یکی از مهمترین مسائلی که با آن روبرو هستیم، مدیریت زمان است.
بطور کلی دو تا از نمونه های شایع همچون افسردگی و پیش فعالی که ممکن است افراد خیلی از مشکلاتشان را به گردن آنها بیاندارند، مدیریت زمان هم از آن دسته مشکلات رایج بشمار می آید و البته خیلی ها که اعتیاد به کار زیاد دارند مجددا آن را به این مقوله نسبت می دهند.
دلایل متعددی میتواند در کمبود زمان ما نقش داشته باشد. پس باید بطور دقیق تری به دلایل و مشکلات پیش آمده بپردازیم. با الی گشت همراه باشید تا به بررسی این دلایل بپردازیم.
مطالب مرتبط: نحوه مشارکت کارمندان در عملکرد سازمان مراحل تهیه یک برنامه تبلیغاتی و چگونگی زمان بندی
بعضی از ما بدلیل آرزوهای بزرگ و کمال طلبی به این مشکل برخورده ایم. وقتی میخواهیم بعنوان انسانی بزرگ خودمان را مطرح کنیم یا کاری را انجام دهیم که تاثیری شگرفت بر جامعه داشته باشد،در این حالت مدیریت زمان بیشتر عنوان می شود مخصوصا اگر احساس کنیم تاکنون از وقت خود به نحو احسن استفاده نکرده ایم.
کمبود مهارت در الویت بندی و تصمیم گیری
اولویتبندی، مهارتی ضروری اما بسیار دشوار و چالش برانگیز است که در بسیاری از مواقع، ما را ترغیب میکند که با استفاده از مدیریت زمان و مهارتهای مشابه، ظرفیت و توانمندی خود را افزایش داده و صورت مسئله را پاک کنیم. به عبارتی، بسیاری از ما فوبیای تصمیم گیری داریم و از کنار گذاشتن گزینهها میترسیم.
ضعف در واگذار کردن کارها به دیگران
ناتوانی در تفویض اختیار و واگذاری نادرست و غیرحرفهای کارها به دیگران، باعث میشود که در نهایت بسیاری از ما به این نتیجه برسیم که بهترین روش صرفه جویی در زمان، این است که کارها را خودمان انجام دهیم و از آنجا که به هر حال ، ظرفیت ما در انجام کارها محدود است، نهایتاً احساس میکنیم مدیریت زمان، آن کلید طلایی است که میتواند چنین مشکلی را برای ما حل کند.
بدنبال کمال طلبی
کمال طلبها یا Perfectionist ها، کسانی هستند که برای هیچ کاری، استاندارد ۹۰ یا ۹۵ از صد را نمیپذیرند. آنها استاندارد ۱۰۰ از ۱۰۰ را میخواهند. به همین دلیل هر کاری توسط آنها، بیش از زمان معمول طول میکشد. نامهای که میتواند در پنج دقیقه نوشته شود، پنج بار مرور و ویرایش میشود و پس از سی دقیقه، با نارضایتی ارسال میشود.
ضعف در حل درست مسائل
حل موردی مشکلات و نداشتن نگاه فرایندی، میتواند دلیل دیگر کمبود زمان باشد. شاید هم مشکل اصلی ما انگیزه نداشتن است. وقتی برای کاری که انجام میدهیم انگیزه نداریم، آن را کندتر از همیشه انجام میدهیم. خیلی وقتها هم، ترجیح میدهیم آن کار را در آخرین مهلت مقرر انجام دهیم. در چنین شرایطی، گاهی اوقات مسئلهی ریشهای کمبود انگیزه، دیده نمیشود و عارضهی سطحی آن، یعنی کمبود وقت، مورد توجه و نظر ما قرار میگیرد