چوکچی ها افرادی هستند که به طور مرسوم در دوره کهنه سنگی در منطقه توندرا و همچنین در سواحل برینگ و دیگر مناطق قطبی زندگی می کرده اند. آن ها در اصل عشایری بودند که گوزن های شمالی را شکار می کردند و در طول زمان به دو دسته تقسیم شدند. یکی از آن ها به نام چاوچو بوده که چادرنشینانی بودند که به گله داری از گوزن های شمالی اشتغال داشتند و دسته دیگر مهاجران دریایی بودند که در امتداد ساحل ساکن شده و حیوانات دریایی را شکار می کردند. زبان مورد استفاده این مردم چوکچی کامچاتکا بوده که می توان گفت با هیچ زبان دیگری ارتباط ندارد.
چوکچی ها تاریخ طولانی با اسکیموها دارند
این افراد تاریخ طولانی با اسکیموها دارند. این افراد به طور سنتی زمین گرا بوده اما اسکیموها بیشتر دریایی گرا و عشایر می باشند. چوکچی ها به افرادی گفته می شود که گوزن های شمالی را به دور هم جمع آوری کرده اما اسکیموها به افرادی گفته می شود که شکار می کنند. حدود ۱۵ هزار نفر از این افراد وجود داشته و آن ها عمدتا در شبه جزیره چوکوتکا زندگی می کنند که تنها ۵۵ مایل از آلاسکا فاصله دارد. برخی دیگر نیز در شمال منطقه خودمختار کوریاک زندگی می کنند. با الی گشت همراه شوید تا در مورد این قوم باقی مانده از دوره کهنه سنگی بیشتر بدانیم.
مطالب مرتبط: آیا می دانید «پایتخت خرس های قطبی جهان» کجاست؟ رسم های عجیبی که باورتان نمی شود وجود داشته باشند! + تصویر
اغتقاد بر این است که افرادی در حدود ۲۵۰۰ سال پیش از آسیای مرکزی وارد منطقه چوکوتکا شده اند. آن ها در خانه های زیرزمینی زندگی کرده و برای شکار نقل مکان می کرده اند. اعتقاد بر این است که اسن افراد اولیه ممکن است نقطه آغاز اسکیموها و چوکچی ها باشند. بعدها فرهنگ این دو گروه با یکدیگر گره خورده اما اغلب چوکچی ها به جنگ با اسکیمو ها می پرداختند. اولین اطلاعی که از این قوم وجود دارد به دهه ۱۶۴۰ بازگشته و زمانی که آن ها به دو گروه تقسیم شده بودند. در قرن هفدهم و هجدهم آن ها شروع به نفوذ به مناطق سنتی اسکیموها نموده و به جنگ با روس ها پرداختند. در قرن نوزدهم نیز این افراد از رودخانه کولیما عبور کرده و شروع به سکونت در یوکوتا نمودند.
روس ها به چوکچی ها وظیفه قطعه کردن قطعات و گوشت نهنگ را سپرده اند
در دهه ۱۹۲۰ شوروی سعی کرد این قوم را با دادن شغل، دستمزد، مواد غذایی، مدارس، کلینیک و زغال سنگ به سوی زندگی مدرن جلب کند. شوروی ها همچنین شکار نهنگ را توسط بومی ها ممنوع اعلام کرده و کشتی های بزرگ خود را برای شکار نهنگ ها فرستادند. آن ها به چوکچی ها وظیفه قطعه کردن قطعات و گوشت نهنگ را سپرده اند. جوانان این قوم شروع به صحبت کردن به زبان روسی نموده و از غذاهای آن ها استفاده کردند.در دهه ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ بسیاری از انسان شناسان روسی برای مطلعه چوکچی ها به این منطقه آمدند. در دهه ۱۹۵۰ آن ها در تعاونی ها و سکونتگاه های دائمی سازمان یافتند. نحوه زندگی آن ها به شکب چشمگیری تغییر کرده و بسیاری از آن ها در معادنی که در این منطقه باز شده بود مشغول به کار شدند. هنگامی که اتحاد جماهیر شوروی شکست خورد، ارسال کشتی های غذا و زغال سنگ برای این قوم متوقف شد. ساکنان دهکده های این قوم به دلیل مهاجرت افراد به شهرها کاسته شده و در بعضی قسمت ها امید به زندگی تا ۳۷ سال کاهش پیدا کرد.
اعتقادات سنتی این قوم شامانسم بود که حول شکار و قومیت های جدید می چرخید. بسیاری از اسطوره های چوکچی ها شبیه به اسکیموها، ایلمن ها، کوریک ها و سرخپوستان آمریکایی می باشند. آن ها معتقدند که وقتی می میرند وارد منطقه ستاره قطبی می شوند. آن ها همچنین اعتقاد دارند که هرآنچه با ایشان به خاک سپرده می شود به نسخه ای از آسمان اضافه خاهند شد. این قوم رشته هایی را در کیسه های چرمی در اطراف گردن مردگان خود قرار داده تا ارواح شیطانی را از بین ببرد. آن ها همچنین جشن های زیادی را برای بازگشت گله به زمین های تابستانی برگزار خواهند کرد. اعتقاد بر این است که مردان توسط ارواح شیطانی تحت ستم قرار گرفته و یکی از اهداف جشن این است که آن ها را از بین ببرد.
