تاریخ سرزمین مصر
در ادامه تاریخ مصر امروز بخش دوم تاریخ سرزمین مصر را می گوییم. درباره ی وجه تسمیه نام این سرزمین نظرات گوناگونی وجود دارد. واژه ی مصر یعنی شهر و آبادی، و محققان تاریخ می گویند نام مصر از ریشه ی واژه ای سامی است و با اسم های دیگر زبان های سامی مثل زبان عبری هم ریشه است.
تاریخ نویسان تاریخ سرزمین مصر می گویند اسم مصربه معنی دوتنگه است که به فاصله بین دو دودمان از دودمان های این سرزمین که در بخش های شمالی و جنوبی مصر مستقر بودند اشاره می کند.همچنین آنان می گویند نام مصر در حقیقت به معنی تمدن کلان شهر و زمین و مرز است.
آنها همچنین می گویند آنچه به تاریخ سرزمین مصر باستان و این سرزمین مربوط می شود، اولین بار در اخبار دوره یکی از پادشاه هخامنشی یعنی پادشاهی داریوش و در سنگ نبشته بیستون واژه ی مودرایا که کلمه ای پارسی و شکل دیگری از واژه میترا است وجود دارد و این میترا که ایزد آفتاب است با سرزمین مصر و آفتاب سوزنده بیابان بزرگ آفریقا تناسب دارد.
سرزمین مصر باستان از اتحاد تا اوج قدرت
مطالب مرتبط: موزه مصرشناسی تورین در ایتالیا رازهای سر به مهر اهرام مصر
در تاریخ سرزمین مصر باستان آمده تمدنی در قسمت شمال شرقی آفریقا در مجاورت درهٔ رود نیل است که از نظر زمانی به دوره ای میان ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد تا زمان تصرف مصر توسط اسکندر مقدونی گفته می شود. این تمدن بزرگ و باشکوه باستانی نمونهای از یک تمدن و امپراتوری که بر پایه آبیاری بنا شده است و در حقیقت هدیه رود نیل است. شاهنشاهی بزرگی که در این قلمرو شکل گرفت در دوره باستان فرمانروایانی داشت که به آنان فرعون می گفتند.
تاریخ سرزمین مصر باستان و این تمدن باشکوه از سال سه هزاره قبل از میلاد که به یگانگی و وحدت سیاسی دست یافت و این تمدن رسما شکل گرفت حوادث زیادی را در خود دارد. این یگانگی و اتحاد سیاسی با یکی شدن دو قلمروی مصر سفلی و مصر علیا با هم بود با این وحدت سیاسی تاریخ مصر وارد مرحله ای شد که یک سلسله پادشاهی های و امپراتوری های بزرگ و یک قلمرو وسیع را در تاریخش ثبت کرد. هر چند تاریخ مصر دوره باستان و در طول دوره بلند تمدنی اش بارها تسخیر و تصرف و تسلط را بوسیله فرمانروایان بیگانه تجربه کرده که یکی از آنان همزمان با تاریخ ایران در دوره هخامنشی است و توسط کمبوجیه صورت گرفت.
آنچه باعث تغییرات زیاد در تاریخ سرزمین مصر شد کشاورزی بود. بیشتر مصری ها به دلیل موقعیت جغرافیایی این سرزمین و وجود رود نیل در کشتزارها به کار کشاورزی مشغول بودند. سفالگری هم از دیگر پیشه های مردم این سرزمین بود. بافت الیاف کتانی و تولید پارچه های کتانی یکی دیگر از فنونی است که در این دوره در این سرزمین رواج داشت. زندگی به سبک قبیلهای در مصر پایه روابط بود و هر دهکدهای به صورت مستقل در یک منطقه قرار داشت.
قبایل قویتر و قدرتمند تر مناطق ضعیف تر را یا با زور و جنگ و درگیری و یا گاهی با سیاست ازدواج به چنگ می آوردند. این شرایط کلی تاریخ سرزمین مصر در این دوران بود تا اینکه دو پادشاهی بوجود آمد. البته بوجود آمدن حکومت های مقتدر در تاریخ سرزمین مصر به شکل یک باره و یکپارچه نبود. پادشاهان قدیم مصر که نامشان فرعون بود بیست و شش سلسله را ایجاد کردند و در مجموع تاریخشان حدودا سه هزار سال طول کشید.
پایتخت مصر در این دوره زمانی تب و گاهی منفیس بود. عظمت و اقتدار و آبادانی مصر در این دوره در زمان پادشاهی توتمس سوم و رامسس دوم بود که این دو فراعنهٔ تب بودند و در دوره آنان این عظمت به اوج رسید.
تاریخ دوران فرمانروایی فراعنه چهار دوره است:
- دولت قدیم منفیس در این سرزمین
- اهرام
- دولت وسطی مصر
- دولت تازهٔ تاسیس تب
تاریخ سرزمین مصر در دوره پادشاهی کهن شرایط تازه ای را تجربه کرد. در این دوره که کشور گشایی ها شروع شده بود دوره بردگی گرفتن مردم نوبه، فلسطین، لیبی و حبشه بود. و این برده های بیچاره بودند که متحمل ظلم زیاد می شدند که در نهایت این ظلم و ستم فرعون ها و اعضای دربار به بردگان و زیردستان سبب نا آرامی و شورش در بین مردم و کاهش ثروت دولت مرکزی را در پی داشت.
با کم شدن قدرت دولت مرکزی این بار خُرهسالاران بودند که قدرت بیشتری را صاحب شدند و با هم به رقابت و جنگیدن مشغول شدند. در سال ۲۱۳۴ قبل از میلاد انتف استاندار جنوبی پیروزی بزرگی بدست آورد و خودش را فرعون مصر علیا نام گذاشت و واست زادگاهش را پایتخت خود قرار داد. یونانیها به واست طیوه می گفتند جایی که امروز به آن الاقصر می گویند.
در این دوره از تاریخ سرزمین مصر جنگ بین استانداران ادامه داشت. تا بلاخره منتوهوتپ اول یکی از جانشینان انتف مصر سفلی را به تصرف خود درآورد، او پس از منس دومین متحد کننده سرزمین مصر در این دوره بود. منتوهوتپ صلح را در سراسر قلمرو فرمانروایی خود ایجاد کرد و نظم و آرامش گذشته را باز گرداند. سپس وزیر آخرین فرعون دودمان یازدهم یعنی آمنمهات اول با تسلط بر حاکم خود او را از تخت به زیر کشید و خود بر تخت سلطنت نشت.
همه فراعنه دودمان دوازدهم آمنمهات یا سسوستریس نامیده می شدند. در این دوره پایتخت از طیوه به ممفیس انتقال داده شد. اگرچه ثروت های طبیعی و استخراج از معادن سنگ و کار سخت در معادن نوبی و سودان سهم بردگان و مردم فرو دست بود اما از همه این آبادانی ها و ثروت های فراوان موجود در این سرزمین پر نعمت تنها جمع کوچک و عده ی کمی از مردم مصر از آن بهره می بردند و اکثر مردم مصر در فقر و تنگدستی بودند و ثروت و رفاه اقتصادی و امنیت سهم همان عده قدرتمند جامعه مصر بود.