بیشتر اوقات حرفهای گوینده از یک گوش وارد میشوند و از گوش دیگر خارج میشوند.
در جامعه ما یکی از دلایل عمده گوش کردن نامناسب، آن است که بیشتر ما آموزش مقدماتی بسیار عمیقی را برای گوش نکردن دریافت میکنیم. در ادامه با الی گشت همراه باشید.
مطالب مرتبط: استعداد خود را به همین راحتی پرورش دهید! درست انتقاد کردن را یاد بگیریم!
در دوره پیشدبستان، تاکید والدین به توجه نکردن به آنچه خوب نیست و در سالهای اولیه تحصیل پرداختن و تاکید صرف بر خواندن، از سویی دیگر آغاز الگوبرداری ما از همان سالهای نخست کودکی از بزرگترهایی که خود هرگز درست گوش نمیدهند همه از جمله عوامل یاد دهنده گوش نکردن هستند. نتایج بررسیها نشان میدهد که عدم استفاده صحیح از این مهارت، موجب ناتوانی افراد در حل مشکلات اعم از خانوادگی و یا شغلی میشود. اما این مهارت نیز همچون سایر مهارتها، کسب کردنی و آموختنی است، کافی است به برخی نکات و اصول لازم در این خصوص توجه و عمل کنیم تا از نیروی حاصل از آن در پیشگیری از مسائل و حل مشکلات موجود و نیز برقراری روابطی سازنده بهرهمند شویم. از جمله این نکات میتوان به موارد زیر اشاره کرد. این نکات ساده در قالب جملاتی بیان شده است که توجه به آنها در رفتار عملکرد موجب تقویت گوش دادن فعالانه و موثر میشود.
- در حین رویارویی با هر مراجعه کنندهای اعم از همکاران و یا اعضاء خانوادهام تا زمانی که کاملاً متوجه موضوع نشدهام، زمان گفتوگو را به بعد موکول نمیکنم.
- در طول صحبت کردن طرف مقابل، مشغول قضاوت و ارزشگذاری کلام او در ذهن خودم نیستیم.
- بدون پیشداوری و فارغ از شنیدههای قبلیام به سخنان طرف مقابل گوش میکنم. به این ترتیب ذهن من با نگاهی تازه به تحلیل مسئله مورد نظر میپردازد.
- بعد از اتمام حرفهای طرف مقابل به خودم فرصت فکر کردن میدهم. من مجبور نیستم بلافاصله تصمیم بگیرم و یا چیزی بگویم.
- کوتاه و روشن سخن میگویم تا فرصت لازم برای درک کلامم و نیز صحبت کردن از طرف مقابل وجود داشته باشد.
- برای ذکر مصادیق در حرفهایم از خاطرات دور و دراز خود که تعریف آنها زمان زیادی صرف میکند و رشته کلام را نیز از هم میگسلد، پرهیز میکنم.
- در حین گفتوگو با حرکات سر و کلمات مناسب تمایل و علاقمندی خود را به شنیدن نشان میدهم.
- در طول گفتوگو تلاش میکنم که اصل کلام و منظور طرف مقابل را درک کنم و به برداشت ذهنم اکتفا نکنم.
- میدانم خشم مانع فهم درست معانی خواهد شد، بنابراین در این زمان تلاش میکنم با سکوت بیشتر و توجه به بیان و احساس گوینده موجب کنترل خشم در خود شوم.
- در مواقعی که احساس میکنم دقیقاً متوجه منظور طرف مقابل خود نشدهام، با جملات واضحتر و با استفاده از کلمات گوینده سوال میکنم.
- تا حد امکان سخن گوینده را قطع نمیکنم. اما اگر از نظر زمان در تنگنا باشم، این مورد را با لحن مناسبی مطرح میکنم و حتماً قرار گفتوگوی بعدی را معین میکنم.
- در هنگام شنیدن با بدنی مایل به جلو و در فاصلهای مناسب رودرروی طرف مقابل قرار میگیرم و با وضعیتی گرم و پذیرا، هشیاری همراه با آرامش خود را به او انتقال میدهم.
- در حین گوش دادن سعی میکنم عوامل محیطی مزاحم را به حداقل برسانم مثلاً تلویزیون و رادیو را خاموش کنم، گاهی حتی تلفن را قطع کنم و یا در را ببندم.
- در گفتوگو با طرف مقابلم سعی میکنم سؤالات کمتری بپرسم تا او وقت بیشتری برای سخن گفتن داشته باشد و هدایت مکالمه به دست او باشد.
- در صورت نیاز به پرسش، از سؤالات باز استفاده میکنم، یعنی سؤالاتی که به پاسخی بیشتر از یک کلمه احتیاج دارند.
- همواره به ارزش سکوت در گوش دادن فکر میکنم و میدانم که نقطه آغاز فرد، سکوت و گام دوم آن گوش دادن است.
- در هنگام سکوت به سخنان طرف مقابلم میاندیشم و سعی میکنم احساس او را بفهمم.
- میدانم که زمانی باید ساکت بود و زمانی باید سخن گفت و من مراقب هستم تا سکوت نامطلوب میان ما ایجاد نشود.
- تظاهر به فهمیدن نمیکنم و هر زمان که به هر علت مثل خیالپردازی و فکر کردن به آنچه او قبلا گفته بود، متوجه باقی حرفهای او نشدم، از او میخواهم که سخنش را تکرار کند.
- میدانم گفتن این جمله که «دقیقا میدانم چه احساسی داری» مانع سخن گفتن او میشود. بنابراین تلاش میکنم که همراه او باشم.
- همدلی گوش دادن با قلب و سر است، بنابراین گرمی و صمیمیت و تن صدا و نحوه بیان من میتواند همدلی مرا نشان دهد.
- فراموش نمیکنم گوش دادن فعالانه گاهی تنها کاری است که در کمک به برخی از افراد برای رسیدن به حل مشکلاتشان لازم است، بنابراین گوش کردن من گاهی بسیار موثرتر از ارائه راهحل یا تلاش برای مشکلگشایی است.