باایران بزرگ یا ایران قدیم سرزمینی با مرزهایی بسیار گستردهتر از ایران امروزی بوده است. همگی میدانیم که از شکوه و جلالی که روزگاری کشور عزیزمان داشته و وسعت جغرافیایی آن امروزه چیز زیادی نمانده. در کتابهای تاریخ مدرسه مکرراً خواندهایم که حکومتهای مختلف چطور با نالایقی و عدم مدیریت درست، مرزهای کشور را به باد دادهاند. اما شاید بخواهید قدری دقیقتر درباره این موضوع بدانید. اگر شما هم کنجکاو شدهاید بدانید که چه کشورهایی درگذشته جزئی از خاک ایران بودهاند با الی گشت در این مقاله همراه باشید.
ایرانویج ایران بزرگ یا ایران زمین یا ایرانشهر نامهایی است که برای اسم بردن از فلات ایران در روزگاران گذشته استفاده میشود. ایران به معنی سرزمین آریاییها، صورت پارسی شدهی کلمهی «آریانام» است که متعلق به زبان پیشاایرانی و در واقع در زبان اوستایی به معنای آریاییها است. گرچه دولتهای خارجی برای نامیدن ایران تا زمان رضاشاه پهلوی از واژهی پرشیا استفاده میکردند که تنها به قوم پارس اشاره داشت.
اما این ایران بزرگ شامل چه کشورهای امروزی میشده؟ قسمت بزرگی از ناحیه قفقاز، افغانستان، آسیای میانه، تاجیکستان و ازبکستان فعلی، ماوراءالنهر و خوارزم، دریای کاسپین، پاکستان و کشمیر، کوههای هندوکش، بخشهایی از چین، کردستان، تمام منطقه خلیجفارس، میانرودان (بینالنهرین)، ارمنستان و بخشهایی از ترکیه امروزی از جمله مناطقی هستند که روزگاری جز نقشهی ایران بودند. اما این سرزمین پهناور چطور تبدیل به گربهای کوچک در نقشه کره زمین شد؟
میدانیم که با سر کار آمدن حکومتهای مختلف در ایران و تضعیف شدن قدرتشان میان حکومتهای همسایه و امضای قراردادهای ننگین کم کم مرزهای جغرافیایی ایران کوچک و کوچکتر شد. «پاتریک کلاسون» تاریخشناس معتقد است:
«ایران امروز تنها گوشهای از آن چیزی است که زمانی بود. از نظر وسعت، عراق، افغانستان، غرب پاکستان، بیشتر آسیای مرکزی و قفقاز تحت تسلط ایرانیان بود. بسیاری از ایرانیان امروز این نواحی را بخشهای ایران بزرگ بهشمار میآورند. از زمان هخامنشیان، ایران بهوسیله عوامل جغرافیایی تحت حفاظت بود. اما کوههای بلند و خالی بودن گستره فلات ایران دیگر در برابر ارتش روسیه یا نیروی دریایی انگلستان کافی نبود و ایران سقوط کرد. در ابتدای سده نوزده، آذربایجان، ارمنستان و افغانستان ایرانی بودند؛ اما در انتهای آن سده تمامی این سرزمینها در اثر مداخله نظامی اروپاییان از دست رفتند.»
بیشترین ازدسترفتن اراضی ایران بزرگ در زمان حکومتهای صفویه و قاجار اتفاق افتاد. در ادامه به برخی از معاهدهها و قراردادهایی که باعث از بین رفتن وسعت ایران شدند میپردازیم.
