشته و البته برخی نوشیدنی های محلی را هم امتحان کردیم. در فاصله زمانی کوتاهی به پارک حیات وحش موردنظرمان رسیدیم که در آن گروهی از لاک پشت های غول پیکر زندگی می کردند. تجربه دیدن این موجودات بزرگ از فاصله نزدیک، بسیار جذاب بوده و یکی دیگر از جاذبه های این پارک، وجود مجموعه ای بزرگ از انواع پروانه ها و حشرات جمع آوری شده از سراسر دنیا بود.
برنامه بازدید را به گونه ای تنظیم کردم که حتما برای تماشای دوباره منظره حیرت آور و دیدنی غروب آفتاب، به اقامت گاهم برگشته و به ساحل بروم. برای شام هم به همراه یکی از دوستانم به هتل ساحلی دیناروبین (Dinarobin) رفتم. در این رستوران یک میز در منطقه ای ساحلی و بسیار زیبا انتظار ما را می کشید و سرآشپز رستوران در کنار منقل کبابی که صدای جلز و ولز کباب های آن هر کسی را از خود بیخود می کرد، یکی از خوشمزه ترین خرچنگ هایی که در عمرم خورده بودم را به نام (langoustines) تجربه کردم. پس از شام به ساحل رفته و در کنار آتش نشستیم و به تماشای ستاره ها و گوش دادن به صدای زیبای طبیعت و برخورد امواج با ساحل پرداختیم، لحظاتی که هنوز در حسرت تکرار آن هستم.
یوگا در جنگل
صبح روز بعد از شانتی موریس به کلی خارج شده و تسویه حساب کرده و به همراه جودکس به سمت سواحل جنوبی جزیره و هتل تاریخی (Le Telfair) رفتیم. در این هتل، خدمه بسیار دوست داشتنی به استقبال ما امده و من و همراهانم را با درشکه ای زیبا به محل اقامت مان بردند. در حقیقت این محل اقامت و هتل بسیار بزرگ از منطقه ساحلی شروع شده و تا تپه ها منطقه طبیعی حفاظت شده فردریشیا (Frédérica Nature Reserve) ادامه پیدا می کند. در صبح این روز من تجربه ای جدید که پیش از این مشابه آن را نداشتم، پشت سر گذاشته و آن هم تمرین یوگا در جنگل بود. پیش از سوار شدن به درشکه، با مربی یوگای خود آشنا شده و سپس به سمت کوهستان حرکت کرده و پس از پشت سر گذاشتن مزارع نیشکر، به جنگلی انبوه که رودخانه ای زیبا در آن جریان داشت رسیدیم. در حاشیه رودخانه، زیراندازهای خود را پهن کرده و روی چمن های سبز و نرم نشستیم. صدای جریان آب، جیر جیر حشرات و به هم خوردن شاخ و برگ درختان بسیار آرام بخش بوده و در این محیط آرام تمرینات مختلف یوگا را انجام دادیم. تنها مشکل پیش رو، هجوم غافلگیرکننده پشه ها بود که انگار به مربی یوگای ما هیچ کاری نداشتند و فقط ما را هدف قرار داده بودند زیرا وی هیج ناراحتی از این موضوع نداشت. تجربه شخصی من می گوید حتما از کرم های ضد پشه باید استفاده کرد.
در ادامه با درشکه خود به سمت بالای کوه رفته و علاوه بر دیدن گوزن ها، مناظر دیدنی و تماشایی متعددی را پشت سر گذاشتیم. پس از بازگشت به محل اقامت، ناهاری بسیار لذیذ در انتظار ما بوده و منظره تماشایی رستوران رو به دریا، سالاد خوش مزه و نوشیدنی استثنائی، همه و همه تصویری فرا واقعی ایجاد کرده و واقعا احساس می کردم در بهشت قرار دارم.
اقامت گاه چهار فصل آناهیتا در موریس
بعد از ناهار جودکس و من به سمت سواحل جنوبی رفتیم و در آنجا مناظری بسیار زیبا و زیبایی را دیده و به سمت سواحل شرقی رفتیم. مناظر موجود در این مسیر، واقعا زیبا و بی نظیر بوده و در این مسیر از چند دهکده آرام گذشته و با تالاب های زیبا در کنار کوه های رفیع روبرو شدیم. در ادامه به محل اقامت جدیدمان یعنی اقامت گاه چهار فصل آناهیتا درموریس (Four Seasons Mauritius at Anahita) رسیدیم. بدون شک این هتل را می توان یکی از زیباترین و لوکس ترین هتل های جزیره موریس دانست که در شبه جزیره ای در کنار تالابی زیبا قرار دارد. من وقتی به ویلای سه اتاقه ای که رزرو کرده بودم، وارد شدم، نفسم بند آمد. این ویلا بسیار زیبا، بزرگ لوکس بود.
برای شام از طرف یکی از دوستانم به رستوران هتل (Beau Champ) دعوت شدم. تجربه ای متفاوت و جالب بوده و سرآشپز نیکولاس در این رستوران معجزه می کرد. جالب ترین بخش این داستان، تهیه سالاد موریسی با کمک یک جفت قیچی بود. پس از شام به ویلای خودمان برگشته و در باغ نشستم. چشمک زدن هزاران ستاره، آسمان زیبای شب و طبیعت بی نظیری که در آن قرار داشتم مرا مبهوت خود کرده بود. فکر می کنم این تجربه، ناب ترین تجربه من در موریس محسوب می شد. احساس می کنم چیزی جادویی در این جزیره زیبا در دل اقیانوس هند قرار دارد و اگر من به آن شب باز می گشتم، قطعا رو به ستاره ها فریاد می کشیدم: متشکرم….. بابت همه چیز.