هر کشور افسانه ها و اسطوره های مخصوص خودش را دارد و تایلند هم با سایرین فرقی ندارد. این کشور پر از داستان های تاریخی مختلف درباره پادشاهان و سلاطین، ارواح خبیث و سرگردان و نمادهای ملی است. در ادامه با الی گشت همراه شوید تا ۱۰ مورد از مشهورترین افسانه های تایلندی و اسطوره های آنان را به شما معرفی کنیم. روایت های که با گذشت سال های مختلف سینه به سینه منتقل شده اند و البته هیچ معلوم نیست آن چه امروز گفته می شود شباهتی به داستان اولیه اش داشته باشد یا نه! بسیاری از ملت ها در طول تاریخ به چیزهای عجیب و روایت های باورنکردی باور داشتند اما خرافاتی بودن بیش از حد تایلندی ها باعث جاودانگی چنین روایت هایی شده است.
مطالب مرتبط: در تایلند برای تماشای میمون ها کجا برویم؟ جاذبه های هیجان انگیز تایلند که هوش از سرتان می برد! جاذبه های دیدنی کمتر شناخته شده تایلند
این داستان از زمانی که تایلند با نام مقر پادشاهی آیوتایا شناخته می شد برجا مانده است. تایلندی ها باور دارند دوران فرمانرواری پادشاه نارسوان مشهورترین نبردهای تاریخ تایلند به وقوع پیوستند. او سوار بر فیل ولیعهد برمه، مینگایا سوا را به نبرد تن به تن دعوت کرد. ولیعهد به دعوتش پاسخ مثبت داد و در نتیجه نارسوان موفق شد حریفش را شکست دهد و جانش را بگیرد. این پیروزی مقدمه پیروزی بعدی تایلندی ها در جنگ شد. اگر چه در حال حاضر تایلندی ها باور دارند که فیل سواری کار بسیار ناشایسته ای است باز هم بسیاری از آنان به این مورد از افسانه های تایلندی باور دارند و به آن افتخار می کنند.
یکی از مخوف ترین ارواح تایلندی، کراسو زن جوانی است که به ظاهر عاشق یک نجیب زاده شده بودولی پنهانی عاشق سرباز رده پایین سیامی شده بود. آن ها شب ها یواشکی در جنگل با هم ملاقات می کردند. عشق ممنوعه میان آن ها پنهان نماند و نجیب زاده از رابطه میانشان آگاه شد.
او تصمیم گرفت کراسو را زنده زنده در آتش بسوزاند و سرباز را مجبور کرد که شاهد این صحنه باشد. اشک ها و ضجه های عجیب و غریب او به گوش ساحره ای در جنگل رسید.
افسانه های تایلندی می گویند این جادوگر با خواندن طلسم تلاش کرد مانع سوختن او شود اما بیش از حد دیر رسیده بود و وردهایش تنها بر بخش های دخلی، امعا و احشام و سرش اثر کرد. پس از مرگ او، سرباز نیز به اعدام محکوم شد. چند سال بعد، نجیب زاده عشق را در چشمان زن دیگری یافت. آن ها ازدواج کردند و پس از گذشتن مدتی انتظار به دنیا آمدن فرزندی را می کشیدند.
پس از گذشت چند ماه مردم ادعا می کردند زنی را در اطراف خانه نجیب زاده دیده اند که سرش از بدنش جداست و دل و روده اش آویزان هستند. خبرها به گوش نجیب زاده رسید اما اعتنایی نکرد و به دیدن زن باردارش رفت. وقتی به اتاق زنش به سر جدا شده او مواجه شد. در حالی که شکمش را بریده بودند و نوزاد دنیا نیامده را به قتل رسانده بودند.
گفته می شود که روح سرگردانش شب ها به دنبال غذا راهی خیابان ها می شود و از خون، گوشت و مدفوع حیوانات تغذیه می کند. اگر از تایلندی ها دربار کراسو پرس و جو کنید می بینید که عده زیادی مدعی هستند او را شبی سرگردان در خیابان دیده اند و بسیاری اعتقاد دارند زنان باردار برای در امان ماندن از دست کراسو نباید شب تنها بخوابند.