یکی از مهمترین و ننگینترین قراردادهایی که باعث شد از وسعت ایران بزرگ کاسته شود، قرارداد گلستان بود. در بیستم مهرماه سال ۱۱۹۲ و در زمان فتحعلیشاه قاجار ایران درگیر جنگی طولانی با روسها بود. در پایان این جنگ ایران که بسیار تضعیف شده بود ناچار به خواستهی روسها تن داد و این معاهده را امضا کرد. طبق این قرارداد ۱۴ ایالت قفقاز به روسیه تزاری واگذار شد. از جمله این ایالتها میتوان به گنجه و قرهباغ، شکی، شیروان، قبه، دربند، بادکوبه، داغستان و گرجستان، آچوق باشی، محال شوره گل، گروزیه و منگریل و آبخاز و همچنین قسمتی از تالش اشاره کرد. بدتر این که تنها قسمت کمی از دریای خزر تحت حاکمیت ایران باقی ماند و بیشترین قسمتهای آن به روسیه واگذار شد.
یکی دیگر از قراردادهای ننگینی که قاجارها با امضا کردن آن بخشهای زیادی از ایران بزرگ را به دشمن بیگانه واگذار کردند، قرارداد ترکمانچای بود. ۱۳ سال بعد از امضا کردن معاهده گلستان ایران بار دیگر با روسها وارد جنگ شد. این دوران همچنان فتحعلیشاه بر تخت بود. انتهای این جنگ روسها به تبریز رسیدند و فتحعلیشاه میترسید آنها به تهران هم برسند. در نتیجه در یکم اسفند ۱۲۰۶ دوباره با روسها وارد مذاکره برای بستن معاهده شد. بر طبق این قرارداد ننگین حاکمیت همان بخش باقیمانده از قفقاز هم برای همیشه از دست ایران خارج شد. در حقیقت ایروان، نخجوان و قسمتهای دیگری از تالش هم تحت حاکمیت روسها قرار گرفت. علاوه بر این حاکمیت بخشهای بیشتری از دریای خزر هم به روسها داده شد و مردم مجبور به پذیرش کاپیتولاسیون یا همان قضاوت کنسولی شدند.
عهدنامه زهاب که به عهدنامه قصرشیرین هم معروف است یکی دیگر از معاهدههایی است که باعث کوچکتر شدن ایران بزرگ شد. این عهدنامه میان حکومت صفوی و عثمانی در تاریخ ۱۷ می ۱۶۳۹ در شهر قصرشیرین به امضای دو طرف رسید. طبق این قرارداد ترکیه برای همیشه از ایران جدا شد. گرچه شرط ایران هم حاکمیت ایروان در قفقاز جنوبی بود؛ اما در مقابل عثمانیها هم خواستار حاکمیت تمام قسمتهای میانرودان که شامل بغداد هم میشد، بودند. بهاینترتیب بخشهای زیادی از ایران بزرگ به دست عثمانیها افتاد. بخشهایی که حاکمیتشان دیگر هرگز به ایران بازنگشت.
این قرارداد هم یکی دیگر از معاهدههای ننگین دوره قاجار است که منجر به ازدسترفتن بخشهایی از ایران بزرگ شد. ایران و انگلیس در زمان محمدشاه قاجار در سال ۱۸۵۷ میلادی درگیر جنگ بودند. این جنگ در حقیقت بر سر مالکیت هرات شکلگرفته بود. انگلیسیها شهرهای در جنوب ایران مانند خرمشهر و بوشهر و قسمتهایی از جزایر خلیجفارس را اشغال کرده و محمدشاه را ناچار به مذاکره کردند. طبق این معاهده هرات از ایران جدا شد و به افغانستان پیوست. ایران حتی ناچار به پذیرش یک قرارداد تجاری استعماری شد. با امضاکردن این قرارداد ننگین ایران در حقیقت پذیرفت که زیر یوغ انگلیسیها برود و دخالتهای مکرر آنها را در اداره امور کشور بپذیرد.
