آشویتس بهعنوان یکی از مخوفترین اردوگاههای کار اجباری نازیها شناخته میشد و نقش اساسی در کشتار دستهجمعی یهودیان یا هولوکاست داشت. در این اردوگاه، میلیونها نفر از افراد یهودی، اعضای دیگر اقلیتها، سیاهپوستان، زندانیان سیاسی، زندانیان ارتش سرخ و افراد دیگر به قتل رسیدند. اگر دوست دارید تا بیشتر با داستان تلخ زندان آشویتس آشنا شوید، ادامه این مطلب از مجله گردشگری الی گشت را به هیچ عنوان از دست ندهید. در ادامه این مطلب، تمامی نکات مهم درباره آشویتس، بزرگترین اردوگاه کار اجباری آلمان نازی، از شروع تا پایان برای شما توضیح داده شده است.
پس از شروع جنگ جهانی دوم، آدولف هیتلر که رهبری ارتش نازی آلمان را به عهده داشت، یک ایده که با نام “راه حل نهایی” شناخته میشد ارائه داد. هیتلر تصمیم گرفت که نه تنها یهودیان را از آلمان بیرون کرده، بلکه آنها را به همراه سایر اقلیتها مانند دگرجنس گرایان، سیاه پوستان و بسیاری افراد بیگناه دیگر شکنجه داده و به قتل برساند. برای رسیدن به این هدف و به کرسی نشاندن حرف خود، هیتلر فرمان داد تا کمپهای مرگ و اردوگاههای کار اجباری ساخته شود. این اردوگاهها صرفاً برای شکنجه یهودیان و سایر افرادی که از نظر هیتلر ناهنجار شناخته میشدند ساخته شدند. ساخت کمپهای مرگ به دست آدولف هیتلر، شروع یک واقعه خونین به نام هولوکاست یا کشتار دستهجمعی یهودیان شد. بزرگترین کمپ مرگی که به فرمان هیتلر تأسیس شد هم کمپ مرگ آشویتس در لهستان بود.
اردوگاه مخوف آشویتس در بهار سال ۱۹۴۰ تأسیس شد. اولین فرمانده این اردوگاه هم رودلف هس، فرمانده اردوگاههای کار اجباری ساخزنهاوزن بود. این اردوگاه در یک منطقه نظامی قدیمی در نزدیکی شهر کراکوف لهستان ساخته شد. زمانی که تصمیم به ساخت این ارودگاه گرفته شد، تمامی کارخانههای اطراف آن تعطیل و مردم عادی هم بهاجبار نازیها از خانه و زندگی خود بیرون شدند. خانههای اطراف اردوگاه به دست نازیها با خاک یکسان شد و تمامی آثار زندگی عادی از اطراف آن منطقه رفت.
در ابتدا قرار بود که آشویتس تنها یک اردوگاه کار اجباری برای مردم لهستان باشد که توسط ارتش نازی دستگیر شده بودند. پس از آن که نازیها به لهستان پیروز شدند و توانستند آن را تصرف کنند، تمامی مردم را با کوچکترین مخالفتی دستگیر و به کار اجباری محکوم میکردند. به همین دلیل هم موقعیت مکانی اردوگاه در نزدیکی یکی از بزرگترین شهرهای لهستان است. اما زمانی که هیتلر ایده راهحل نهایی خود را ارائه داد، نازیها متوجه شدند که آشویتس میتواند یکی از ایدهآلترین مکانها برای تحقق این ایده باشد.
موقعیت مکانی آشویتس به طور کلی برای زندانی کردن یهودیان و سایر اقلیتها خیلی مناسب بود. اول بهخاطر این که مکان آن، بیشتر کشورهای تحت سلطه نازیها را پوشش میداد و دوم این که مسیر راهآهنی که از نزدیکی آن رد میشد، کار انتقال اسیرها را راحتتر میکرد. بسیاری از افرادی که به اردوگاه کار اجباری یا همان کمپ مرگ آشویتس منتقل میشدند، در همان ابتدا به طرز وحشیانهای به قتل میرسیدند. اما بااینوجود برخی دیگر که از نظر ارتش نازی برای کارکردن مناسب بودند، مجبور میشدند تا برای ارتش آلمان مهمات تهیه کنند.
