از بسیاری جهات می توان این شکل از توریسم را قدیمی ترین نوع گردشگری تلقی نمود؛ چرا که از دوران باستان، رومیان و یونانیان در پی توجه و علاقه به حفظ سلامتی خود به این نوع گردشگری می پرداختند. زائران قرون وسطایی، خواستار تعالی معنوی و روحانی خود بودند و در طی قرون هجدهم و نوزدهم نیز طبقه برجسته اجتماعی در اروپا در راستای مقاصد پزشکی به توریسم مراکز آب درمانی و سیاحت های ساحلی اقدام می نمودند.
در طی سال های اخیر، تمایل به این نوع از گردشگری بسیار افزایش یافته و شمار مراکز سلامتی، مراکز درمانی جامع، مراکز آب درمانی، زیارت های معنوی و مراکز درمانی جایگزین و مکمل رشد بی سابقه ای داشته است.
تئوری های بسیاری در رابطه با دلایل این رشد بی سابقه مطرح شده و در عموم تئوری ها به ناهنجاری های رایج در جوامع کاپیتالیست غربی، افول مذاهب سنتی و بخش بندی جوامع اشاره شده است. تداوم و پیشرفت روندهای علمی و پزشکی، امکان مراقبت بهتر از جسم و دوری از بیماری ها را فراهم ساخته، اما با وجود این، اغلب اوقات بیماری های روحی – روانی و مسائل احساسی همچنان ادامه دارند.
در قرن ۲۱ افسردگی به یکی از مهمترین بیماری های رایج تبدیل شده و نرخ خودکشی بویژه در میان مردان جوان در حال افزایش است؛ با این حال به نظر می رسد که ارائه خدماتی چون روان درمانی، درمان مکمل و توسعه بخش گردشگری و تفریح سلامت، یاریگر این مسائل خوهد بود.
نظرات و عقاید افراد در مورد سلامت بسیار متفاوت است؛ برخی آن را دیدگاه فلسفی می دانند که به موجب آن، فرد به ماهیت حقیقی و فناپذیری وجود خود پی می برد.
برخی دیگر آن را تعالی نفس و اتحاد جسم به ذهن و روح می دانند. حتی سلامت می تواند به عمل جراحی زیبایی با هدف ارتقای خرسندی و رضایت روانی نیز اطلاق گردد. سلامت تنها به ماهیت فیزیکی جسم مربوط نمی شود؛ حتی زمانی که نویسندگان بر فعالیت های عمدتاً جسمانی، تأکید نموده اند، به ابعاد روحانی روان شناختی و یا کلی نگرانه نیز اشاره کرده اند.
می توان تعاریف متعدد و متفاوتی را از سلامت ارائه نمود؛ در این زمینه «ساراچی» تعریف رایج سازمان جهانی بهداشت از سلامت با عنوان «رضایتمندی از شرایط فیزیکی، ذهنی و اجتماعی در کنار فقدان بیماری و ناتوانی» را زیر سؤال برده و اظهار می نماید که این تعریف بیشتر به تعریف شادمانی و نه به تعریف سلامت نزدیک است. فرد ممکن است سالم باشد، اما ضرورتاً شاد نباشد و چنین می گوید که مفاهیم خوشحالی و سلامتی متفاوت هستند؛ اگرچه می توان واژه تندرستی را شامل هر دو مفهوم دانست. تندرستی شیوه ای از زندگی مبتنی بر سلامت و خرسندی تلقی می شود که در آن فرد، با هدف در پیش گرفتن زندگی بهتر در جامعه بشری و طبیعی، جسم، ذهن و روح خود را متحد و یکپارچه می نماید.
مهمترین اصول تندرستی عبارتند از:
- تندرستی، امری چند بعدی است.
- امور و تحقیقات مرتبط با سلامتی، بایستی بر تشخیص علل تندرستی و نه تشخیص علل بیماری مبتنی باشند.
- تندرستی، مبتنی بر حفظ تعادل است.
- تندرستی، امری نسبی، ذهنی یا ادراکی است.
گردشگران عموماً در پی اماکن و فعالیت های برتر هستند؛ به عنوان مثال گردشگران جذب مناظر زیبا شده و بر انگیختن فکر و مشاهده عظمت طبیعت، سبب تعالی روح آن ها می گردد و در عین حال، این احساس را در آن ها به وجود می آورد که جزئی از چرخه لایتناهی و جهانی هستند؛ از این رو تصادفی نیست که بسیاری از مراکز تندرستی در سواحل و یا کوهستان ها قرار دارند؛ به عنوان مثال به اهمیت مکان و موقعیت خاص در توریسم تندرستی در کوه های آلپ اشاره شده است. شایان ذکر است که می توان به طور مصنوعی و از طریق پخش موسیقی یا رقص، احساس برتری مکان را ارتقا داد.
توریسم، تمامی ابعاد فوق الذکر مرتبط را در بر می گیرد؛ اگرچه در این رابطه که تا چه حد این پدیده زودگذر می تواند، نقش مهمی در تندرستی درازمدت داشته باشد، بحث هایی وجود دارد؛ به علاوه برای اینکه گردشگران به سفر اقدام نمایند، بایستی به لحاظ سلامت فیزیکی در وضعیت مناسبی بوده و از امکان مالی سفر نیز برخوردار باشند.
