دروغ های مدیریتی کدام هاست؟
بسیاری از افراد، با نوع سنتی مدیریت که حالتی آمرانه و حاکی از نظارت مدیران است، آشنایی دارند. شاید در ۱۵۰ سال گذشته مدیران موفق از رویکرد «فقط از دستورات من پیروی کن و دیگر هیچ» الگو گرفته و پیروان این مکتب مدیرانی موفق و خلاق محسوب می شدند، اما زمانه عوض شده است! در ادامه با الی گشت همراه باشید.
در حال حاضر در عصری به سر میبریم که دیگر چنین روشی کاربرد ندارد. اگر مدیران برای تجارب، استعدادها و غرایز کارمندان در محل کار، ارزش قائل شوند آنها هم با کمال میل حاضر به همکاری بوده که نتیجه کار به نفع کارفرمایان هم هست. مدیران قدیمی که هنوز اعتقاد دارند شغل مدیر، نظارت و مدیریت افراد توانا است هرگز از حضور کارمندان خود بهره ای نمی برند و در بهترین حالت، شاهد بی میلی و غرولند از سوی کارمندان هستند. به عنوان مدیر، در جلسه بعدی که با تیم خود تشکیل میدهید، درباره این مقاله با همکاران صحبت کنید و از آنها بپرسید، چه دروغ های مدیریتی را در طی سال ها شنیدهاند؟ بسیاری از افراد به دفعات این دروغ ها به گوششان خورده است. اکنون، زمان آن فرا رسیده که دروغ های مدیریت را فراموش کنید و به بیان واقعیت ها درباره مدیریت بپردازید.
مطالب مرتبط: با افراد دروغگو در محیط کار چگونه برخورد کنیم؟! توصیه هایی برای سلامت محیط کار
مدیریت به آن معنا است که با داشتن اعتماد به اندازه کافی به خود، بتوانید اشخاصی را که به آنها اعتماد دارید استخدام کنید. پس از استخدام افراد استثنایی، آنان را آزاد گذاشته تا با کارهایشان شما را متحیر کرده و هم، از عهده انجام این کار به خوبی برآیند. و اما مضرترین باورهای غلط کسب وکار عبارتند از:
-
کارمندان در شرایط کاری راحت باشد، عملکرد خوبی ندارند
اگر کارمندان درگیر قوانین نادرست و مدیران ازخود راضی نباشند، میتوانند قدرت خلاقانه خود را به کار برده و عمیقا، درگیر انجام کار شوند. این سبک از مدیریت به افسانه ها پیوسته است. این دروغ را باور نکنید که کارمندان در حین انجام کار، تفریحات بسیاری دارند. اگر کارمندان در حین انجام کار، سرگرمی و خوشی نداشته باشند، تعهد خود را برای انجام وظایف، نسبت به مدیر از دست خواهند داد.
-
کارمندان تحت نظارت نزدیک ، عملکرد بهتری دارند.
اگر به عنوان مدیر، در اجبارید که کار کارمندان را از نزدیک زیر نظر داشته باشید با مشکلات فراوانی روبرو می شوید. بزرگسالان به نظارت زیادی احتیاج ندارند و اگر با آنها مانند کودکان رفتار کنید، رفتار کودکانهای از خود نشان داده و شما بهدلیل داشتن روش مدیریت ناصحیح، سرزنش می شوید.
-
حق همیشه با رئیس است، زیرا او رئیس است
نام دیگر این دروغ «اگر زورت بیش است حرفت پیش است» است. این آخرین حربه و ابزار مدیریت مبتنی بر ترس است. به عنوان یک مدیر باید اشتباهات خود را قبول کرده و از اینکه در زمان مناسب در مسیر درست قرار گرفته اید متشکر باشید.
-
پاداش و مجازات بهترین راه برای ایجاد انگیزه در افراد
در گذشته، تئوری های ابتدایی مدیریت مانند روش چماق و هویج از محرک های بسیار محبوب کارمندان محسوب می شده اما در حال حاضر، اطلاعات افراد بالاتر رفته است. انسان ها مانند حیوانات نیستند، بلکه قادر به خلق ارزش های والا و درخشانی هستند به ویژه زمانی که موانع از سر راهشان برداشته شود میتوانند با کسب موفقیتهای متعدد، مدیران را شگفت زده سازند. از عوامل تشویق افراد می توان به احترام، آزادی عمل، توجه به نیازهای آنها (مانند تجهیزات مناسب) اشاره کرد.
-
دادن اطلاعات فراوان به کارمندان، موجب سردرگمی آنها می شود،
یک راه تضمینی برای اینکه از توجه و مراقبت نسبت به کارمندان کم کنید، این است که به آنها بگویید «اطلاعات را در اختیار شما قرار نمیدهیم زیرا برای انجام کار به دانستن آن احتیاجی ندارید». در میان گذاشتن اطلاعات تقریبا هیچ هزینهای در بر نداشته و مدیرانی که از به اشتراک گذاشتن اطلاعات سر باز میزنند، افراد ضعیفی به شمار می آیند. کارمندان را به داشتن روحیه کنجکاوی تشویق کنید تا از شما درباره کسب و کار، سوالات گوناگون بپرسند. چه کسی میداند شاید در ضمن انجام وظیفه و پی بردن به نحوه انجام کارها، به نظرات باورنکردنی دست یابند.