کمپ مرگ آشویتس به قدری شلوغ شد و اسیرهای زیادی را در آن نگه داری میکردند که تصمیم گرفته شد تا آن را گسترش بدهند و این ارودگاه به چند بخش مختلف تقسیم شده بود. بخش اصلی آن، همان کمپ اولیه بود که با نام آشویتس ۱ شناخته می شد. بین ۱۵ هزار تا ۲۰ هزار زندانی سیاسی تنها در این قسمت از آشویتس نگه داری می شدند. زمانی که اسیران به این بخش از اردوگاه وارد میشدند، یک نوشته در بالای دروازه میدیدند که میگفت “کار شما را آزاد میکند.”
آشویتس ۲ در دهکده بیرکناو و در سال ۱۹۴۱ ساخته شد. فرمان ساخت این اردوگاه را یکی از شیطانیترین و ترسناکترین افراد ارتش نازی، فرمانده هاینریش هیملر داد. هیملر از سال ۱۹۰۰ تا سال ۱۹۴۵ فرماندهی شوتز اشتافل یا همان اس اس را داشت. این بخش محافظتی از ارتش نازی آلمان به دستور آدولف هیتلر تشکیل شد. بخش دوم آشویتس که در این دهکده تشکیل شده بود، بهعنوان بزرگترین و مخوفترین بخش این زندان شناخته میشد و بیش از ۹۰ هزار اسیر یهودی را در خود جایداده بود.
کمپهای کوچک و فرعی بسیاری با نام آشویتس ساخته شدند. اما بیشتر قربانیان این کمپ مرگ، در آشویتس ۲ جان باختند. در این کمپ اتاقهای گاز سمی وجود داشت که قربانیان را بهصورت دستهجمعی در آن جا برده و با گاز خفه میکردند. همچنین کورههای بسیاری هم در آشویتس ۲ وجود داشت که در آنها جسد قربانیان سوخته میشد و هرگز نام و نشان دیگری از آنها باقی نمیماند. اما در بین سایر کمپهای فرعی و کوچک آشویتس، کمپ مونوویتز از همه مشهورتر بود. این کمپ حدود ۱۰ هزار نفر از اسیران را در خود جای داده بود.
تا سال ۱۹۴۲، بیشتر افرادی که به ارودگاه کار اجباری و کمپ مرگ آشویتس فرستاده میشدند، یهودی بودند. زمانی که اسیران به این کمپ منتقل میشدند، پزشکان آلمانی آنها را بهدقت معاینه میکردند. تمامی افرادی که مناسب کار نبودند، مانند بچهها، افراد سالخورده، افرادی که مریض یا معلول بودند و همچنین زنان باردار، بلافاصله به حمام گاز فرستاده میشدند. در اتاقهای گاز یا همان حمام گاز آشویتس، گاز سایکلون ب پخش میشد. این گاز اثری شبیه به سیانور داشت و تمامی افرادی که با آن در تماس بودند را میکشت. هیچکدام از افرادی که به حمام گاز فرستاده میشدند بهصورت رسمی در لیست آشویتس به ثبت نمیرسیدند. به همین دلیل هم در هیچ کجای تاریخ، آمار دقیقی از کشتههای این اتاقها در دسترس نیست.
افرادی که از حمام گاز جان سالم به در میبردند هم وضعیت بهتری نداشتند. بیشتر زندانیان بهصورت روزانه و به طرز وحشیانهای جلوی سایر افراد شکنجه میشدند. غذا به اندازه کافی به همه داده نمیشد و محیط زندگی اسیران بسیار کثیف و آلوده بود. به همین دلیل هم هر روزه تعداد زیادی از اسیران آشویتس از گرسنگی، مریضی یا دلایل دیگر جان میدادند. یکی از دلایل اصلی جان باختن اسیران آشویتس، آزمایشهای پزشکی بیرحمانه دکتری با لقب فرشته مرگ بود.
