کارهای لازم برای مقابله با افسردگی بعد از سفر
همیشه راجع به چگونگی سفر یا قبل از اینکه به سفر برویم، صحبت شده است، اما هیچ گاه از کارهای لازم برای مقابله با افسردگی بعد از سفر حرفی به میان نیامده است. در صورتی که بعد از اینکه سفر تمام می شود و پر انرژی به خانه برمی گردید، مدت زمانی طول می کشد تا به خانه عادت کنید و به زندگی در خانه خود برگردید! بسیاری از افراد بعد از سفر برای انجام کارهای روزمره انرژی خود را از دست می دهند و گاهی حتی پیش آمده است که نتوانسته اند به زندگی روزمره برگردند. اگر شما هم جزو آن دسته از افرادی هستید که بعد از سفر به سختی به زندگی و سرکار قبلی خود برمی گردند، این مطلب مجله الی گشت را بخوانید.
چرا بعد از سفر دیگر حس و حال زندگی در خانه را نداریم؟
مطالب مرتبط: چگونگی لذت بردن از سفر و جلوگیری از افسردگی بعد از آن با این روش ها در سفر سلامت بمانید نکات مهم برای سفر خانوادگی با ماشین شخصی
مهم نیست که برای چه مدت در سفر بوده باشید، چه یک روز، چه یک ماه یا چندین ماه. زمانی که به خانه می رسید، با احساساتی گیج کننده و سرگردان روبرو خواهید شد. در کل به خاطر داشته باشید که سفر رفتن بسیار آسان تر از برگشتن از سفر است. بسیاری از افراد، اوایل برگشتشان به خانه بسیار خوشحال می شوند. در این مواقع، حس راحتی و آسایش به شما غلبه می کند. چرا که دیگر لازم نیست مدام مراقب گم شدن وسایل خود باشید، در تخت خود به راحتی می خوابید و صبح بدون هیچ نگرانی از حرکت و سفر بیدار می شوید. با دوستان خود پس از مدت ها، ارتباط برقرار می کنید و خانواده خود را می بینید. اما کم کم متوجه تفاوت هایی در حس و حال درونی خود می شوید. ممکن است متوجه شوید که دیگر متعلق به خانه خود نیستید و حتی گاهی با دوستانی که تا قبل از سفر بسیار صمیمی بودید، احساس غریبگی داشته باشید. بعد از این مرحله دچار افسردگی بعد از سفر می شوید.
در واقع انتظاری که از برگشت به خانه دارید با آنچه که در سفر تجربه کرده اید، بسیار متفاوت است. بسیاری از افرادی که عادت به زیاد سفر کردن ندارند، بعد از سفر و رسیدن به خانه، فکر می کنند که محل زندگی شان نیز همانند آن ها تغییر کرده است در صورتی که اینطور نیست! زمانی که از سفر بر می گردید این شما هستید که تغییر کرده اید ولی شهر شما همانند سابق است، خانواده و دوستان شما همانند سابق زندگی می کنند و در خانه و محله شما هیچ تغییری رخ نداده است. این موضوع در ابتدا شاید باعث جدا شدن شما از خانواده و دوستان شود.
یادتان باشد که حقیقت بازگشت به خانه سخت است و اغلب مردم آن را نادیده می گیرند.
برای بسیاری از افرادی که بعد از سفر مخصوصا سفری طولانی، به خانه برمی گردند، اتفاقی می افتد که ممکن است برای آن آماده نباشند، آن ها دچار افسردگی بعد از سفر می شوند. در واقع سفر، تمام دیدگاه ها و نظریات شما را تغییر داده است. طوری که گویا سفر، چشم سوم شما را باز کرده و اکنون از آنچه که در خانه می بینید، تعجب می کنید. در صورتی که همه چیز به همان صورتی است که شما خانه را ترک کرده بودید. با این موضوع کنار بیایید و بدانید که شما برای همیشه تغییر کرده اید. شاید همیشه این احساس را داشته باشید که هنوز هم در حال سفر هستید و خانه دیگر همان خانه برایتان نیست.
دوستانتان تغییرات درون شما را درک نمی کنند و تفاوت را نمی بینند. ممکن است حتی با عزیزترین افراد زندگی تان نیز احساس غریبگی داشته باشید. برای این جور مواقع چه کارهایی باید انجام دهید؟
برای مقابله با افسردگی بعد از سفر چه چیز نیاز است؟
قطعا که دارو و کارهای این چنینی، راه حل درستی نیست. شما به بینشی رسیده اید و قرار است که این بینش در زندگی به کمک شما بیاید نه اینکه شما را از جامعه ای که در آن زندگی می کنید، دور نگه دارد. باید همیشه این موضوع را به خاطر داشته باشید که انسان های زیادی تجربه سفر را در زندگی خود داشته اند و شاید حالت های شما و افسردگی بعد از سفر برای آن ها، طبیعی و موضوعی عادی به نظر برسد. یکی از کارهایی که می توانید در این مواقع انجام دهید، این است که به دنبال افرادی بگردید که همانند شما تجربه سفر داشته باشند. صحبت با این افراد و دانستن تجربیات آن ها آن هم بعد بازگشت از سفر، نه تنها شما را آرام می کند؛ بلکه می توانید دوستانی با تجربیات مشابه با خود پیدا کنید.