تایلند سهم زیادی از داستان های پر از ارواح و شبه ها را در جهان دارد اما شاید هیچ کدام از وحشتناکتر از مائی ناک نباشد. ناک زنی باردار عاشق شوهرش بود، شوهر او را به جنگ فرستادند. در زمان غیبت همسر، مادر و کودک هر دو هنگام زایمان فوت کردند. هنگامی که مرد از جنگ برگشت، با دیدن همسرش که زیباتر از همیشه بود و فرزندش که به طور غیر قابل توصیفی دوستش داشت بسیار شادمان شد. روزها و ماه ها گذشت و او متوجه رفتارهای عجیب و غریب همسایگانش شد. او متوجه شد که شهروندان هنگام دیدنش در بازار و مغازه ها ازش دوری می کنند. همه کنار می روند تا او زودتر کارش را انجام دهد و مغازه را ترک کند.
فکر و خیال ها را کنار گذاشت و به زندگی ادامه داد. یک روز بی خبر تصمیم داشت زنش را غافلگیر کند، پشتش پنهان شده بود ک دید برای برداشتن شانه اش از زمین دستش را ۱.۵ متر از بدنش دراز کرد و آن را برداشت. نا امید همان جا ماند و دید فرزندش هم مثل مادرش است. با دیدن این تصاویر وحشت زده به نزد راهب رفت.
سرانجام او فهمید که مائی ناک و فرزندش هنگام زایمان و به خاطر آب و هوای سخت و نداشتن کمک کشته شده اند. مردم شهر به راهب گفته بودند که روح هر کسی را که درباره نائی ماک به شوهرش حرفی بزند خواهد کشت و به همین دلیل او از راه دوری به این جا آمده بود.
طبق افسانه های تایلندی در نهایت، شبح مائی ناک شوهرش را در داخل معبد پیدا کرد و از او خواسته بود تا سر خانه و زندگیشان برگدد. سرانجام روح سرگردانش توسط کشیشی که شوهر را طعمه قرار داده بود تطهیر شد.
این مورد از افسانه های تایلندی درباره یکی از مورد احترام ترین کشیش ها در تاریخ تایلند است که فرا لانگ فور تاد نام دارد. او زمانی که کودکی بیش نبود ماری به دورش حلقه زد، مار کودک را گاز نگرفت، در عوض از دهانش مرواریدی بهش داد و محل را ترک کرد. پس از فور تاد راهب شد سوار قایق راهی آیوتایا شد، قایقشان در مسیر گرفتار طوفان گشت. در حالی که سایر سرنشینان فکر می کردند که فور تاد عامل ایجاد طوفان است می خواستند او را از قایق بیرون پرت کنند که ناگهان آب دریاها را آرام ساخت و آب کنار قایق را تبدیل به آب قابل آشامیدن کرد. بعد ها با حل کردن معمایی که هیچ کس توانایی حل کردنش را نداشت بر شهرتش افزوده شد.
افسانه ها می گوند که فور تاد ۱۲۰ سال عمر کرد و امروز بسیاری از اهالی کشور با پوشیدن لباس های که نفش او را دارند تلاش می کنند بگویند که یاد اسطوره تایلندی نمرده است.
نانگ تا خیان روحی است که می گویند در میان درختان بزرگ قدیمی ساکن است. بریدن این درختان بزرگ باعث فعال شن نفرین او خواهد شد. اگر با چوب این درختان قایقی ساخته شود قطعا غرق خواهد شد و اگر هم با آن خانه ای بسازند پس از گذشت مدت مشخصی فرو خواهد ریخت. (حد اقل این مورد از افسانه های تایلندی باعث حفاظت از طبیعت شده است)
گاهی شاهد هستیم که برخی از افرادی که به این افسانه ها باور دارند راهی جنگل می شوند و در میان درختان وردهایی را می خوانند که تلاش دارد نفرینشان را بردارد و اینگونه اگر کسی ندانسته و از روی ناآگهای از چوب ها استفاده کرد دچار مشکلی نشود.
حتی گروهی هم اعتقاد داراند که اگر برای ساخت خانه مردم عادی از این چوب ها استفاده شود نفرین رویشان اثر می کند اما اگر مبلغان مذهبی چوب ها را ببرند و برای ساخت بناهای مذهبی از چوب ها استفاده شوید هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد.
هنوز هم تایلندی های زیادی به این روایت اعتقاد دارند و سعی می کنند هرگز درختان جنگل را قطع نکنند تا روح سرگردان نانگ تا خیان سراغشان نیاید.