رزرو هتل لهستان با بهترین قیمت از سایت الی گشت
در سال ۱۹۴۳ یکی از بدنامترین قاتلان تاریخ نازی وارد کمپ آشویتس میشود. یوزف منگله که در بین اسیران با نام فرشته مرگ شناخته میشد، یک دکتر سنگدل بود که متهم به کشتار بیش از ۴۰۰ هزار یهودی شده بود. این پزشک برای معاینه اولیه اسیران به آشویتس منتقل شد. اما رفتهرفته آزمایشهای غیرانسانی و وحشیانه خود را روی افراد شروع کرد. یکی از آزمایشهای مورد علاقه یوزف، آزمایش روی رنگ چشم بود. برای اطلاع از دلیل رنگی شدن چشم، سرنگهای حاوی مواد سمی خود را داخل چشم بچهها میکرد تا روی آنها آزمایش انجام بدهد. بسیاری از کودکان اسیر در کمپ آشویتس با این روش کشته شده بودند.
یکی دیگر از آزمایشهای وحشیانه یوزف منگله، تزریف کلروفیل به قلب دو کودک دوقلو بود. او میخواست با این آزمایش متوجه شود که آیا هر دو قل در یک زمان و به یک صورت میمیرند یا خیر. منگله در طول فعالیت خود در آشویتس مرتکب جنایتهای مخوف بسیاری شد که برخی از آنها تزریق سیمان مایع به رحم زنان و منجمدکردن افراد تا حد مرگ بودند. پس از شکست ارتش نازی، منگله از ترس جان خود فراری شد و به آرژانتین پناه برد. او تا سالها با یک هویت جعلی زندگی کرد و سپس در یک رودخانه غرق شد.
در سال ۱۹۴۵، ارتش نازی آلمان رفتهرفته به نابودی خود نزدیکتر میشد. هر چه خطر شکست را بیشتر احساس میکردند، اقدامات بیشتری برای ازبینبردن مدارک آشویتس انجام میدادند. تمامی اسناد مربوط به قتل، آزمایشهای ژنتیکی و شکنجه اسیران در آشویتس از بین میرفت. ساختمانها خراب، منفجر یا سوزانده میشدند. ارتش نازی تا جایی که میتوانست و امکان داشت برای ازبینبردن آثار جنایت خود تلاش میکرد.
در ژانویه همین سال، ارتش سرخ بالاخره توانست وارد کراکوف شود. با ورود ارتش سرخ به کراکوف، فرماندههای نازی دستور دادند تا آشویتس به طور کلی خالی و ترک شود. تا پایان این ماه ارتش نازی حدود ۶۰ هزار نفر از اسیران را وادار کردند تا با پای پیاده به گلیویس یا وودزیسلاو بروند. این رژه به رژه مرگ آشویتس معروف شد. چرا که بیشتر اسیران در طول این پیادهروی جان خود را از دست دادند. آن دسته از افرادی که جان سالم به در بردند هم به اجبار و با خط ریلی به اردوگاههای کار اجباری آلمان منتقل شدند.
در ۲۷ ژانویه، ارتش سرخ بالاخره موفق میشود به آشویتس برسد. زمانی که آنها وارد این کمپ مرگ شدند، حدود ۷۶۰۰ اسیر در حال مرگ را پیدا کردند که توسط ارتش نازی رها شده بودند تا در این کمپ جان بدهند. علاوه بر اسیران زنده، تعداد زیادی جسد، لباسهای افرادی که سوزانده شده بودند و موهای افرادی که سرشان پیش از اعدام تراشیده شده بود را هم پیدا کردند.
