شاید یادتان باشد که وقتی در زمان کودکی معلمی با ما بداخلاقی میکرد این باور در ذهن ما شکل میگرفت که «همه معلم ها بداخلاقند». در ادامه با الی گشت همراه باشید.
مطالب مرتبط: چطور کارآفرین موفقی باشیم؟ شکست کارآفرینی، بد یا خوب؟!
اما حالا که بزرگ تر شده ایم میدانیم که این باور غلط است، بلکه در واقع مصداقی از یک نوع خطای شناختی معروف به نام «تعمیم» است. به بیان دیگر ما به صورت اشتباهی اخلاق بد آن معلم را به کل معلم ها تعمیم میدادیم. امروزه علاوه بر «تعمیم»، خطاهای شناختی بسیاری به شناسایی رسیده اند. خطاهای شناختی به طور بی وقفه روی زندگی همه افراد اثرگذارند و از این رو به طور بالقوه میتوانند روی موفقیت کارآفرینان نیز تاثیر منفی برجا بگذارند. کارآفرینان به میزان زیادی در معرض آسیب ناشی از خطاهای شناختی هستند، زیرا در مقایسه با سایر شاغلان جامعه درگیر فعالیت های پرریسک تری بوده و ندیدن واقعیات و برداشتن گامهای اشتباه میتواند به قیمت نابودی کسب وکارشان تمام شود. از این رو برای آنها حیاتی است که بتوانند از دام های ذهنی خود آگاهی یافته و یاد بگیرند که چطور با آنها مواجه شوند. در این مطلب دو خطای شناختی شایع و مشکل ساز که اکثر کارآفرینان در کار خود با آنها روبرو شده را معرفی و راهکارهایی ارائه کرده تا کارآفرینان فعلی و آتی بتوانند این خطاهای شناختی را شناسایی کرده و اثرات منفی آنها بر کسب وکارشان را کم کنند.
خطای شناختی نفرین دانسته های قبلی
خطای شناختی که بسیاری از کارآفرینان با آن مواجهند به نفرین دانسته های قبلی (Curse of Knowledge) مشهور است. این خطای شناختی زمانی پیش می آید که فردی با اطلاعات قوی در یک زمینه کاری، این امر را بسیار دشوار یافته که بخواهد از دید یک فرد کمتر مطلع به یک وضعیت خاص بنگرد. به بیان دیگر دانسته های قبلی آن فرد همچون یک نفرین همراه او بوده و اجازه نمی دهند یک وضعیت خاص را بدون وجود آن دانسته ها مورد بررسی قرار دهد..
یکی از حوزه هایی که کارآفرینان در آن دچار خطای شناختی نفرین دانسته های قبلی می شوند، قیمت گذاری محصول یا خدمات شان است. فرد کارآفرین محصول یا خدماتش را بیش از هر شخص دیگری شناخته و به مزایا و معایب آن آگاهی دارد، درحالیکه یک کاربر آن را از دیدگاهی کاملا متفاوت مورد ارزیابی قرار می دهد. یکی از اقداماتی که برای خنثی کردن اثر این خطای شناختی میتوان اجرا کرد گفت وگوی مستقیم با مشتریان آتی به صورت فردی یا گروهی است. این گفت وگوها میتواند، فرد کارآفرین را یاری کرده که از دانسته های خویش راجع به محصول یا خدماتی که قصد فروشش را دارد رد شده و بر دانسته های مشتریان آتی و نگرش آنها به محصول یا خدمات مورد نظر متمرکز شود. کارآفرین بودن مستلزم تلاش بسیار است و برای به ثمر رسیدن این تلاش ها باید به عوامل مختلفی توجه کرد. کارآفرینان باید تا آنجا که امکان دارد از افتادن در دام های ذهنی خود پرهیز کرده تا موجب شکست کسب وکارشان نشوند. یکی از منابع ارزشمند در این زمینه کتابی است که رولف دوبلی (Rolf Dobelli) با عنوان هنر شفاف اندیشیدن (The Art of Thinking Clearly) منتشر کرده است (این کتاب توسط نشر چشمه به فارسی ترجمه و به بازار عرضه شده است).
خطای شناختی تایید
خطای شناختی تایید (Confirmation Bias) را میتوان به صورت تمایل برای یافتن و تفسیر اطلاعات به گونه ای که مفروضات، دیدگاه ها و باورهای پیشن را تصدیق کرده، تعریف کرد. ما به طور ذاتی میخواهیم دنیایی که با آن تعامل داشته، تأییدکننده افکار، دیدگاه ها و انگاره های ذهنی ما باشد. هر نوع اطلاعات یا تفسیری از آنکه در تناقض با باورها، دیدگاه ها و مفروضات شخصی ما باشند یک نوع ناهنجاری بوجود می آورند که موجب آشفتگی ذهنی ما میشوند. ذهن ما طوری طراحی شده است که تا حد امکان هر گونه آشفتگی ذهنی را کم کرده یا حذف کند و این همان جایی است که خطای تایید آغاز میشود.
برخی از حوزه هایی که کارآفرینان در آنها بیش از بقیه حوزه ها دچار خطای تایید میشوند عبارتند از: ۱) شناسایی رقبای واقعی برای کسب وکارهای نوپا، ۲) تحلیل عملکرد رقبا و اینکه چگونه فعالیت آنها بر یک کسبوکار نوپا اثر میگذارد، ۳) شناسایی نیازها و خواستههای مشتریان فعلی و آتی، ۴) برآوردکردن منابعی که شرکت برای دستیابی به اهدافش به آنها نیاز دارد.
در موارد بالا خطای تایید موجب خواهد شد فرد کارآفرین اطلاعاتی را پیدا کرده و تفسیر کند که در نهایت منجر به شناسایی رقبای کمتر، دست کم گرفتن توانایی رقبا، تصور همخوانی کامل محصولات و خدمات ارائه شده با نیازها و خواسته های مشتریان، برآورد منابع کمتر و محدودتر می شود. تمامی این تفسیرهای اشتباه به این دلیل بوجود می آیند که فرد کارآفرین تمایل دارد فاصله بین جایگاهی که برای کسب وکارش در ذهنش ساخته است را با جایگاه واقعی آن در بازار مشاهده نکرده و از این طریق آشفتگی ذهنی خود را کم کند.