سفر بسیار هیجان انگیز است و زندگی شما را پر از شور و شوق و حرکت می کند. ذهن شما را باز می کند و زندگیتان را تغییر می دهد. این موضوع است که برگشت به خانه را برای شما سخت تر می کند. صحبت کردن با افرادی که تجربه سفر داشته اند، راجع به موضوع بالا بسیار کمک کننده است اما یادتان باشد که این افراد تنها تا یک جایی می توانند کمک کننده باشند. در واقع این خودتان هستید که باید با حس افسردگی بعد از سفر مقابله کنید و بتوانید انرژی سفر را در جهتی درست هدایت کنید.
راجع به سفر خود بنویسید
نوشتن خاطرات و تجربیات سفرتان به عنوان یک سفر نامه یا راهنمای سفر می تواند روشی عالی برای به اشتراک گذاشتن تجربیات و احساسات شما باشد. حتی می توانید بسته به تجربیات جدید خود کاری مناسب با شخصیت جدید خود پیدا کنید و یا اگر شم نویسندگی دارید، برای مجلات و روزنامه های مختلف بنویسید.
بازگشت به خانه را همیشگی ندانید
بسیاری از افرادی که تجربه سفری عالی را پشت سر می گذارند، بعد از سفر و برگشت به خانه، سفر را برای خود تمام شده می پندارند و دچار افسردگی بعد از سفر می شوند. در صورتی که سفر در زندگی شما، مسیری را باز کرده است که برای همیشه ادامه خواهد داشت. فکر نکنید که دیگر سفر تمام شد و شما برای همیشه به خانه بازگشته اید. اکنون شما راه و چاه سفر رفتن را یاد گرفته اید. در نتیجه بهتر و بیشتر می توانید به سفر بروید. از هر موقعیت دیگری که در زندگی روزمره خود یافتید، برای ادامه سفر خود بهره ببرید و سفرتان را برای همیشه در یک نقطه تمام نکنید. جملات زیر را از بزرگان تاریخ به خاطر داشته باشید که:
- در سفر شما لال شده و سپس تبدیل به قصه گو خواهید شد. (ابن بطوطه)
- سفر با بازگشت شما به خانه پایان نمی پذیرد بلکه این نقطه؛ زمانی است که مفهوم آن آغاز می شود. (آدله فرانکلین)
- منزلگاه واقعی هر انسان، خانه وی محسوب نمی شود، بلکه جاده ها خانه ما هستند. زندگی خود سفری است که با گام هایمان در آن رهسپار هستیم. (بروس چاتوین)
- انگیزه سفر، یکی از امیدوار کننده ترین نشانه های زندگی است. (اگنس رپلیر)
- زندگی در پایان آسایش شما آغاز می شود. (نیل دونالد والش)
- خرسندی در چگونگی بازگشت تعریف نمی شود بلکه شامل روش و طریقه سفر خواهد بود. (مارگارت لی)
۱۳ نظرات
من ک واقعا این حس اذیتم میکنه جوری ک نمیتونم برگردم سرکار و تو راه همش گریه میکنم فکر کنم برا من طبیعی نیس واقعا همه میرن سفر حالشون خوب شه من برمیگردم تازه حالم بد میشه کاش راه درمانی هم بود واقعا اذیت میشم و از اون اول سفر ب روز آخر فکر میکنم
دقیقا بنظر من یه موضوع بسیار مهم هست من هم الان توی یک سفر هستم و دنبال راه حل مفید میگردم اگر چیزی مد نظرتون هست لطفا با ماهم درمیون بزارید
چقد سخته دوباره عادت کردن بعد سفر من که کم اوردم تا مرز خودکشیم رفتم
از یه طرفی فقط گذر زمان میتونه این مشکل بزرگ رو حل کنه
من بعد از یک هفته برگشت از سفز همچین حسی داشتم طوری که نه چیزی خوشحالم میکنه و نه دل و دماغ کاری رو دارم و از همه چی متنفر شدم
که چرا ما نباید اینطور ازادی داشته باشیم واقعا تحت فشار هستم……
من بعد از سفرم،وقتی کلید در رو زدم احساس کردم اینجا جای من نیست،انگار به زور منو مجبور میکردن اونجا زندگی کنم،واقعا باورم نمیشه این احساس رو دارم،همش گریه میکنم و ناراحتم، نمیدونم چیکار کنم
دقیقا بنظر من یه موضوع بسیار مهم هست من هم الان توی یک سفر هستم و دنبال راه حل مفید میگردم اگر چیزی مد نظرتون هست لطفا با ماهم درمیون بزارید
دقیقا بنظر من یه موضوع بسیار مهم هست من هم الان توی یک سفر هستم و دنبال راه حل مفید میگردم اگر چیزی مد نظرتون هست لطفا با ماهم درمیون بزارید