-
اصل مهم، وظیفه یا نقش فرد است و نه خود فرد
اگر اعتقاد داشته که وظیفه در تیم مهم تر از فرد و توانایی او در قالب وظیفها ش است آن گاه بهانه ای قوی به کارمندان خود داده که وظایف خود را تنها در چارچوب شرح وظایف ارائه شده و نه بیشتر، انجام دهند. زمانی که خلاقیت فردی، انرژی و شهامت شخص خاصی را در هر وظیفهای که بهعهده دارد، تصدیق و تمجید میکنید در واقع باعث میشوید که همگروهی ها نیز بهکار خود توجه نشان داده و علاقه مند شوند. همه افراد از انجام کار خاصی برای شناخته شدن و مشهورشدن، لذت خواهند برد. کارمندان هم تا حدی که احساس کنند میتوانند کار متفاوتی انجام داده و مشکلات را پشت سر بگذارند، سعی می کنند کارها را با موفقیت انجام دهند. هر زمانی که بگویید «شخص اهمیتی ندارد و آنچه دارای اهمیت است، وظیفه است» کارمندان را از فرصتی که میتوانند بهکار علاقه نشان دهند، دور میکنید. آیا واقعا چنین قصدی دارید؟
-
شما توانایی در مدیریت ندارید!
این دروغ مدیریت، هر روز، به تیم های بیشماری صدمه خواهد زد. مهمترین عناصر در کسب وکار شما، تعهد، پویایی و هم گامی با بازار است که با طرز فکر و ابزارهای سنجش قدیمی و پوسیده، قابل سنجیدن نیست. اجزا و عوامل تاثیرگذار بیشتر شبیه به امواج هستند، نه ذرات قابل اندازهگیری اما میتوان آنها را احساس کرد و حدس زد چه زمانی یک گروه دارای انرژی و چه موقعی فاقد انرژی است. هنگامی که انرژی کار کردن کاملا از بین رفته است، چه اهمیتی دارد کارمندان اوقات خود را در مکالمات تلفنی هدر دادهاند یا در زمان ناهار. تلاش داشته بر ایجاد اعتماد در سازمان خود متمرکز بوده، همچنین میتوانید معیارهای غیر منطقی که در سازمان بنا نهادهاید را دور بیندازید. آیا این یک تغییر خوشایند نمیتواند باشد؟
-
زمان بیکاری، اتلاف وقت و به ضرر شرکت است.
به هدر دادن زمان امکان دادر هنگامی که هم گروهی های شما در حال جا به جا کردن جعبه ها یا تخلیه بار کامیون هستند عامل مضری به نظر آید.. اما در دانش روز اقتصادی به سختی میتوان گفت که یک فعالیت خاص (برای مثال، تماشای یک ویدئو در یوتوب یا خط خطی کردن روی یک تکه کاغذ) هدر دادن وقت است. فرآیند خلاقیت هر فرد با افراد دیگر کمی تفاوت دارد. اگر شخصی به اهداف خود برسد، چرا باید چگونگی دستیابی به اهداف برای شما مهم باشد؟ نگران اوقات بیکاری نباشید و موفقیتهای اعضای تیمتان را جشن بگیرید!
-
بازخورد مکرر برای اینکه کارمندان عملکرد عالی داشته باشند.
هیچ گونه مدرکی دال بر این مطلب نیست که بازخوردهایی که به کارمندان داده میشود موجب بهبود عملکرد آنها خواهد شد، مگر اینکه خود، خواهان شنیدن نظرات از سوی مدیران باشند. برنامه بررسی عملکرد سالانه کارمندان در حقیقت یک اتلاف وقت است. سعی کنید کارمندان متوجه شوند حاضرید در ارتباط با مسائلی که درگیرشان هستند، آنها را یاری کنید. علاوه بر این، همیشه در دسترس هستید و در صورت نیاز، حاضر به راهنمایی کردن هم میباشید. نظرات شما برای دیگران مهم نیست مگر اینکه واقعا با ارزش و سازنده باشند. آیا در مورد این موضوع که نظرات شما تاثیر شگرفی دارند، مطمئن هستید؟ متاسفانه، اکثر مدیران در این زمینه نظر خاصی ندارند.
-
مدیریت یعنی داشتن اهداف کارمندان جهت دستیابی به اهداف
مدیریت از کارمندان توقع هدف گذاری ندارد، شما و هم تیمی هایتان میتوانید با کمک یکدیگر آن را به انجام برسانید. اگر هم گروهیهای شما در فرآیند، داشتن اهداف هیچ گونه همکاری ندارند و خود را درگیر مسائل نمیکنند، پس چرا دستیابی به اهداف باید برای آنها حائز اهمیت باشد؟ برانگیختن افراد برای دستیابی به اهداف یک نظر قدیمی است که در دنیای امروز هیچ جایگاهی ندارد. نباید هیچ فردی را مجبور به انجام این کار کرد. افرادی را استخدام کنید که اطمینان دارید، ابزار، اطلاعات، شرایط و حمایتی را در اختیار دارند که لازمه انجام هر کاری برای سازمان است. بگذارید خود مسیر دستیابی به اهداف را طی کنند!