بعدازاین که ایران در جنگهای قفقاز شکست خورد و هرات را هم از دست داد، ناآرامیهایی در نواحی مکران و بلوچستان شکل گرفت. محمدشاه قاجار در آن زمان توانست با اعمال زور و ارعاب بهصورت موقت این شورشها را آرام کند. اما بریتانیا که خیز برداشته بود تا خلیج گواتر تا رود سند را از آن خود کند شروع به ایجاد مراوده با خان کلات کرده و به او لقب امیر کلات را داد و با آنها قراردادی امضا کرد. ناصرالدینشاه که در این زمان بر تخت بود نتوانست در مقابل فشارها مقاومت کند و قراردادی را امضا کرد که طبق آن این مناطق به انگلیس واگذار شد و آنها آن را بلوچستان انگلیس نامیدند!
یکی از مناطق مهم دیگری که در زمان قاجارها از ایران بزرگ جدا شده و به دست انگلیسیها افتاد، قسمت بزرگی از منطقه سیستان بود. انگلیس پس از تصرف بلوچستان نگران دستدرازی روسها به سیستان بود و از همین رو از امیر کابل خواست تا به ایران حمله کند. ایران که در این زمان بسیار ضعیف شده بود ناچار به پذیرش واگذاری بخشی از سیستان به دولت انگلیس شد. در واقع سیستان به دو بخش داخلی و خارجی تقسیم شد و تنها بخش داخلی که نسبت به مساحت کل سیستان بسیار منطقه کوچکی بود برای ایران باقی ماند.
این معاهده که همانطور که حدس میزنید میان قاجارها و روسها امضا شد هم باعث ازدسترفتن بخشهای بزرگی از ایران بزرگ و پیوستن آن به قلمرو روسها شد. روسها بین ۱۸۶۰ تا ۸۰ میلادی منطقه خوارزم و فرارود را اشغال کردند و قاجارها ناچار به امضای معاهده ننگین دیگری شدند. طبق این قرارداد مناطق خوارزم و فرارود از حاکمیت ایران خارج شد.
یکی دیگر از قراردادهایی که باعث از دست رفتن بخشهایی از ایران بزرگ شد قرارداد مودت بود که میان ایران و ارتش سرخ روسیه به امضا رسید. در این زمان حکومت بلشویکها در روسیه بر سرکار آمده بود و ارتش سرخ شهر رشت و بخشهایی از گیلان را اشغال کرده بود. ایران که وحشت داشت که روسها به تهران نرسند ناچار معاهده مودت را امضا کرد. بر طبق این قرارداد ننگین تمام سرزمین قفقاز، خوارزم و فرارود و حتی بخشهای دیگری از دریای خزر به تزارهای جدید یا تزارهای سرخ واگذار شد.
عراق یکی از کشورهای امروزی است که روزگاری بخشی از ایران بزرگ بهحساب میرفت. یکی از پایتختهای مهم سلسله ساسانیان شهر تیسفون بود که در عراق کنونی قرار داشت. کشور عراق تا حد زیادی تحت تأثیر فرهنگ ایرانی بوده و هنوز هم نام بسیاری از شهرهای این کشور نام ایرانی دارند. نامهای ایرانی بسیاری از شهرهای عراق همچون سورستان، شهربان و آشب امروزه به نامهای عربی چون کوفه، مقدادیه و عمادیه تغییر کرده است. این کشور تا سالهایی از حکومت صفویان هم بخشی از ایران به شمار میرفت.
آنچه امروز تحت عنوان کردستان میشناسیم خطهای است که بخشی از آن در ایران و بخشهای دیگرش در کشورهای سوریه، عراق و ترکیه واقع شده. اما روزگاری کل این محدوده جز قلمرو ایران بزرگ بوده. زبانی که کردها با آن حرف میزنند زبان ایرانی شاخه شمال غربی است که بسیار به زبان فارسی نزدیک بوده و کردها اصالتاً مردمی ایرانیتبار هستند.
