رویارویی های فراموش نشدنی در پارک ملی پیلانس برگ (Pilanesberg)
پارک ملی پیلانس برگ یکی از بزرگ ترین پارک های آفریقای جنوبی است که در شمال غربی ترین استان این کشور و در نزدیکی مرز آن بوتسوانا واقع شده است. این پارک، مجموعه ای در یک آتشفشان خاموش است که محل زندگی هزاران حیوان، از جمله انواع فیل، کرگدن، پلنگ، بوفالو و شیر است. پارک مورد بحث تنها چند ساعت با شمال غرب ژوهانسبورگ فاصله دارد. با الی گشت همراه باشید و سفرنامه به این پارک را بخواهید:
مطالب مرتبط: لذت سفر به آفریقای جنوبی آفریقای جنوبی، مقصدی جذاب برای سافاری
توقفی در حومه ژوهانسبورگ در جهت شمال غرب و در کنار دریاچه فیروزه ای سد هارت بیست پورت (Hartbeestpoort Dam) میتواند جذابیت خاصی برای مسافران داشته باشد. اینجا یک منطقه آرام است که به وسیله کوه زیبای ماگالیس برگ (Magaliesberg) احاطه شده و برای بسیاری از مردم ژوهانسبورگ و پرتوریا (Pretoria) محلی برای تفریح است. صعود به بالای کوه با استفاده از تله کابین هارتیس ((Harties و دیدن شگفتیهای کوه و دریاچه فیروزهای سد هارت بیست پورت و کوه ماگالیس برگ جذابیت های خاص خودش را دارد. زمانی که از بالای تله کابین به پایین نگاه میکنی، تضادی از رنگ ها را که بر اثر رنگ فیروزه ای دریاچه و دامنه قهوه ای کوه با گل های اخرایی رنگ به وجود آمده، مشاهده میشود.
در قله کوه معمولاً خانواده هایی را می بینید که در حال لذت بردن از طبیعت و چشم اندازهای زیبا هستند، در طرف دیگر نیز مسابقه پاراگلایدر برگزار میشود. بعد از توقفی کوتاه و صرف ناهار در دریاچه سد هارت بیست پورت که در آن بنایی مانند طاق پیروزی پاریس (Paris’ Arc de Triomphe) وجود دارد، مسافران می توانند مسیر خود را به سمت پارک پیلانس برگ ادامه دهند. ورود به داخل پارک ملی پیلاتس برگ در زمانی که خورشید در حال غروب کردن است به مسافران امکان می دهد تا یک سیاحت اکتشافی در آن داشته باشند. همچنین سایه بلند درختان چشم انداز جالبی را به وجود میآورد.
راهنمای ما در این سفر فردی به نام اسماعیل بود که شخصیتی خوشگذران داشت و با بازدید از انواع پارک ها و حیات وحش و جوک و حکایات مسافران را سرگرم میکرد. هنوز چند دقیقه ای بیشتر از ورودمان به داخل پارک نگذشته بود که با حیوانات مختلف از جمله زرافه، گراز و گوزن روبرو شدیم و در قسمت پایین جاده نیز حیوانات دیگری مانند گورخر و انواع بزکوهی از جمله یالدار دیده می شدند.
قبلا هم به سیاحت های اکتشافی در آفریقا آمده بودم، اما، دیدن حیوانات در زیستگاه طبیعی آنها یک تجربه شگفت انگیز است که احساساتی مانند شادی، هیجان و ترس را در بازدید کنندگان به وجود میآورد. در پیچ و خم های پارک پیلانس برگ سر و صدای توریست ها که ناشی از دیدن حیوانات مختلف است، شنیده می شود.
تجربیات فراموش نشدنی
در بخشی از پارک به یک دوراهی رسیدیم، در اینجا اسماعیل به آهستگی گفت که ارتعاش اندکی را حس میکند، در اینجا بود که فکر کردیم، تجربهای منحصر به فرد در انتظارمان است. در فاصله بیست متری شاهد تکان خوردن علف های بلند بودیم، احساس کردیم که یک شیر لابلای این علفها حرکت میکند، همانطور که به آرامی حیوان ظاهر شد، نشستم و به آن خیره شدم. آن حیوان یک پلنگ بود. قبلاً در مورد حیات وحش آفریقا مطالب زیادی خوانده بودم و به اسماعیل هم میدانست که این کشور یکی از پنج کشور بزرگ به لحاظ حیات وحش است. به راستی که سفر به آفریقای جنوبی یک تجربه منحصر به فرد بود.
