برخی مدیران معتقدند که حرکت به سمت رویکرد تیمی در محل کار منجر به عقب نشینی مدیر می شود.
برخی اوقات این مطلب درست است، اما اگر مدیریت بر تیم اثرگذار باشد، آن چیزی که مهم است، ساختار تیمی و نقطه تکیه بر تیم هم چنان نیاز به مواردی از سمت مدیر دارد. در اینجا به بعضی از نظرها در مورد روش های همکاری مدیر در محیط هایی با محوریت تیمی آمده است. با الی گشت همراه باشید تا این نکات را بررسی کنیم.
مطالب مرتبط: مدیریت زمان و افزایش کارایی مدیر موثر چه ویژگی هایی دارد؟
تعریف تیم
مارک سنبورن، متخصص مدیریت تیمی چند ویژگی از تیم را به طور خلاصه بیان می کند. وی در ابتدا یک تیم را به عنوان ترکیبی از افراد با روابط بالا توصیف می کند. ارتباطات ضعیف به این معنی است که تیمی وجود ندارد. سپس پیشنهاد می کند که یک تیم باید اعضایی با تجربه، مهارت و قابلیت های مختلف داشته باشد، بنابر این تیم می تواند این موارد را برای اثرگذاری با یکدیگر تلفیق کند. به بیان دیگر، به دور از ذهنیت است که یک تیم بدون تنوع در آن بتواند با یک روش بدیع و نوآورانه کار کند. مورد بعدی که می توان آن را مهمتر از همه نیز دانست اینکه یک تیم باید دارای یک حس مشترک رسالت باشد. مورد چهارم، یک تیم باید به صورت روشن اهداف مشخصی داشته باشد. یک تیم باید بتواند موفقیت خود را بسنجد قرار دهد و بداند در تلاش برای به دست آوردن چه چیزی است.
تمایز یک تیم از یک گروه کاری
سنبورن تفاوت های زیر را می گوید:
در رقابت:گروه های کاری تمایل دارند از درون با اعضایی رقابت کنند که برای منفعت جویی و مالکیت و … روبروی هم قرار میگیرند. در حالیکه تیم های دارای عملکرد بالا با افرادی در خارج از سازمان رقابت میکنند. در تمرکز:گروههای کاری تمایل دارند وظیفه گرا باشند و از افرادی تشکیل می شوند که برنامه های شخصی خود را دنبال می کنند. تیم های دارای عملکرد بالا، هدف را محور قرار می دهند، اعضایی که به جای حرکت در جهت های مختلف، برای دست پیدا کردن به اهداف تیم کوشش می کنند.
در روش: گروه های کاری مایلند که مستبد باشند. به عبارت دیگر، تیم ها تمایل به مشارکت و خود فرمانی با اهداف تیم دارند.
خطای کاری: گروه های کاری یکدیگر را تحمل می کنند، در حالیکه تیم ها از وجود هم لذت می برند. تفاوت ها در تیمها استقبال و تشویق می شوند، در حالی که در گروه های کاری، تفاوت ها و اختلاف ها سرکوب می شوند.
ریسک:گروه های کاری از ریسک پرهیز می کنند و تلاش در حفظ موقعیت موجود دارند.
مدیر چه نقشی دارد؟
متاسفانه مدیران بیشتر به دنبال پیشرفت تیم هایی با عملکرد بالا هستند، اما خود را یک فرد فعال در فرآیند نمی یابند. گاهی اوقات، این موضوع ناشی از یک باور نادرست است که تیم باید کامل و متعلق به اعضای تیم باشد. در حقیقت، تیم ها باید متعلق به اعضا باشند، اما مدیر یا سرپرست نقش کلیدی در تعیین شرایط برای توسعه آن دارد. نه تنها نقش مدیر از اهمیت بالایی برخوردار است، بلکه در طول عمر ساختار تیم تغییر می کند. در ابتدای فرآیند ساختار تیم، اعضای تیم ممکن است به کمک های زیادی برای توسعه ماموریت و اهداف خود، شناسایی آنچه آن ها میخواهند انجام دهند و از همه مهم تر توسعه قابلیت های فردی و گروه احتیاج داشته باشند.
برخی عوامل اساسی در مدیریت
- لزوم تشخیص اهمیت هماهنگی بین وظایف (گرفتن کار) و مردم (اطمینان از آن که اعضای تیم از فرآیند اجرای کار راضی هستند).
- علاقه به شنیدن و توانایی برقراری ارتباط. مدیران باید شنیدن و درک را نسبت به کنترل و صحبت کردن ترجیح دهند.
- نمایش ثبات در رفتار. مدیران باید در یک شیوه سازگار با توجه به کار گروهی رفتار کنند. مدیرانی که گاهی روند تیم را تشویق می کنند و گاهی تیم را دور می زنند، تیم را سردرگم می کنند. زمانیکه این امر اتفاق می افتد، هیچ یک از افراد گروه تیم را جدی نمی گیرد.
- نمایش ثبات هدف. مدیران باید خودشان را با تیم وفق دهند و زمانیکه مسیر مشکل می شود، یا موفقیت سخت به دست می آید تیم را رها نکنند.
- مدلسازی رفتار تیمی مطلوب. تیم نشانه های خود را از رهبرش یا مدیرش می گیرد. نمی توان قوانین بین فردی را زیر پا گذاشت، تبعیت نکرد، و از امتیازهای استبدادی استفاده کرد و از اعضای تیم انتظار داشت باور کنند که شما واقعا برای کار کردن با یکدیگر ارزش قائل هستید.
- توانایی حل مشکل با اعضای تیم. گاهی یک تیم، منابع داخلی لازم جهت مقابله با یک عضو نا هماهنگ یا غیر ماهر را ندارد. در نتیجه آن فرد به یک سد تبدیل میشود. یک مدیر باید بتواند در مواقع ضروری، به یک مربی تبدیل شود و چاره جویی کند.
۱ نظرات