باید بدانید که مدیران موثر یک دستورالعمل دارند. مانند یک DNA در انسان که میتواند یک سری از ویژگیها را بهطور مشترک در او بوجود آورد. برای به دست آوردن خصوصیت مدیریت خوب،رعایت این پنج قانون جزو الزامات است! در ادامه با الی گشت همراه باشید.
مطالب مرتبط: نکاتی در جهت کنترل کارکرد موثر در سازمان توصیه هایی برای داشتن روز کاری موثر با بهره وری بالا
- عملی کردن ایدهها: دانشتان را در عمل، اجرایی کنید. بُعد اجرایی یک مدیر روی جواب این سوال متمرکز میشود: «روش تعیین شده چگونه میتواند رسیدن به مقصد را ضمانت کند؟» یک مدیر اجرایی قوی، میتواند روشها را به عمل تبدیل کند. آنها خوب میدانند که چگونه خوشحالی و انرژی را به گروه تزریق کنند، حسابها را ردیف کنند، چه تصمیمهایی را خودشان اتخاذ کرده و چه تصمیماتی را به دیگران واگذار کنند و اینکه به خوبی روابط بین گروه را سازماندهی کنند.
- سرمایه درونی یک مدیر: قلب تپنده دستورالعمل مدیریت موفق، کارآمد بودن خود شخص است. مدیران موثر افرادی هستند که در اطلاعات یا عملکردهایشان قانع نمیشوند. آنها نه فقط خودشان را در بهترین حالت خواسته، بلکه خواسته دیگر آنها بیرون کشیدن بالاترین کارآیی از افراد اطرافشان است. مدیران کسانی هستند که از یادگرفتن لذت میبرند. یادگرفتن از موفقیت، شکست، وظایف، کتاب، کلاس درس، افرادی که در زندگی با آنها سروکار دارند و بهطور کلی از تمام مراحل زندگی.
- تعهد به استعدادها: یک مدیر باهوش به این سوال باید جوابگو باشد که «در این سفر تجاری چه کسانی ما را همراهی میکنند؟» برای نتیجه گرفتن باید شناسایی، جذب و پایبند کرد. شناسایی یعنی پیدا کردن نیازهای راه برای رسیدن به هدف. ایجاد کردن یعنی ساختن یا حتی جذب نیروها و مهارتهای لازم و پایبند کردن یعنی ایجاد بستری برای استعدادها که بتوانند بهترین تلاششان را برای همکاری با شرکت به کار ببندند. مدیران باهوش، نیروهایی پرتلاش، حرفهای و وفادار تولید میکنند.
- پیکرتراشی آینده: این خصلت در ابعاد استراتژی مدیران پنهان شده است. کسانی که توانایی ساخت یک استراتژی را دارند اول پاسخ این سوال را برای خودشان واضح میسازند: «به سمت چه مقصدی حرکت میکنیم؟» در گام بعدی آنها از این مساله مطمئن میشوند که تمام اطرافیان هم مسیر را به خوبی میشناسند. آنها مسیری را یافته که سازمان برای موفقیت باید به آن طرف حرکت کند. استراتژی یک مدیر موثر براساس منابعی است که در اختیار دارد، از جمله: سرمایه، نیروی انسانی و توانایی اعضای گروه. برای رسیدن به هدف، اعضای تیم برای تغییرات مورد نیاز توجیه میشوند. افرادی که استراتژی را معین کرده، یک دید کلی به آینده داشته و شرکت را برای خلق آن تصویر و روبهرو شدن با مشکلات آن آماده میکنند.
- پایهریزی برای نسل بعد: مدیرانی که میتوانند زمینه ای برای پیشرفت باشند به این سوال پاسخگو هستند: «چه کسانی میتوانند گزینههای مناسبی برای نسل بعد شرکت باشند؟» یک مدیر خوب میتواند در یک زمان اندک موفقیتهایی برای شرکت به همراه داشته باشد. ولی مدیرانی که ممتاز هستند به دنبال آینده شرکت برای مدتهای طولانی هستند. آنها دوام و پیروزی شرکت را مستقل از افراد آن مشاهده میکنند. همانگونه که پدر و مادر فرزندانشان را برای دنیای فردا آماده میکنند، مدیران هم نسل بعد از خود را پرورش میدهند. آنها بستر مناسبی را برای تعالی شرکت ایجاد کرده که در آن استعدادهای امروز بتوانند مدیران بزرگ فردا باشند. فردای یک شرکت نیاز به قوانینی دارد تا منتج به ساختن نسلی درخشان باشد و این فقط به دست مدیرانی با اعتبار قابل تامین است.
اگر بخواهیم با توجه به اطلاعاتی که تاکنون به دست آوردهایم بهطور خلاصه تعریفی از یک مدیر کارآمد داشته باشیم، میتوانیم آن را در چند سطر اینگونه بیان کنیم:
تمام مدیران خوب باید خودشان در کار سرآمد باشند. بدون صداقت و قابلیت اعتماد کردن، نمیتوانید دیگران را به خود جذب کنید. در کنار تمام خصوصیات فردی که یک مدیر دارد، باید لیاقتش را ثابت کرده تا تعهد کاری در دیگر اعضای گروه هم ایجاد شود. این نکته از تمام موارد، اهمیت بالاتری دارد.
تمام مدیران حداقل یک توانایی منحصربهفرد دارند. به این معنی که، کسی مدیر موفق میشود که حداقل در یکی از خصوصیت هایی که در بالا گفته شد، نسبت به دیگران برتری دارد.