آمار افرادی که به اتاقهای گاز فرستاده میشدند هیچوقت بهصورت رسمی ثبت نشد. در واقع افرادی که در ابتدای ورود به آشویتس کشته میشدند هرگز وارد لیست اسیران نشدند. بسیاری از مدارک هم در سال ۱۹۴۵ و با شکست ارتش نازی از بین رفتند. به همین دلیل بههیچعنوان نمیتوان بهصورت دقیق اعلام کرد که این هولوکاست یا کشتار دستهجمعی در قتلگاه آشویتس چقدر قربانی داشته است. اما طبق آمار تقریبی، حدود ۱.۱ تا ۱.۵ میلیون نفر که بیشتر آنها یهودی بودند، تنها در کمپ مرگ آشویتس به قتل رسیدند. حدود ۷۰ تا ۸۰ هزار نفر از این آمار زندانیان لهستانی، ۱۹ تا ۲۰ هزار رماس ها و تعداد بسیار کمی هم زندانیان ارتش سرخ بودند. اما باقی افرادی که به قتل رسیدند، همگی یهودی بودند.
در سال های اخیر، گردشگری سیاه در آشویتس به یک پدیده محبوب تبدیل شده است. گردشگری سیاه به بازدید از مکان هایی می پردازد که با مرگ و جنایت مرتبط هستند.
گردشگران سیاه به آشویتس می آیند تا یاد قربانیان را گرامی بدارند و در مورد جنایات نازی ها بیاموزند. آنها همچنین می خواهند از این مکان برای یادآوری اهمیت مبارزه با نژادپرستی و تبعیض استفاده کنند.
آشویتس یادآور جنایتی وحشتناک است که هرگز نباید فراموش شود. این اردوگاه پیامی مهم برای آینده دارد:
- نژادپرستی و تبعیض می تواند منجر به جنایت شود.
- ما باید همیشه برای حقوق بشر و برابری مبارزه کنیم.
آشویتس یک مکان غم انگیز است، اما همچنین یک مکان مهم است. این اردوگاه یادآور گذشته است و می تواند به ما کمک کند تا آینده بهتری بسازیم.
با وجود این که هیچوقت مدارک کامل از تعداد قربانیان و تمامی آزمایشهای غیرانسانی و وحشیانهای که روی زندانیان آشویتس انجام میشد به بیرون درز نکرد و سربازان نازی آنها را از بین بردند، اما بی شک تمامی دنیا میدانند که آشویتس یکی از مخوفترین مکانهای ممکن در زمان جنایت نازیها بوده است. کتابها و فیلمهای زیادی مانند خالکوب آشویتس یا لیست شیندلر و پیانیست درباره کمپ مرگ آشویتس یا قاتلان مخوف آن نوشته و ساخته شدهاند. اما بدیهی است که هیچکدام از آنها نمیتوانند واقعاً میزان جنایت و شکنجهای که در این فرودگاه انجام شده است را به تصویر بکشند. اگر این مطلب را دوست داشتید، سایر مطالب الی گشت را هم از دست ندهید. از همراهی شما سپاس گزاریم.
مقالات مرتبط
۱۴ مورد از جاذبه های دیدنی ورشو+ویدیو
ویدیو از زندان آشویتس
کمپ مرگ آشویتس یکی از قرارگاههای آلمان نازی برای کشتار دسته جمعی یهودیان و سایر اقلیتها بود که در نزدیکی کراکوف لهستان ساخته شد.
این کمپ در سال ۱۹۴۰ و به فرماندهی رودلف هس ساخته شد. هدف ابتدایی از ساخت این کمپ، زندانی کردن لهستانیها وکار اجباری آنها بود. اما راه حل نهایی هیتلر باعث شد تا این کمپ به کشتارگاه یهودیان تبدیل شود.
در ژانویه سال ۱۹۴۵، ارتش سرخ بالاخره توانست وارد کراکوف شود. با ورود ارتش سرخ به این شهر، آلمانهای نازی هم کمپ آشویتس را ترک کردند.
در آخر ژانویه، با پیروزی ارتش سرخ، آلمانهایی که باید آشویتس را ترک می کردند، حدود ۶۰ هزار اسیر را مجبور کردند تا یک شهر دیگر پیاده بروند. بسیاری از اسیران در این پیادهروی جان باختند.