جنگ های پارسی اشاره به درگیری های بین ایران و یونان در قرن پنجم پیش از میلاد داشته که در دو حمله در سال های ۴۹۰ و ۴۸۰ پیش از میلاد رخ داده است. برخی از معروف ترین و قابل توجه ترین جنگ هایی که در طول تاریخ رخ داده اند شامل ماراتن (Marathon)، ترموپیلا (Thermopylae)، سالامیس (Salamis) و پلاتا (Plataea) بوده که همه آن ها به افسانه تبدیل شده اند. در تمامی این جنگ ها در نهایت یونانیان پیروز شده و توانستند تمدن خود را حفظ نمایند. اگر آن ها شکست خورده بودند، جهان غرب ممکن بود هیچ کدام از فرهنگ ها، معماری های کلاسیک و مجسمه سازی ها، تئاتر و بازی های المپیک را نتواند تا به امروز نگهداری نماید. با الی گشت همراه باشید تا این مطلب را در مورد جنگ های پارسی پیش از میلاد بخوانیم.
مطالب مرتبط: امپراتوری هخامنشی، حکومتی برای بسیاری از ملت ها | قسمت دوم امپراتوری هخامنشی، حکومتی برای بسیاری از ملت ها | قسمت اول سرباز هخامنشی به تهران باز می گردد
ایران در زمان حکومت داریوش از سلسله هخامنشیان به سوی سرزمین اروپایی ها سرازیر شده و توانست تا اواخر قرن پنجم پیش از میلاد مناظق یونیا (Ionia)، تراس (Thrace) و مقدونیه را تحت پوشش خود قرار دهد. دیدگاه پادشاه داریوش تصرف شهر آتن و مابقی یونان بود. البته اینکه چرا ایرانیان به دنبال به دست آوردن یونان بوده اند همچنان نامشخص باقی مانده است. بعید به نظر می رسد که ایران به دنبال به دست آوردن منابع و ثروت در یونان بوده باشد. گزینه دیگری که می تواند دلیل این انگیزه باشد افزایش یافتن اعتبار پادشاهی ایران و همچنین از بین بردن شورشیان بالقوه در مرزهای غربی امپراتوری بوده اند. هرچند که شورش یونیاها و پیشنهاد زمین و آب در استان های پارسی در سال ۵۰۸ پیش از میلاد و همچنین حمله آتنی ها و ارتریاها (Eretria) به شهر ساردیس (Sardis) در سال ۴۹۹ پیش از میلاد نیز بدون تاثیر نبوده اند.
داریوش بار دیگر فرستادگان خود را برای فراخوانی یونانیان به حکومت ایران ارسال نمود
با در نظر گرفتن هر کدام از این موارد در سال ۴۹۱ پیش از میلاد، داریوش بار دیگر فرستادگان خود را برای فراخوانی یونانیان به حکومت ایران ارسال نمود. یونانی ها با فرستادن پاسخی بی معنی به آتن و اسپارتا قول دادند تا اتحادی را برای دفاع از یونان تشکیل دهند. پاسخ پادشاه داریوش به این اتفاق دیپلماتیک این بود که نیروی دریایی خود را با ۶۰۰ کشتی و ۲۵ هزار نفر برای حمله به سایکلید (Cyclades) و یوبویا (Euboea) راه اندازی نمود.
داریوش حمله به سرزمین یونان را بر عهده داشته اما معمولا داتیس (Datis) مسئول ارتش جهانی او بوده است. آرتافرنس (Artaphernes) که خواهرزاده داریوش بوده است، دومین فرمانده سپاه او بوده و حدود ۲ هزار مرد را رهبری می کرده است. قدرت ارتش ایران به ۹۰ هزار نفر می رسیده است. از سوی دیگر یونانیان توسط میلتیادس (Miltiades) و کالیماکوس (Callimachus) رهبری شده و نیروی آن ها بین ۱۰ تا ۲۰ هزار نفر بوده است که احتمالا به رقم پایین نزدیک تر بوده است. یکی از تاکتیک ها در جنگ های پارسی مقابله کمانداران ایرانی در مقابل پیاده نظام های یونانی با سپرهای بزرگ آن ها بوده است.
