۱. «من به کمکتان نیاز دارم»
شما سوپرمن نیستید و این را همه کارمندان می دانند. بنابراین تظاهر نکنید که همه جواب ها را می دانید یا تظاهر نکنید که می توانید بدون کارمندان و مهارت های آنها کار را انجام دهید. به جای اینکه در مقام یک رهبر یا مدیر از احترام خود کم کنید، با آنها به عنوان اعضای با ارزش رفتار کنید و مورد تحسین قرار بگیرید؛ بنابراین آنها خودشان را در آینده شرکت سهیم می بینند.
۲. «شما از من چه می خواهید؟»
اغلب کارمندان نگران هستند که از مدیرشان چیزی را که نیاز دارند بخواهند؛ ممکن است که از شنیدن یک جواب تند بترسند، یا از اینکه خود را نیازمند جلوه دهند اجتناب کنند و یا بدتر از آن، اینکه فکر می کنند جایی برای درخواست بیشتر نسبت به چیزی که شما برایشان فراهم کرده اید وجود ندارد. اگر صریح و روشن از آنها بپرسید که چه چیزی را می توانید به آنها بدهید، در واقع به آنها اجازه داده اید تا درخواست های خود را بگویند و آنها به شدت این کار را تحسین می کنند. اگر نمی توانید خواسته کارمند را برآورده کنید، علت آن را به وی توضیح دهید و به او کمک کنید تا راه حل دیگری پیداکند.
۳. «من به کاری که کردید توجه کردم»
هر روز کارمندانتان کارهای کوچکی انجام می دهند که سبب می شود شرکت شما ترقی کند و مشتریان دوباره برگردند. برای مثال دوباره چک کردن نامه ها قبل از ارسال و … . کارمندان می خواهند بدانند که شما متوجه می شوید؛ نه تنها به کارهای بزرگ و موفقیت ها بلکه حتی به قسمت هایی از کارشان که خیلی عادی است توجه می کنید. این کار را ماموریت خود قرار دهید تا ببنید که کارمندان چقدر تا حد امکان کارها را به درستی انجام می دهند.
۴. «متشکرم»
«برای اینکه دیشب تا دیر وقت ماندید متشکرم»، «برای اینکه با فلان مشتری با صبوری رفتار کردید ممنونم» افراد شما، تحسین های شما را گرامی می دارند، بیشتر از آنچه که شما فکر می کنید. مردم دوست دارند تا بازخورد مثبتی درباره خودشان بگیرند و در بیشتر موارد بعد از شنیدن قدردانی، مشتاقانه سخت تر کار می کنند تا دریافت این تقدیر ها ادامه پیدا کند. تقدیر، به خصوص وقتی از جانب یک مقام مسئول باشد، به طور باور نکردنی موثر است.
۵. «همگی ببینید که آقا یا خانم x به چه موفقیتی دست پیدا کرده … »
هر فردی دوست دارد که در مقابل سایر دوستانش دیده شود و از وی تعریف کنند. بنابراین فقط از او تشکر نکنید بلکه به بقیه تیم نیز بگویید. درست یا نادرست، خیلی از کارمندان احساس می کنند که مدیران فقط اشتباهاتشان را جلوی جمع می گویند، بنابراین این کار را ماموریت خود قرار دهید تا این را ثابت کنید چنین برداشتی غلط است.
۶. «شما دوست دارید اینجا چه کاری را انجام دهید؟»
مطمئنا شما در اصل هر کدام از کارمندانتان را استخدام می کنید تا کارهایی خاص را انجام دهند. اما به مرور زمان، شرکت شما بزرگ می شود و تغییر می کند و همینطور افرادتان تغییر می کنند. بنابراین ایده خوبی است که به صورت دوره ای از آنها بپرسید که هر فردی چه چیزی را دوست دارد انجام دهد. شما هرگز نمی توانید تمام ترجیحات کارمندان را انجام دهید اما اجازه می دهید تا کارمندان برای تطابق مهارت های خود با نیازهای شرکت حرفی برای گفتن داشته باشند.
۷. «من خبر بدی دارم»
کارمندان شما حق دارند که همیشه حقیقت را حتی المقدور سریعتر از شما بشنوند. کارمندان نادان نیستند و وقتی اتفاقی می افتد، حتی اگر شما آن را نپذیرید، آنها می فهمند. اگر از انتشار اخبار بد جلوگیری کنید، کارمندان دچار توهم، بدگمانی و دلواپسی می شوند که هیچ کدام از این موارد موثر نخواهند بود.
۸. «نظر شما چیست؟»
اگر با کارمندان مانند یک ماشین برخورد شود، متعاقبا آنها دچار دلسردی می شوند و در انجام کار دچار بی میلی می شوند. اما برعکس اگر از نظر، ایده و ترجیحات آنها با خبر شوید، کاری می کنید که آنها احساس کنند که اعضای با ارزشی هستند. اگر پیشنهاد های کارمندان به واقعیت بدل نشود، امکان دارد که خیلی اهمیت ندهند؛ زیرا بیشتر در پی این هستند که فقط شنیده شوند.
۹.«ایرادی ندارد. همه ما اشتباه می کنیم.»
زخم زبان زدن به کارمندانی که اشتباه می کنند ممکن است سبب شود که شما حال بهتری پیدا کنید، اما این موضوع رابطه آنها با شما، اعتماد به نفسشان و احساساتشان نسبت به سازمان را از بین می برد. نفسی عمیق بکشید و به یاد بیاورید که کارمند همان لحظه احساس بدی دارد و ایراد گرفتن، داد زدن یا سخنرانی کردن برای کارمند، گذشته را تغییر نمی دهد. به جای آن، تمرکز کنید و ببینید که چه چیزی اشتباه شده و چطور می توان از تکرار آن جلوگیری کرد.
۱۰. «من می دانم که شما از پس آن برمی آیید.»
شما مطمئنا باید کارمندانی را استخدام کنید که مطمئن هستند و توانایی دارند که خودشان را مدیریت کنند. اما حتی مطمئن ترین افراد نیز دوست دارند که از طرف مدیرشان گاهی چیزی بشنوند. به طور مداوم افرادتان را دچار چالش کنید و در حالی که به آنها می گویید که به آنها اعتقاد و اعتماد دارید، آنها را به سوی اصلاح و بهبود سوق دهید.