چوکچی ها به طور سنتی در خانواده های گسترده زندگی می کرده اند. در چند سال گذشته، در میان آن ها چند زبانی به وجود آمده است. اگرچه کمبود زنان وجود داشت باعث شده بود تا میان مردان جنگ صورت بگیرد. ازدواج به طور سنتی توسط والدین تنظیم می شده است. این روند به صورتی بود که ازدواج زمانی آغاز می شد که خانواده داماد به عروس هدیه می دادند. پس از آن مرد جوان در خانواده والدین دختر کار کرده و به مدت ۱۲ ماه به شکار مشغول می شد تا بتواند ثابت کند که او قادر به گذراندن زندگی می باشد. در طول این ۱۲ ماه رابطه جنسی بین زن و شوهر مجاز بوده است. پس از این مدت آن ها ازدواج کرده و اغلب مراسم رسمی وجود نداشت. سپس به این مناسب آن ها یک گوزن شمالی را کشته و خون آن را برای نمایش به خانواده داماد نشان می دادند. بعد از آن زن و شوهر در خانه پدری زندگی می کرده اند.
گوزن شمالی به طور سنتی چوکچی ها را تامین می کرده است. آن ها برای غذا، لباس و همچنین از چربی های آن برای روشنایی استفاده می کرده اند. کفش و چادرهای آن ها نیز با پوست گوزن شمالی ساخته می شده است. آن ها همچنین برای حمل و نقل و انتقال وسایل خود نیز از آن ها استفاده می کرده اند. مردان به پرورش گله های گوزن های شمالی مشغول بوده و در همین زمان زنان در اردوگاه ها به فعالیت های مختلف مشغول بودند. آن ها از سگ ها برای نگهداری از گله ها استفاده می کرده و گاهی اوقات مجبور بودند مدت طولانی را در فضای باز بدون سرپناه و یا غذا بمانند تا حیوانات بتوانند غذای کافی به دست آوردند. گله گوزن های چوکچی اغلب اوقات خود را در توندرا می گذراندند. بسیاری دیگر از ان ها در جزیره اراکامچچن (Arakamchechen) زندگی می کردند. این جزیره مکان مناسبی برای گوزن های شمالی در قطب شمال روسیه به شمار می رفت. این مکان تا سال ۱۹۲۰ توسط شامان قدرتمند کنترل می شد اما پس از آن شوروی جزیره را جمع آوری کرد.
ساکنان چوکچی در خانه های چوبی و نیمه زیرزمینی به نام پولوزملیانکا زندگی می کرده اند. بعدها آن ها در یارانگ زندگی کرده که انعطاف بیشتری در تعقیب حیوانات دریایی داشت. در حال حاضر بسیاری از این افراد در خانه های چوبی سبک روسی زندگی می کنند. جوامع اغلب در اطراف تعاونی های قایقرانی شکل گرفته و اعضای ان معمولا از یک خانواده یا قبیله بوده اند. استخوان های نهنگ های عظیم شهرک های چوکچی ها را نشان می دهد. برخی از این افراد در روستاهای دور افتاده زندگی کرده و توسط وسایل نقلیه یا کشتی جا به جا می شوند. آن ها برای زنده ماندن خود به دریا وابسته می باشند. در برخی موارد آن ها همچنان از قایق های کوچک قرن نوزدهمی برای شکار کردن نهنگ استفاده می نمایند. شکارچیان با تقلید کردن سعی می کنند تا مهارت های خود را افزایش داده و در کشتن توانمند شوند. کلبه های آن ها با پوسته هایی از جانوارن دریایی پوشانده شده و آن ها قایق ها و سورتمه های خود را با پوست حیوانات می پوشاندند. بزرگترین منابعی گوشتی مورد استفاده آن ها دریایی بوده است. روغن های دریایی و روغن نهنگ نیز در چراغ های روشنایی آن ها مورد استفاده قرار می گیرد. ابزارهای مختلف آن ها نیز از عاج صیقلی ساخته شده است.
چوکچی ها مجوز کمیسیون بین المللی نهنگ را برای شکار آن ها بدست آوردند. در سال ۲۰۰۲ از طریق تلاش های ژاپن حق برداشت نهنگ های آن ها کاهش یافت. آن ها مجوز داشتند که در طول یک سال بتوانند ۱۴۰ نهنگ خاکستری را برداشت نمایند. بین سال های ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۶ در حدود ۱۴۴ نهنگ از مجموع ۱۷۲ عدد آن ها کشته شدند. ۸۰ درصد شکار این موجودات در نزدیکی لورینو که یک روستای ۱۵۰۰ نفره در دریای برینگ می باشد انجام شده است.
امروزه نهنگ ها به وسیله قایق موتوری تعقیب شده و با شلیک ۵۰۰ گلوله کالیبر ۳۰ و انفجار آن در بدن وال ها از حرکت می ایستد. بیشتر شکارها موفق بوده و شکارچیان اغلب با یک تا شش نهنگ باز می گردند. گاهی صیادان پس از نهنگ های جوان به سراغ نهنگ های یکساله رفته زیرا آن ها گوشت بهتری دارند. فرایندهای خورد کردن گوشت آن ها در ساحل انجام می شود.
منبع: www.factsanddetails.com