کمی متفاوت تر به ریسک پذیری نگاه کنید
ریسک کردن برای بسیاری از افراد، ترسناک و رعب آور است و همواره از آن فرار میکنند. ما به عناوینی در این مطلب اشاره کردهایم که امیدوارمان میکند با مطالعه آن ترستان از ریسک کردن کاهش یابد، پس در ادامه با الی گشت همراه باشید.
مطالب مرتبط: موانعی برای ترس از ریسک پذیری ریسک عملیاتی، چه نوع ریسکی است؟
- یک بار امتحان کردم و جواب نداد. «فلان تبلیغاتی که برای من فلان مقدار هزینه داشت تاثیری در بازار کار شرکت و معروف شدن آن نداشت.» یا «راه اندازی یک فروشگاه اینترنتی از من زمان زیادی گرفت و نتوانست پاسخگوی سرمایهای که برای آن اختصاص دادم بشود.» بله. درست است! ولی تجارت، هزینه دارد. مشتری متعهد به بازپرداخت ایدههای شما نخواهد بود! بازاریابی قسمتی از فروش است. یک تجربه شکست خورده نباید بتواند شما را از انجام کار درست منع کند.
- اگر آن امکانات را داشتم… هیچ وقت حسرت داشتن فلان کامپیوتر یا فلان برنامه کامپیوتری را نخورید. به بسیاری از اهداف، با وسایلی بسیار ساده میتوان رسید. کار هم همین است. بجنگید و خودتان را از مخمصه رها کنید.
- الان وقتش نیست! ایدههای مختلف یک مدیر به امید موقعیت و زمان بهتر درون کشوی میزش یا داخل یک برنامه کامپیوتری «خاک میخورد». بسیاری از این کسب وکارها بهدلیل داشتن مدیرانی که مدام تردید دارند، برای شروع یک ریسک درجا میزنند. بهدلیل توهم مدیر یک شرکت، بسیاری از مشکلات به «زمان مناسب» موکول خواهد شد. غافل از اینکه بهکار بستن یک ریسک خیلی از مواقع کم هزینهتر از اشتباهاتی است که برای راهاندازی یک کار انجام میدهیم.
- هنوز روی یک برنامه خوب کار میکنم. به جای این عبارت بگویید گام اول را برداشته و برای هر اتفاقی هم آماده ام. خیلی از افراد ریسک کردن را به تعویق انداخته به این بهانه که میخواهند یک برنامهریزی دقیق و بیعیب داشته باشند. ولی این برنامه بیعیب شما میتواند آنقدر طول بکشد که هرگز اجرا نشود. برنامه ریزی خوب است ولی نه به قیمت از دست رفتن موقعیتها!
- این ایده خوب است ولی برای این موقعیت نه. این جمله یعنی به تعویق انداختن هدف. اگر با هر تغییری در اهداف بخواهید تصمیمگیری را از پله اول آغاز کرده، هرگز به مرحله اجرا نمیرسید. زیرا تغییر برنامه یعنی دوباره کار را متوقف کردن و تلف کردن زمان.
- حالت تدافعی برای شکست نخوردن. یکی از راههای فرار معمول مدیران به کار بردن این جمله است که برای حفظ حداقلهای شرکت به دنبال ریسک کردن نخواهیم رفت. ولی این موضوع نباید بهانهای برای کم کردن تلاش شما باشد. مسوولیت اقتصادی هر شرکت در قبال کارمندانش بدون شک یکی از مهمترین مسائل آن است. ولی میانه رویهای طولانی و فرارهای متعدد از ریسک کردن باعث موفقیت یک شرکت نمیشود.
- سری که درد نمیکند چه نیازی به بستن دارد؟ وقتی شرایط برای یک شرکت بحرانی میشود، خیالتان برای ریسک کردن راحت است. چراکه راهی جز این وجود ندارد. اگر دست بهکار نشوید شرکت به تباهی میرسد. ولی برای شرایط آرام و معمولی چه تصمیمی عاقلانه است؟ آیا به داشتههایتان قانع هستید؟ یکی از دلایلی که میتواند به نارضایتی مشتری بیانجامد، یکنواخت بودن محصول و خدمات است. مشتری دوست دارد تا موارد مختلف را امتحان کند.
- در نهایت به آن می رسم. فرض کنید یک فروشنده بخواهد تمام اطلاعات مورد نظر را برای یافتن و جذب یک مشتری لیست کند. یک دلیل بسیار موجه؛ ولی یک کار بیهوده! شما هرگز نمیتوانید با جمع آوری اطلاعات پیشرفت کنید. این دروغ که نهایتا به آن چیز دست پیدا میکنم را از سرتان بیرون کنید. اگر بخواهید تمام وقتتان را برای کارهای مقدماتی بگذارید، کسب وکارتان آنقدر زنده نمیماند که بخواهد از آنها استفاده کند.
در پایان باید به این موضوع اشاره کرد، افرادی که از ریسک کردن فرار میکنند، در دنیای ساختگی و دور از واقعیت خودشان زندگی میکنند. آنها آسودگی و درآمدهای موقتی حال حاضرشان را به بهای پیشرفت درازمدت شرکت به دست میآورند. آنها با بهانه به ظاهر منطقی ولی پوچ، درواقع درخصوص وظایفشان تاخیر انجام میدهند.