ممکن است شرکت شما روش خاصی برای برخورد با افراد ناکارآمد داشته باشد اما ژان فرانکو مانزونی بهعنوان استاد مدیریت در INSEAD و یکی از نویسندگان «سندروم شکست:
چگونه مدیران خوب باعث شکست افراد بزرگ می شوند» معتقد است بیشتر این روش ها فایده ندارند. او میگوید: «وقتی با مدیران ارشد خود گفت و گو میکنید، آن ها نیز بیشتر اوقات صحبت شما را تایید می منند که این کارمندان کار نمی کنند.» پس شما به عنوان یک مدیر باید تصمیم بگیرید درباره این موضوع چه عملی انجام دهید. در ادامه با الی گشت همراه باشید.
مطالب مرتبط: در کنار کارمندان بااستعداد خود باشید چگونگی برخورد مناسب با غیبت مداوم کارمندان
جوزف واینتراب که استاد مدیریت و رفتار سازمانی در کالج بابسون است و به عنوان یکی از نویسندگان کتاب «مدیر مربی: پیشرفت بااستعدادترین افراد در کسب و کار» می گوید: «زمانی که افراد در انجام کار با ناکارآمدی مواجه می شوند، اجبارا همه امور را خودشان انجام دهند.»
نادیده نگرفتن مساله
این گونه موضوعات بیشتر نگفته می ماند. واینتراب می گوید: «اغلب با بیشتر مشکلات مربوط به کارآیی، برخورد بدون واسطه و مستقیم نمیشود. بیشتر اوقات مدیران به جای اقدام کردن، آن شخص را به جای دیگری انتقال می دهند و اجازه می دهند بدون اینکه او هیچ کاری انجام دهد در همان جا بماند.» این روش اشتباه است. هیچ وقت نگذارید افراد ناکارآمد تیم شما را به نابودی بکشانند. به تدریج پیش میآید که با منتقل کردن این افراد یا رها کردن آنها مساله حل شود. فقط اوضاع بدتر می شود. شما بیشتر و بیشتر خشمگین می شوید و ناراحتی تان به تدریج آشکار می شود و شخص این حس را می کند راحت نیست. اگر مساله ای وجود دارد، در جهت حل آن گام به گام به جلو بروید.
پرس و جو کردن از دیگران درباره آن چه نمیدانید
قبل از اقدام، به اطمینان برسید که صورت مساله را به خوبی درک کرده اید. شاید لازم باشد با رئیس قبلی آن شخص یا افرادی که قبلا با او کار کرده اند صحبت کنید یا از ارزیابی ۳۶۰ درجه استفاده کنید. اما وقتی به سراغ دیگران می روید دقت کنید و مراقب باشید. مانزونی پیشنهاد می کند از چنین عبارت هایی استفاده کنید: «نگران این هستم که عجز من بر قضاوتم تاثیر بگذارد. من تنها اشتباهات او را میب ینم. میخواهم با درستی آن چه را نمی دانم متوجه شوم و بفهمم.» به دنبال مدارکی بگردید که ممکن است ثابت کند پیش فرض شما اشتباه بوده است.
فکر کردن درباره علت این مساله
آیا این شخص برای این شغل نامناسب است؟ آیا فاقد مهارت های لازم است؟ یا فقط انتظارات را به خوبی درک نکرده است؟ واینتراب شرح می دهد، بیشتر اوقات در رابطه با کارآیی، میان آنچه برای مدیران از اهمیت برخودار است و آنچه کارمندان تصور می کنند، تفاوت وجود دارد.
مهم این است که به نقش خود در مساله ای پی ببرید. مانزونی می گوید: «شاید خود شما باعث بروز یک موقعیت منفی شده باشید. می توان گفت به ندرت پیش میآید که همه تقصیرها متوجه کارمند یا همه تقصیرها متوجه رئیس باشد.» فقط به این فکر نکنید که آن کارمند باید برای تغییر این موقعیت چه اقدامی انجام دهد بلکه فکر کنید خود شما باید چه تغییراتی به وجود آورید.