تاکتیک جنگ های پارسی بر این اساس بود که تیرهای کمان را با سرعت زیادی پرتاب نمایند
این دو ارتش در سپتامبر ۴۹۰ پیش از میلاد در دشت ماراتون با یکدیگر رو به رو شدند. تاکتیک جنگ های پارسی بر این اساس بود که تیرهای کمان را با سرعت زیادی پرتاب نمایند و این یک ایده بسیار عالی بود اما این سبک از نبرد در مقابل زره های سنگین با پوشش برنزی یونانیان ناکارامد به شمار می رفت. در مقاطعی یونانیان میانه های ارتش خود را به چند بخش قسمت کرده و سطوح افقی خود را برای تسخیر خطوط دشمن گسترش می دادند. این موضوع و موارد دیگری مانند شمشیرهای سنگین تر، زره پوشان بهتر و نظم محکم تری که بین ارتش یونانیان وجود داشت موجب شد تا شانس پیروزی آن ها در جنگ های پارسی افزایش یابد. با توجه به تاریخ در جنگ ماراتون در مقابل ۶۴۰۰ کشته از ارتش ایرانیان تنها ۱۹۲ نفر از یونانیان کشته شدند. هدایا و نمادها به سرعت برپا شده و نبرد ماراتون برای یونانی ها تبدیل به افسانه گردید. در همین حال ناوگان ارتش پارسی به سوی آسیا بازگشته اما آن ها دوباره و با تعداد بیشتری بازگشتند.
در طی یک دهه خشایارشاه چشم انداز پیشین داریوش را ادامه داده و در نهایت در سال ۴۸۰ پیش از میلاد یک ارتش را برای تهاجم و حمله ای بزرگ به یونان جم آوری کرد. او این بار عبور از ترموپیلا در ساحل شرقی را انتخاب نمود. در ماه اوت سال ۴۸۰ پیش از میلاد، گروه کوچکی از یونانیان به رهبری اسپارتان پادشاه لئونیداس (Leonidas) توانستند سه روز در مقابل ایرانیان مقاومت کرده و تنها یک نفر کشته داشته باشند. در همین زمان ناوگان یونان توانست از نبرد با ایرانیان در دریای آرتمیشن (Artemision) فرار نماید. هر دوی این موارد در کنار هم باعث شد تا یونانیان بتوانند برای خود زمان خریده و اجازه دهند تا شهرهای آن ها برای نبردها و جنگ های بزرگتری آماده شوند.
شکست در ترموپیلا هرچند که شگفت انگیز بود اما باعث شد تا ایرانی ها بتوانند در جنگ های پارسی مسیر خود را به سمت یونان ادامه دهند. در نتیجه بسیاری از بخش های یونانی ها به سرزمین های ایرانی تبدیل شده و حتی خود آتن نیز مورد غارت قرار گرفت. در پاسخ به این اتفاق ارتش یونان به رهبری برادر لئونیداس به نام کلومبروتوس (Kleombrotos) شروع به ساخت یک دیوار دفاعی در نزدیکی کورینت (Corinth) نمودند اما زمستان باعث شد تا آن ها فعالیت های ساخت و ساز را متوقف نمایند. رویارویی بعدی در دریا اتفاق افتاد. در سپتامبر ۴۸۰ پیش از میلاد در سالامیس که در خلیج سارانیک واقع شده بود، یونانیان بار دیگر با یک نیروی بزرگی از دشمن رو به رو شدند. صحت اعداد بحث برانگیز می باشد اما گفته می شود ۵۰۰ کشتی ایرانی در برابر ناوگان ۳۰۰ عددی کشتی های یونانی قرار گرفته اند.
