گردشگری مهم ترین ابزار سرمایه در سیطره بر فضاهای جغرافیایی است( فضاهای ماقبل مدرن ، مدرن، پسامدرن ).اما در این بحث تنها پرداختن به نقش سرمایه درکنش پذیری آن در گردشگری مدنظر است.
گردشگری به علت خاصیت بازدهی زودهنگام آن ، بستر مناسبی برای سرمایه گذاری است.گردشگری می تواند هر دو سرمایه گذاری داخلی و خارجی را جذب نموده و اقتصاد را به حرکت درآورد.سرمایه گذاری خارجی بخصوص برای کشورهای در حال توسعه مهم است، اما در سایر کشورها که سرمایه گذاران داخلی علاقهای به سرمایه گذاری در گردشگری ندارند؛سرمایه گذاری خارجی می توانند توسعه گردشگری را سرعت بخشیده و معیارهای اقتصادی را ارتقا داده و ایدهها ، فن آوری ، تماسها و بازارهای جدید رابه ارمغان آورد.برخلاف دیگر سرمایه گذاری ها ، چنین سرمایه گذاری در کشورها باقی خواهد ماند.هتل ها را نمی توان مانند کالاهای اصلی یا سایر کالاها جابجا کرد.براین مبنا می توان رهیافتی را در قالب سرمایه گذاری گردشگری مابین مرکز و پیرامون ،رویهای معکوس از جریان سرمایه دانست. در این رهیافت سرمایهها در زمینه گردشگری از مرکز به پیرامون در حرکت است که تنها می تواند سودآوری خود را در زمینه گردشگری در مقاصد، همان کشورهای پیرامونی،حفظ نماید.از این رو نگرش مرکزـ پیرامون در زمینه گردشگری حالت عکس می گیرد.درست است که مازاد اقتصادی به وسیله یک سیستم مازاد ستانی جهانی به مراکز باز می گردد ولی در این نقطه سرمایه گذاری بر روی گردشگری ، به پیدایش مشاغل و درآمدهای منتهی گردیده ؛ که جوامع محلی از آن بهرمند می شوند.
در نظریه مرکز ـ پیرامون تعامل اقتصاد پیرامونی با مرکز ،تحت تاثیر سلطه مرکز در تجارت و سرمایه گذاری آن در تولید می باشد.نتیجه این وضعیت خروج مداوم مازاد از پیرامون به سوی مرکز است. اما در گردشگری سرمایه گذاری در مقاصد یا پیرامون در پی جذب گردشگر از مرکز می باشد.الگوی تجارت در این رویه مانور بازاریابی در مرکز و عمل در پیرامون است.در این بین جریان دو سویه ای شکل می گیرد که در فراتر از تجارت مرکز ـ پیرامونی ، روندی پیرامونی ـ مرکزی می یابد.که جریان سرمایه وگردشگر را به پیرامون سبب می شود.در این زمینه جذب سرمایه گذاری در زمینه گردشگری در پیرامون برپایه جذب گردشگر از بازارهای مرکز می باشد.سرمایه گذاری در پیرامون علاوه بر شکل دهی به محصول گردشگری، آنها را به خریداران {گردشگران} مرکز عرضه می کند(به علت پایین بودن قدرت خرید ساکنین محلی ،آنها نمی تواند به این محصول گردشگری به علت بالا بودن قیمت آن دست یابند ). از سوی برای ارائه محصول گردشگری به خریداران ، نیاز به اشتغال ضروری می شود و از آنجا که استفاده از کارگران مرکز به سبب محدودیت های دو سویه مرکز (بالا بودن انتظارات ) و پیرامون (وجود نیروی کار ارزان) سودمند به نظر نمی رسد.از این رو اشتغال محلی شکل می گیرد ودرآمد حاصل از آن هرچند در برخی موارد در سطحی پایین قرار دارد ولی با این وجود پویایی اقتصاد محلی را سبب می شود.اشتغال درگردشگری به گونه ای است که قابلیت استفاده از تکنولوژی رابه جای نیروی کار بخصوص در ارائه خدمات ندارد.بر این مبنا استفاده از نیروی کار برای پیشبرد اهداف سرمایه گذاری در گردشگری و سودمندی آن ضروری است.البته در این بین محیط پیرامونی را نیز باید در نظر داشت ؛که به کالای برای فروش بدل گشته و به خریداران مرکز عرضه می گردد.در این میان سودآوری سرمایه تنها وابسته به جذب گردشگر از مرکز می باشد.