ایجاد انگیزه ی دوباره برای زندگی
و برگشت ب محیط کار باید ایجاد بشه من الان ۲ روزه از سفر اومدم
اومدم دنبال راه حل افسرگیم بگردم
دیدم فقط من نیستم که این حالو دارم
از صبح همش خوابم
انگار نمیخوام قبول کنم باید دوباره شروع کنم
خیلی سخته حالم خوش نیست
من امروز روز اولیه ک از سفر بر میگردم و واقعا حالم خیلی بده نمیدونم با چی درستش کنم اگر موزیک غمگین یا چیزی پلی بشه که میمیرم
سلامروز۲۹فروردینمادربزرگمفوتکردروزبعدشقبلازفوتشمیخاستم برمولیوقتیفوتشد۵روزرفتمبعد۱۶همبرگشتمالاننهتنهاانگاربیکسوکارمبلکهاحساسپوچیبیحوصلهبودنکاشدختربودمگریهمیکردمولیمنادمیهستمهمچیومیریزمتوخودمالانیکه سکتهبزنم
من از وقتی که به دنیا آمده بودم فقط یک بار تو سن ۳ سالگی اونم میگن که رفته بودم مسافرت بعد اون تا ین ۱۴ سالگی هیچ جایی نرفته بودم که عید امسال رفتیم تهران کلی از فامیل هارو دیدم چندین شب پیش عموم اینا موندیم و خلاصه خیلییی حال داد کلی با پسر عموم ماینکرفت کالاف پلی دادیم یعنی بیشتر در حال پلی دادن بودیم! و کلی جا گشتیم خلاصه که خعیلییی حال داد و در مسیر رفت هم خیلی هایپ بودم ولی روزی که برگشتیم خیلی بد بود اول از همه که قطار واقعا تایم بدی بود یعنی چی ساعت ۷ صبح بدون خداحافظی از دوستان از کسی بیدار شدیم کیلیویی کیلوییی رفتیم ۸ شب برگشتیم یعنی واقعت تایم از این بد تر نبود هالا ولش ما رسیدیم و وقتی وارد خونه شدم یه حسی تونست بهم قلبه کنه که من اینجا اسیر ام و دلم نمیخواد اینجا باشم خب عادی هم هست بالای ۷ ساله که توی این خونیمم منم که اتاقم کلش سیاه پنجره هم نداره خدایی دل ادم میگیره حتا منی که سخت گریه میکنم گریم گرفت :| با دیدن یوتیوبو گیم بازی کردن حالم خوب نمیشد که هیچ گیم که بازی میکردم یاده تهران میوفتادم که با دوستام بازی میکردم و حالم بد میشد در جا گیمو میبستم و از اشتباهاتی که کردم عکس نگرفتم عکس گرفتن خیلییییی خوبه و باعث مورور خاطرات و داشتن یه حس خوب میشه هر شب که میخوابیدم حس بدی داشتم یعنی تا چند روز داشتم دیوونه میشدم که با یکی از دوستام صحبت کردم و به کلی سایت سر زدم ولی بعد از این که این سایت رو دیدم دیدم که فقط من تنها نیستم و واقعا حالم بهتر شد و دیدگاهم خودکار در مورد اون سفر طولانی تغییر کرد و خیلییییییی تجربه ها دیتم اومد مثل اینکه حواسم خیلییی جمع تر باشه قدر هر ثانیه رو بدونم با ناراحتیم ها چطوری کنار بیام و کلی تجربه دیگه و یه چیزی که بهم الهام شد این بود که در مورد زندگیم فکر نکنم بنویسیم در مورد چیز هایی کخ دوست دارم چیز هایی که بدم میاد و ناراحتم میکنن به چه چیزایی اعتقاد دارم و مثل چطور دوست دارم سلام بدم فوهش بدم :/ ولی اره دیگه الان حالم واقعا خوبه ولی (همه بعد اینکه سعی میکنید حالتون رو خوب کنید شدید مهربون میشید و تاکسیک بودن و هر چیزی که دارید رو کنار میزارید که بع شخصه منو ناراحت میکرد ولی حودتون رو نفروشید در مورد خودتون بنویسید نمیدونم بخاطره یه مسافرت که یه بخش جذاب زندگیه خودتون رو که خیلیییی ارزشتون بیشتر و کلییییی وقت دارید برای زندگی کردن نفروشید شاید هر سنی که داشته باشید ولی یادتون باشه برای زندگی کردن خیلییییییییییییییییییی مسیر هست و شما نباید بخاطره یک چیز کوچیک خودتون رو ناراحت کنید بخاطره مسافرت خراب کردن چیزی خودتون رو ناراحت کنید امید وارم تونسته باشم کمکتون کنم ممنون از سایت خوبتون
کوچولو الان خوبی؟؟
سلام من یک هفته پیش از سفر امدم پسرم افسرده شده و پشت سر هم گریه میکنه و نمیره مدرسه نمی دونم چیکار کنم