کشتی های جنگی یونانی سریع و منحصر به فرد بودند
مهاجمانی که در نبرد ماراتون برنده شده بودند فرصتی پیدا کرده اند تا بتوانند در مرکز این نبرد قرار گیرند. کشتی های جنگی یونانی سریع و منحصر به فرد بوده و توسط سه ردیف پارو و یک سپر برنزی مجهز شده بودند. ایرانی ها نیز سهم زیادی از توانایی ها را داشتند اما یونانی ها یک چیز دیگری را در آستین نگه داشته بوده و آن ژنرال بزرگ آتنی به نام تمیستوکلز (Themistocles) بود. او ۲۰ سال تجربه داشته و خود را در رهبری آرتمیشن ثابت کرده بود. او طرح جسورانه ای را برای جذب ناوگان ایرانی ها به تنگه سالامیس برنامه ریزی کرده و ضربه محکمی به نیروهای دشمن وارد کرد تا موجب عقب نشینی آن ها شود. تمیستوکلز توانست پیروزی بزرگی را به دست آورده و کشتی های باقی مانده ایرانی را وادار به عقب نشینی نماید.
پس از جنگ های پارسی در سالامیس، خشایارشاه به کاخ خود در سوسا (Sousa) بازگشته اما او به ژنرال ماردانیوس (Mardonius) به خاطر نگه داشتن تهاجم خود هدیه داد. با وجود اینکه نیروی دریایی ایرانیان شکست خورده بود اما موضع آن ها در سرزمین ها باقی ماند. آن ها هنوز بسیاری از بخش های یونان را کنترل کرده و ارتش آن ها بخش بزرگی از سرزمین را در اختیار داشتند. پس از یکسری از مذاکرات سیاسی صورت گرفته مشخص شد که ایرانیان در دیپلماسی بر روی سرزمین ها پیروز نخواهند شد بنابراین یک بار دیگر دو ارتش در ماه ژوئیه سال ۴۷۹ پیش از میلاد در پلاتا با یکدیگر ملاقات کردند.
یونانیان بزرگترین ارتشی که تاکنون دیده شده بود را جمع آوری کرد
یونانیان بزرگترین ارتشی که تاکنون دیده شده بود را از حدود ۳۰ شهر و ایالت جمع آوری کرده که حدود ۱۱۰ هزار نفر را شامل می شده است. پارس ها نیز تعداد مشابهی نیرو و یا حتی کمی بیشتر داشتند. هرچند که هیچ کدام از این ارقام توسط مورخان تایید شده نیست. اگرچه سواره نظام و کمانداران در جنگ های پارسی نقش خود را بازی می کرده اند، برتری هپولیت و فالانکس باعث شد تا یونانیان برنده نبرد باشند. سرانجام آن ها به جاه طلبی های خشایارشاه در یونان پایان دادند.
علاوه بر پیروزی که در پلاتا به دست آمد، در جنگی دیگر به نام مایکال (Mycale) در یونیا، یک ناوگان یونانی به رهبری لئوتایچیدس (Leotychides) ارتشی را پیاده کرده و سربازان ایرانی و همچنین فرمانده آن ها تیگرانس (Tigranes) را از بین برد. یونانی ها مجددا برای جلوگیری از هرگونه حملات از سوی پارس ها با یکدیگر متحد شدند. علاوه بر این کروزونس (Chersonnese) کنترل دریای سیه و بیزانس نیز کنترل بسفور را به دست گرفتند. جنگ های پارسی در طول ۳۰ سال پس از آن نیز در سراسر این منطقه به عنوان یک تهدید به شمار می رفت اما سرزمین اصلی یونان از به خطر افتادن نجات پیدا کرده بود. در سال ۴۴۹ پیش از میلاد در نهایت صلح کالیاس (Callias) بین این دو تمدن بزرگ برقرار گردید.
با اینکه یونانیان پیروزی های بیشماری را در جنگ های پارسی به دست آوردند اما شکست های امپراتوری ایران باعث سقوط آن ها نشد. در واقع غارت گری هایی که خشایارشاه از آتن اناجم داد باعث شد تا بتواند قهرمانی خود را ثابت نماید اما همانند جنگ های پارسی دیگر هیچ سابقه نوشتاری وجود نداشته و تنها شواهد موجود در نبردها می باشد. امپراتوری ایران ۱۰۰ سال دیگر نیز رشد کرد. با این حال پیروزی برای یونانیان نه تنهای باعث آزادی آن ها از یک حکومت خارجی بود بلکه دوره شگفت انگیزی از هنر و فرهنگ را برای تمدن غربی به ارمغان آورد.
منبع: www.ancient.eu
۱۴ نظرات