همچنین بسیاری از اشکال توریسم، روند سفر، شامل حرکت از کشورهای توسعه یافته تر به سمت کشورهای کمتر توسعه یافته تر است. گرایشات اخیر نظیر سفر گردشگران غربی در پی تسلای خاطر و آرامش به وسیله فلسفه ها و درمان های شرقی مانند پزشکی چینی، مدیتیشن بودایی، آیورودای هندی و ماساژ شرقی می باشد؛ اگرچه بسیاری از این شیوه ها و اقدامات در کشورهای غربی نیز رواج دارند، اما گردشگران به بازدید از خاستگاه آنها تمایل دارند.
برای اینکه سفری به عنوان گردشگری سلامت مدنظر قرار گیرد، بایستی حاوی ویژگی های روان شناختی، معنوی، تندرستی، احساسی و فیزیکی باشد؛ از این رو توریسم تندرستی، تنها شکلی از گردشگری و متمرکز بر گریز از زندگی روزمره نیست بلکه شامل گردشگرانی است که انگیزه آنها فعالیت جهت ارتقای تندرستی است. بسیاری از محققان در این زمینه اظهار می نمایند که اغلب گردشگران سلامت، در منزل، به یک یا شماری از فعالیت های ارتقا دهنده تندرستی ( چون یوگا، مدیتیشن، ماساژ و خوردن غذاهای سالم) می پردازند. افرادی که به این فعالیت ها روی نمی آورند، غالباً به فعالیت های ارتقا دهنده تندرستی در حین تعطیلات پرداخته و نشان می دهند که حتی یک سفر کوتاه می تواند، تأثیرات بلند مدتی را بر زندگی روزمره فرد داشته باشد.
به لحاظ تقاضا، گردشگران سلامت «جویندگان فعال سلامتی» بوده و به ایفای نقش برای سلامتی خود، بسیار مصمم می باشند. این افراد جویای جایگزینی برای پزشکی متعارف بوده و از آزمایش و تجربه نمی هراسند. بسیاری از محققان بر این باورند که عموماً بازار این نوع توریسم را زنان متولدین سال های انفجار جمعیت تشکیل می دهند. به سبب بالا بودن شمار مردان جوان مبتلا به افسردگی، ممکن است در آینده نیاز به تشویق مردان و افراد جوان برای شرکت در بخش پررونق گردشگری سلامت باشد؛ با این حال این امکان نیز وجود دارد که برای تحقق این امر، تغییر شیوه های تبلیغ و فعالیت های امکان پذیر در این اماکن، ضرورت داشته باشد. شمار بسیاری از محققان نیز به حضور در اجتماع اشاره کرده اند.
بسیاری از گردشگران سلامت، خواستار شرکت در یک اجتماع، مرکز جامع، مرکز یوگا، فستیوال های مرتبط با عصر جدید یا سفر زیارتی هستند. اگرچه تمرکز اولیه آنها بر تعالی نفس است، اما آنان خواستار نوعی مشارکت و همدلی روان شناختی، احساسی و معنوی با دیگران می باشند؛ ای امر، این واقعیت را بیان می کند که چرا شمار زنان شرکت کننده در توریسم تندرستی بیش از مردان است. بر اساس تحقیقات صورت گرفته، مردان به نشان دادن احساسات خود در میان یک جمع، تمایل کمتری دارند. اغلب گردشگران سلامت، زندگی کمابیش کل نگرانه ای دارند. این دسته از گردشگران، خواستار بالا بودن کیفیت خدمات ارائه شده هستند؛ با این حال اشاره به عدم تکامل بازار کل نگرانه در کشورهای غربی ضرورت دارد؛ به عنوان مثال، تنها در طی سال های اخیر، ابعاد معنوی یوگا پذیرفته شده و سابقاً نیز نوعی ورزش تلقی می شد. همچنین اخیراً مزایای مدیتیشن و دیگر اقدامات معنوی در روان شناسی غربی پذیرفته شده است؛ از این رو جای تعجب نیست که گردشگران جایگزین و عصر جدید، پیشرو ابعاد معنوی و تجربی روان شناختی گردشگری سلامت هستند.
بنابراین بخش سلامت از صنعت گردشگری، غالباً با شک و تردید و به عنوان بخشی نا متعارف، مشکوک و عجیب مد نظر قرار می گیرد؛ دلیل این امر را می توان عدم وجود مدیرت و نظارت در این بخش دانست که به طور بالقوه برای مصرف کنندگان خطرناک است.
اگرچه تندستی عمدتاً روان شناختی بوده و مصرف کننده بدون هیچ عوارض فیزیکی جانبی بهبود یابد، در این صورت، هدف درمان تحقق یافته است؛ با این حال توجه بدین نکته ضرورت دارد، زمانی که نیاز به اموری چون ماساژ، یوگا و …، و حضور نیروی انسانی است، افراد بایستی کاملاً ماهر و آموزش دیده باشند.
مقصد گردشگری سلامت، غالباً فضای جایگزین است که فرد می تواند در آن، فارغ از فشارهای زندگی و منزل به شناخت خود بپردازد. حضور در جامعه ای پشتیبان و همفکر می تواند، سبب تشویق فرد در راه شناخت و کشف خود باشد؛ با این حال برای شماری از گردشگران سلامت، استراحت، آرامش و گریز از زندگی روزمره حائز اهمیت است؛ اما تمامی این دسته از گردشگران، افرادی خودآگاه و جویای شادمانی، سلامتی و ارتقای رضایت و خرسندی هستد و نیازهای آنان نیز در ایام و دوره های مختلف زندگی متفاوت است.