پلنگ از جمله حیوانات گریزان است که به سختی در یک نقطه توقف میکند و نمیتوان به راحتی آن را به ویژه در روز دید. قبلاً پلنگ را در دریاچه ناکورو (Lake Nakuru)، کنیا و سرنگتی (Serengeti) در تانزانیا در حالی که بر روی شاخه های درختان اقاقیا خواب بودند، دیده بودم. به نظر می رسید پلنگی که در پارک پیلانس برگ دیدیم در حال پیاده روی یا شاید شکار بود. به سمت ما حرکت می کرد و من مسخ چشم های خشمگین و پوست خزدارش شده بودم. هرگز تا این حد از نزدیک پلنگ را ندیده بودم. واقعاً تجربه ای فراموش نشدنی بود. همچنان مشغول تماشای پلنگ بودیم، تا اینکه قبل از شروع مجدد سیاحت اکتشافی ما در آفریقا در مراتع ناپدید شد، کمی بعد در نور محو شد و دوباره اسماعیل خودروی جیپ را متوقف کرد.
در مقابل ما و در داخل جاده، یک خانواده فیل شامل مادر، پدر و دو فرزند آنها در حال حرکت بودند. اسماعیل به ما گفت که آرام و ساکت باشیم. همانطور که ساکت بودیم، فیل بالغ به همراه دو فرزندش به سمت ما حرکت میکردند. فیل نر، خرطوم خودش را تکان میداد و گویی میگفت که از آنجا دور شویم. به همین دلیل به سمت عقب بازگشتیم و فیل ها هم پشت سر ما حرکت می کردند و همانطور فیل نر خرطومش را تکان می داد. با وجود اندازه عظیم فیل ها، آنها به صورت پنهانی بر روی مسیر آسفالته راه می رفتند، به معنای واقعی کلمه می توان گفت که فیل ها دارای شمایل هیجان انگیزی هستند.
به سیاحت اکتشافی خود ادامه دادیم تا اینکه خورشید غروب کرد و همه جا تاریک شد و تنها چراغ های جلوی خودرو راهنمای ما بودند. دمای هوا افت کرد و اسماعیل برای گرم کردن خودش از پتوی گرم و پشمالو استفاده میکرد. با تاریک شدن هوا، در داخل دریاچه کوچک، اسب های آبی پر سر و صدا، چندین بوفالو دیده می شدند. همچنین، الماس هایی درخشان داخل رودخانه به چشم می خوردند که اسماعیل می گفت آنها چشم های تمساح ها هستند. قطعاً یک سیاحت اکتشافی شبانه در آفریقا چیزهای جذابی دارد. مثلاً صدای خش خش برگ ها و یا صدای پرندگان جذابیت های خاصی دارد.
شیرها در تاریکی
همانطور که داخل پارک راه میرفتیم، شیرهای متعددی را دیدیم، همچنین برخی از شیرها داخل بوته ها بودند و تنها چشمان آنها دیده میشدند که در تاریکی می درخشیدند. اسماعیل برای پیدا کردن کرگدن و شیر در داخل پارک مصمم شده بود، امّا، گردش سیاحتی ما رو به پایان بود. همان طور که به سمت برج نظارت پارک در حرکت بودیم، اسماعیل جیپ را متوقف کرد و مشعل خود را به داخل بوته ها تاباند.
ما به دنبال پرتو نور راه افتادیم و یک شیر لاغر و استخوانی را مشاهده کردیم که سرش به پایین بود. اسماعیل گفت: این یک شیر کهنسال است که به حال خود رها شده است. اسماعیل توضیح داد: این شیر یک حیوان ضعیف و کهنسال است که احتمالاً به زودی خودش تبدیل به یک قربانی و طعمه میشود. غم را می شد در صدای اسماعیل احساس کرد، او به خوبی حیوانات را میشناخت.
اسماعیل هر روز شاهد قدرت نمایی شیرها بوده است و به همین دلیل ضعیف شدن این حیوانات برایش غم انگیز بود. واقعیت این است که نمیتوان قوانین طبیعت را تغییر داد. چند صد متری مانده به پایین جاده، شیر مغرور سابق و کهن سال فعلی را میدیدیم، شیر ماده و توله های آنها نیز جلوتر از ما راه می رفتند. همان طور که خودروی جیپ سرعت میگرفت من به جلوتر و داخل بوته ها نگاه میکردم، کمی دورتر متوجه یک دوجین الماس درخشان شدم که ظاهرا در هوا معلق بودند، آنها به سمت ما برگشتند و من آنچه را که در این پارک دیدم هیچ وقت فراموش نمی کنم.