تمرکز مدیریتی تان را با این ۴ روش به دست آورید
هیچ فردی، کارآفرینی را در قالب یک درس در مدرسه یاد نمی گیرد. حتی سالهای اولی که بهکار مشغول میشویم هم آخرین زمانی نیست که کارآفرینی را فرا میگیریم! یک شرکت میتواند سالها برای پیشرفتش زمان بگذارد. شرکتی را در نظر بگیرید که از دو کارمند شروع میکند و پس از گذشت سالها به ۲۰ نفر میرسد، درآمدزایی میکند، مسیرش را در این روند عوض می کند، حتی اگر در ابتدای کار تنها نقش یک فروشنده را داشته باشد. حال این شرکت بهعنوان یک شرکت با پتانسیلهای بالا به شمار می آید. ولی با وجود تمام این کامیابیها هم، همیشه لحظاتی برای رئیس هست که تردید تمام ذهنش را پر میکند.
ولی اگر در چنین موقعیتهایی قرار گرفته و چنین سوالاتی ذهن شما را به خودش مشغول کرد، الی گشت به شما ۴ روش پیشنهاد می کند که به کمک آن بتوانید تمرکزتان را بهدست آورده و انگیزه هایتان را برای ادامه دادن دوباره احیا کنید:
مطالب مرتبط: ۳ راه برای افزایش مهارت های مدیریتی ۱۰ راه برای افزایش تمرکز
حواستان باشد کار، سختی هم دارد!
برخلاف بسیاری از پیشه ها، کارآفرین بودن راه و روش مشخصی ندارد. شما نمیتوانید این توقع را داشته باشید که در ابتدای کار یک دفترچه راهنما در اختیارتان باشد که در آن راه از چاه مشخص شده است. بسیاری از راه هایی که در آن قدم میگذارید، معلوم نیست و نمیتوانید تمام راه را مشاهده کنید. هر کسی نمیتواند یک شرکت راه بیندازد. کارآفرین بودن یک کار پر از ریسک است. از طرفی نباید از یاد برد که در ازای تمام وقت، انرژی و پولی که در این راه خرج میکنید، ممکن است هیچ چیزی عایدتان نشود.
تصمیمات درست همیشه با احساس خوب شما سازگار نیستند
باید بدانید چه کارهایی را میتوانید با توجه به تخصص افراد به آنها واگذار کنید. شما نمیتوانید با تمام جزئیات درگیر شوید. افرادتان را برای تخصص شان پذیرفته و به همین دلیل میتوانید با خیال راحت کار را به آنها سپرده و از اطمینان تان لذت ببرید. در این میان اگر هر کدام از افراد تیم نتوانست کارش را در سطحی معادل با دیگران انجام دهد میتوانید عذرش را خواسته و گره را از میان بردارید. هرچقدر به انتظار بهتر شدن نیروهای ضعیف باشید، نتیجه بدتری خواهید گرفت. بهترین انتخاب برای گروه، میتواند راه شما و شرکت تان را برای رسیدن به موفقیت ضمانت کند.
خودتان را به عنوان مدیر بپذیرید
وقتی که از برنامه کامپیوتری برای ارزیابی خود استفاده میکردم، این جمله ذهنم را پر کرده بود: اگر من بهترین انتخاب برای رهبری و مدیریت شرکت نیستم، حاضرم به نفع شرکت کنار رفته و انتخاب بهتر را برای جایگزینی خودم قبول کنم. وقتی این حرف به گوش همتایان و متخصصان قدیمی تر رسید، چنین خواسته و فکری را به کلی پوچ دانسته و این فکر را ناشی از یک ناامیدی کاذب میدیدند. آن لحظه، لحظه بیداری من در حرفه مدیریتی بود. با اینکه ۹ سال قبل از آن هم مدیریت آنجا را بهعهده داشتم، تازه در آن لحظه بود که قبول کردم «من» مدیر آن شرکت هستم. هیچ ایرادی ندارد اطرافتان از آدمهایی که در حد شما باهوش هستند پر باشد، در واقع مدیران قوی به خوبی این آگاهی را دارند که چگونه اطرافشان را با افراد باهوش پر کنند. بهعنوان افراد مستقل از هم هر کسی کار خودش را تمام کرده، ولی بهعنوان کار گروهی، هدف رسیدن به برنامه مورد نظر است.
خودتان را مورد ارزیابی قرار دهید
یکی از دوره های فراموش نشدنی در سابقه کاری من، زمانی بود که این حس را داشتم با تصمیماتی که برای شرکت گرفتم، شرکت را در یک بحران سنگین قرار داده و کارکنان خودم را هم به چالش کشیدهام. در این زمان بود که به کمک یکی از برنامههای کامپیوتری، به سراغ تخمین شرایط عملکردی شرکت رفتم. کاری که توانست دیدگاه من را نسبت به موقعیتی که هستم ۱۸۰ درجه عوض کند. شاید این اتفاق در هیچ زمانی بهتر از آن نمیتوانست برای من و شرکتم رخ دهد. ارزیابی عملکرد و شرایط شرکت به کمک آن برنامه به من نشان داد نقشه هایی که برای روند شرکت در نظر داشتم، پشتوانه قابل قبولی دارند. این برنامه نه تنها میتوانست عملکرد کلی شرکت را ارزیابی کند، بلکه توانست آگاهی من را نسبت به همکاریهای مفیدی که میتواند تاثیر قابل ملاحظهای در کار شرکت داشته باشد، کارکنان و حتی خود من به عنوان مدیر شرکت، بالا ببرد.
در برخی مواقع بهتر است مقداری عجله را رها کرده و با آرامش و فکری باز از یک سطح بالاتر کارتان را نظاره کرده و راهی هم برای ارزیابی دست یافتههایتان پیدا کنید. تواناییهایتان را فقط به دانش خودتان محدود نسازید. از یک فرد کارکشته، یک برنامه کامپیوتری مناسب یا حتی از یک همکار قابل اعتماد هم میتوانید برای این کار کمک بخواهید.