کارآفرینان موفق پیروزی های خود را بیشتر به شکست هایشان نسبت می دهند
در واقع می توان گفت، موفقیت های اولیه کسب و کار(البته که تشویقی نیز هستند) میتوانند چشم ما را به روی واقعیت ها ببندند و در حساب و کتاب ذهنی مان تاثیر شانس حقیقی و زمان بندی کارها ما را به اشتباه بیندازند. حال چطور باید متوجه این امر شویم؟ برخی افراد این درس باررزش را فقط بعد از یک ناکامی یاد می گیرند. در ادامه با الی گشت همراه باشید.
مطالب مرتبط: نقش روابط مناسب در توسعه کسب و کار بازاریابان موفق، مدیران بازاریابی بزرگی خواهند شد
من هر ساله دستورالعمل های کسب وکارم را مورد بررسی قرار می دهم و بر روی آن ها با توجه به نیازهای فعلی و آینده مشتریان طرح می ریزم. یکی از این سال ها، بعد از انجام بررسی از غریزه طبیعی خود تبعیت کرده؛ یعنی ایده ای را اجرایی کردم که درمورد یکی از مشتریان بزرگ شرکت با موفقیت همراه بود. این ایده شامل تبدیل یک کلاس برنامه آموزشی برای ورودی های جدید به یک پایگاه اینترنتی بود. این کار به صورت نظری کامل و بدون ایراند به نظر می آمد، چون برنامه آموزشی در مراحل اولیه با موفقیت مواجه شده بود.
به هر حال، بعد از یک سال زمانی که بر روی آن گذراندیم و چهار پرسنلی که برای این کار قرار دادیم و ۱۰۰ هزار دلار پولی که خرج شد. این پروژه با شکست مواجه شد و با استقبال مشتریان بالقوه ای مواجه نشد.
وقتی به پشت سر نگاه میکنم، معتقدم دلیل این شکست آن بوده که هنوز ۴ درس مهم زیر را یاد نگرفته بودم:
-
گام های کوچک بردارید
وقتی پولی را که مشکل به دست آمده روی یک محصول جدید سرمایه گذاری میکنید، برداشتن قدم های کوچک نسبت به یک قدم جهشی بزرگ خطرکمتری دارد. چه محصولی جدید را در حوزه تخصصی خودتان تولید کنید و چه در یک حوزه جدید گام بردارید، برداشتن قدم های کوتاه و حساب شده، موفقیت و مشتریان بیشتری را به دنبال دارد.
-
محصول خود را سریع وارد بازار کنید
ویژگی خاص پروژه ما نیازمند یک نمونه اولیه کاربردی بود که باید وارد بازار می کردیم و ظرف چهار هفته آن را تست می کردیم و به نتیجه می رسیدیم.
یک سال منتظر ماندن برای ایجاد مدلی کاملا کاربردی، با تحولات بازار و نیازهای متغیر مشتری مواجه شد که محصول ما دیگر با آن سازگاری نداشت.
-
فرضیه سازی ممنوع!
فقط به این دلیل که این پروژه برای یک مشتری موثر بوده، به این معنی نیست که می توان آن را به کل مشتریان تعمیم داد. درمورد کسب وکار ما باید بگویم بزرگ ترین مشتری مان چالش های خاصی داشت و نمی توانست نماینده خوبی از تمایل بازار باشد.
-
بازخورد بخواهید
اینکه پایگاه مشتری ما تقاضا داشت در ایجاد مدل های آموزشی شرکت کند ، به این معنا نیست که آنها تمایل به خریداری محصول جدید دارند. وقتی به عقب برمیگردیم، به این نتیجه می رسیم که باید ظرف چند هفته نمونه اولیه ای ایجاد می کردیم و آن را به مشتریان موجود با قیمتی کمتر می دادیم تا بازخورد صادقانه و آزاد آنها را دریافت کنیم.
در نتیجه این اشتباهات، اکنون میدانیم که در مرحله ایده و قبل از جهش بهسوی شروع یک پروژه، باید زمان را در نظر بگیریم و سوالات درستی مطرح کنیم.
این قدم در فاز ایده این امکان را برای ما به همراه می آورد با کمترین ریسک مالی از مشتریان بازخورد آنی دریافت کنیم.
درنهایت، توصیه اصلی من به صاحبان کسب و کار این است؛ همه ایده های خوب حتما به تولید محصولات عالی یا کسب و کارهای موفق نمی انجامد.