از دیگر کشورهایی که در زمانهای دور بخشی از خاک ایران بزرگ بوده، کشور ارمنستان است. این کشور از دوران هخامنشی در نقشه جغرافیایی ایران قرار گرفت و در دوران حکومتهای بعدی هم حاکمیت ایران را حفظ کرد. قوم ارمنیهای باستانی در حقیقت ترکیبی بودند از فرهنگ ایرانی و فرهنگ هلنی مسیحی که بعدها از فرهنگهای دیگر هم تأثیر پذیرفتند. همانطور که پیشتر گفته شد طبق معاهدههای گلستان و ترکمانچای این منطقه از تصرف ایران خارج شد.
آذربایجان خطهای وسیع از ایران بزرگ بوده پس از معاهده گلستان از خاک ایران جدا شده و به روسها واگذار شد. پس از آن در زمانهایی جلوتر جمهوری آذربایجان امروزی شکل گرفت. آذریها یکی از اقوام اصیل ایرانی هستند و زبان آذری هم قبل از این که ترکی آذربایجانی جایگزین آن شود، شاخهای از زبانهای ایرانی بهحساب میرفت و زبان غالب خطه آذربایجان بود.
یکی دیگر از کشورهای امروزی که پیشتر بخشی از خاک ایران بزرگ بوده کشور امروزی گرجستان است. این کشور از زمان امپراطوری ساسانی حاکمیت ایرانی داشت و پس از آن حتی در دوران صفویه بعضی از رجال حکومت گرجی بودند. همانطور که قبلتر گفتیم ایران طی معاهدههای گلستان و ترکمانچای بهطورکلی حاکمیت این ناحیه را به روسیه واگذار کرد.
جالب است بدانید که جمهوریهای امروزی داغستان، چچن، اوستیای شمالی (آلانیا)، کاباردینو (بالکاریا) برای زمانهای طولانی بخشی از ایران بزرگ بودند و در قرون هجده و نوزده به وسیله روسیه تصاحب شدهاند. گفتنی است تأثیر تمدن و فرهنگ ایرانی حتی تا تاتارستان روسیه هم رفته و در مناطقی از قفقاز از سبک معماری ساسانی استفاده شده. تأثیر فرهنگ ایرانی بر این نواحی را از بزرگداشت نوروز این جشن باستانی ایرانی توسط مردم قفقاز میتوان مشاهده کرد.
از جمله کشورهای دیگر امروزی که تباری ایرانی دارند و در زمانهای گذشته از خاک ایران بودهاند میتوان به ترکیه، افغانستان، پاکستان، قزاقستان، ازبکستان، ترکمنستان، بسیاری از کشورهای آسیای مرکزی و حتی بخشهایی از چین و هند اشاره کرد.
ایران بزرگ یا همان ایرانشهر که به کشور عزیزمان در زمانهای بسیار دور اطلاق میشود، روزگاری مرزهای جغرافیایی بسیار وسیعی داشته با اقوام مختلف که همگی در کنار هم تشکیل ایران را میدادهاند. با وجود تفاوتها میان این اقوام همگی تباری ایرانی داشتند و در بسیاری از عقاید و آدابورسوم مشترک بودند.
در طی سالها و روی کار آمدن حکومتهای نالایق و امضاکردن معاهدههای ننگین مثل عهدنامه گلستان و ترکمانچای با کشورهای خارجی همچون روسیه و انگلیس بسیاری از بخشهای ایران به تصرف بیگانگان درآمد و طی سالها هرکدام تبدیل به کشورهایی جداگانه شد. کشورهای امروزی مانند، عراق، ترکیه، ارمنستان و گرجستان. تأثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر این کشورها همچنان مشاهده میشود و یادگار ایامی است که ایران از شکوه و جلال زیادی برخوردار بوده. با شناخت تاریخ و گذشته کشورمان شاید بتوانیم قدمی برداریم هرچند کوچک در راستای بازیابی جلال و شکوه سابق.
مقالات مرتبط
ساکنین اولیه ایران قبل از آریایی ها چه کسانی بودند؟
با سفر به این روستاهای تاریخی ایران از زمان قدیم بازدید کنید!
۳۵ نظرات