مانند جیانگ شی (روح دزد سرگردان) که افسانه های رایج در بین چینی ها است، فی دیپ جین نیز یکی از افسانه های تایلندی درباره روحی بی رحم است که در اطراف جنگل و در حالی که شبیه به نجیب زاده لباس پوشیده بر روی یک پا تکیه می زند و منتظر طعمه های خود می ایستد. او به سراغ افراد زیرک و چابک می رود. اعتقاد بر این است که روح خستگی ناپذیر مانند مرگ خوارهای داستان هری پاتر روح افراد را بیرون می کشد و مانند خون آشام ها خونشان را می خورد تا جایی که دیگر حتی قطره خونی در بدنشان باقی نماند. بهترین عکس العمل در برابر این ارواح خبیث تایلندی بالا رفتن از نزدیک ترین درخت یا هرچیزی است که روح ها نتوانند از آن بالا بیایند.
نای خانم تام به عنوان پدر موی تای، یک زندانی تایلندی در جنگ برمه مورد احترام قرار گرفت. برمه ای ها می خواستند هنر رزمی خود را با هنر رزمی تایلند مقایسه کنند و به همین دلیل بهترین جنگجویان حاضر در میان زندانیان تایلندی را برای شرکت در رقابتی دعوت کردند. نای خانم تام در این نبرد شرکت کرد و ۱۰ تن از مخالفان را شکست داد. تحت تاثیر قرار دادن پادشاه باعث آزادی شد و نای خانم تام از آن زمان به عنوان یک اسطوره ملی مورد احترام تایلندی ها قرار گرفته است.
فرا چائو سوآ یا یا پادشاه ببرها، از سال ۱۷۰۲ تا ۱۷۰۹ حاکم تایلند بود. این مرد به خاطر علاقه اش به ورزش، به ویژه Muay Thai شناخته شده بود. پادشاه چنین طرفدار بزرگی از این ورزش ملی تایلند بود که اغلب با لباس مدل در مسابقات شرکت می کرد و یکبار توانست قهرمان رقابت ها بشود، حتی علی رغم قهرمانی اش هم هیچگاه هویت واقعی خود را فاش نکرد. او بعدها به الکل اعتیاد پیدا کرد و در زمان حکومتش یک قحطی مرگبار سراسر کشور را فرا گرفت. با این حال هنوز هم مردم به عنوان یکی از اسطوره های تایلندی از وی یاد می کنند.
شما احتمال مجسمه هایی را در بناهای مذهبی تایلندی دیده اید که شبیه به یک مار یا اژدها هستند، اما در حقیقت هیچ کدام از این ها نیستند. آنها نیگا هستند موجودات نیمه الهی که در اعتقادات عجیب و غریب مردم این منطقه وجود دارد. مردم محلی اعتقاد دارند که نیگا در رودخانه Mekong زندگی می کند. نکته جالب آن جا است که، آنها فکر می کنند که علت پدیدار شدن نقاط نورانی در آسمان رودخانه همین نیگاها هستند. این نقاط نورانی هر از گاهی در آسمان رودخانه دیده می شود و افسانه های محلی می گویند که نیگا در حال دور نگهداشتن ارواح خبیثه از مردم این منطقه است و به همین دلیل به نیگا علاقه بسیاری دارند. البته به خاطر اعتقادات مردم نباید در این رود شنا کنید. دلیل این پدیده هم احتمالا شلیک تیرهایی در آن سمت رودخانه و انعکاسش در آب است.
طبق افسانه های تایلندی، کوه Doi Nang Non در چیانگ رای به خاطر شکل غیر معمولی خود دلیل موجهی دارد. کوه شبی به زنی است که آرام بخواب رفته است. نامزد یک شاهزاده خانم زیبا او را رها کرد و شاهزاده باردار را تنها گذاشت. او به آرامی در انتظار همسرش ماند و همواره در جست و جوی او بود و همواره می ترسید که برای همیشه او را از دست داده باشد. پس از چند روز پیاده روی سر انجام روی زمین نشت و بالاخره متوجه شد که معشوقه اش او را ترک کرده است. افسانه های تایلندی می گویند که همان جا روحش بدنش را ترک کرد و جسم بی روحش رفته رفته بزرگ تر شد. تا این که سر انجام تبدیل به کوهی شد که امروز می بینید. رشته کوه Doi Nang Non یا زنی که بخواب رفته است.
اگر قصد سفر به کشور اسراسر آمیز تایلند و آشنایی به شگفتی های آن را دارید پیشنهاد می کنیم راهنمای سفر به تایلند را مطالعه کنید.
منبع: theculturetrip.com