در مضرات این گونه سرمایه گذاری در زمینه گردشگری در کشورهای پیرامونی نیز می توان موضوعاتی را بیان نمود.که در دو بعد محیطی و فرهنگی مطرح می باشد.کنش پذیری محیطی گردشگران ـ میزبان در محیط زیست در چارچوب پارادایم پایداری و توجه به ریز شکاف سرمایه داری قابل کاهش(البته نه به صفر رسیدن) می باشد.سرمایه داری در هر صورتی تقدیر اقتصادی را در فضاهای جغرافیایی رقم می زند.نمی توان خارج از سرمایه داری راه به توسعه پیمود.در این میان تنها در پیش گرفتن “مهارهای مدیریتی” می تواند جریان سرمایه داری را با تولید فضای اجتماعی و برکندگی محیطی تا حدودی تطبیق داد.سرمایه داری در حال حاضر در دیگر بودگی خود ،در قالب جهانی شدن سرمایه به هر طریق ممکن سعی می کنند فضاهای بکر و مستعد تجارت و سود را به سیطره خود در آورد.در این میان هر کشوری مستعد گردشگری که بخواهد راه توسعه این فعالیت اقتصادی رابپیماید ؛ مجبور به قبول ویژگی های سرمایه داری آمیخته با آن است. اساسا” گردشگری یک فعالیت سرمایه داری است.از این رو تنها توجه به آثار اقتصادی گردشگری و چشم بستن به تخریب های سرمایه داری و عدم به کار گیری مهارهای مدیریتی ، گردشگری را به مایه تباهی مکان بدل می نماید. اگر چه مدیریت وبرنامه ریزی گردشگری در چارچوب شناخت ماهیت سرمایه داری می تواند زمینه بهبود کیفیت زندگی ساکنان محلی وافزایش در ک ازمکان در زمینه بهره وری اقتصادی را سبب شود. همچنین می توان در زمینه درآمدهای حاصل از گردشگری، به نشت های اقتصادی آن اشاره کرد.از طریق برآورد این نشست های اقتصادی می توان در زمینه مفید بودن سرمایه گذاری در مقاصد برای جوامع محلی شناخت حاصل نمود.
برآورد نشست های اقتصاد سرمایه داری در یک مکان و در قالب رهیافت پیرامون ـ مرکز می تواند در چارچوبی از سنجش پارامترهای زیر صورت گیرد:
۱ـ میزان مالکیت خارجی در فعالیت های گردشگری و پس از آن مقدار پولی که به عنوان سود توسط سرمایه گذاران وسهامداران به طور مستقیم از کشور خارج می شود.
۲ـ میزان نیاز های خدماتی که برای پاسخگویی به توسعه گردشگری از خارج وارد می شود.
۳ـ میزان واردات محصولات و فرآورده های مادی مورد نیاز گردشگری که نمی توان در داخل تولید شود.
بطور کلی این رویکرد به گردشگری در شناخت راهکار های بومی کردن گردشگری می تواند مفید باشد.ضرورت های اقتصادی گردشگری در برجای گذاری آثار اقتصادی متعددی است که می تواند تحرک وپویایی و در یک حالت کلی رفاه اجتماعی را سبب شود.در حالی که نباید درک واکنش های ساکنین محلی که در توسعه گردشگری موثر می باشند را فراموش کرد.