رهبری اثر بخش، یعنی استفاده از حداکثر توانایی و استعداد افراد در رسیدن به هدفهای تعیین شده، خود یکی از راههای انگیزش کارکنان محسوب میگردد. و نارضایتی و کمبود انگیزه غالباً ناشی از رهبری سازمانی نامناسب میباشد. لیکرت برای اندازهگیری اثر بخشی سازمان سه گروه متغییر مربوط به هم یعنی متغییرهای سببی، متغییرهای میانجی و متغییرهای نتیجه نهایی را ملحوظ میدارد. در ادامه با الی گشت همراه باشید.
مطالب مرتبط: خودتان را مدیریت کنید تا اثرگذار باشید کدامیک از ویژگی های شخصیتی، رهبر را موفق می گرداند؟
متغییرهای میانی (مداخله گر) وضعیت درونی و سلامت سازمان را نشان می دهند و شامل انگیزش، رضایت، سلامت روحی و جسمی کارکنان، میزان استفاده از دانش، مهارت، توانایی و تجربه آنان، وفاداری و چرخش کارکنان می باشند.
نگرش اقتضای یا موقعیتی برای درکاثر برخی رهبر، هر دوی ضرورتهای موقعیت و ویژگیها شخص رهبر را مد نظر قرار می دهد. در تئوری اقتضایی فیدلر رهبران دارای یکی از سه شبکه وظیفه گرا، سبک اجتماعی- مستقل و یا سبکه رابطهگرا میباشند و برای تعیین این سبکها از پرششنامه همکار حداقل مرجح (LPC) استفاده میشود و سه عامل روابط رهبر- هموند، ساختار وظیفه و قدرت مقام برای تعیین موقعیت یا وضعیت رهبری بکار برده میشوند. تئوری رهبری اتقضایی نشان میدهد که «یک بهترین راه» برای رهبری سازمانی وجود ندارد. مثلاً مدیریت مشارکتی را نمی توان به عنوان راه حل همه مدیران و همه سازمانها توصیه کرد و یک نوع سبک رهبری نمیتواند در همه موقعیتها موفق باشد. این تئوری استعداد، توانایی و علاقمندی کارکنان را ملحوظ نمی دارد. شاین (۱۹۸۹) به دلیل پیچیدگی ذاتی که در تحلیل رهبری نهفته است، آن را به مؤلفههائی تجزیه میکند که در بررسی پژوهشهای رهبری راهنما قرار گیرند و رهبری اثر بخش را تابعی از ویژگیهای رهبر، ویژگیهای کارکنان و عوامل موقعیتی می داند. به نظرش این رفتار واقعی رهبر حاصل تاثیر متقابل ویژگی های واقعی رهبر ، پیروان. وظیفه و موقعیت؛ ادارکها و تصورات رهبر از خود، پیروان، وظیفه و موقعیت میباشد.
رهبری:
آن بخش از مدیریت است که به افراد الهام میبخشد ، تا با رها کردن استعدادها و جهت دادن به انرژیهای خود، برای اجرای موفقیت آمیز وظایف خود، گردهم جمع شوند.
رهبری فرآیند تأثیر گذاری بر مردم است به نحوی که با میل و اشتیاق و حداکثر توان خود برای دستیابی به هدفهای گروهی کوشش نمایند.