تغییر شغل
آیا شما فردی هستید که توصیه های دیگران برایتان ارزشمند است؟ اگر بله باید بگوییم که ما در این مطلب نمی خواهیم به شما توصیه هایی مختلف بدهیم؛ بلکه می خواهیم داستانی را از زبان شخصی بیان کنیم که زندگی اش را از لحاظ کاری به طرز درستی متفاوت کرد. همه ما در زندگی لحظاتی را تجربه کرده ایم که به خاطر آن ها تصمیم به تغییر شغل و یا ترک محل کارمان گرفته ایم. اما آیا این موضوع به همین سادگی است و یا باید در مورد عوامل آن بیشتر تحقیق کنید. در ادامه با الی گشت باشید تا در مورد تغییر شغل و مسائل مربوط به آن اطلاعات بیشتری را با هم در میان بگذاریم.
از زبان نویسنده
مطالب مرتبط: چگونه یک مصاحبه کاری موفق را شروع کنیم؟ ۷ ویژگی که مانع موفقیت شما می شود!
حدود ۷ سال پیش جرارد یک توصیه بسیار ارزشمند به من کرد. جرارد، رییس قبلی من بود که سال های زیادی تجربه مدیریت تیم های حرفه ای در شرکت هایی در نقاط مختلف مانند استرالیا، آفریقای جنوبی و آلمان داشت. در حقیقت من دانش علمی او از کسب و کار، مهارت های مدیریتی و همچنین حس شوخ طبعی او را تحسین می کردم. روزی یکی از همکارانم در تیم مدیریت در مورد یک موضوعی که مهم نبود و مسئله بسیار کوچکی بود، شروع به شکایت کردن کرد. جرارد در آن مورد یک جمله ساده را بیان کرد: «آن ها یا باید ترکش کنند، تغییرش دهند و یا دوستش داشته باشند». در ابتدا فکر کردم که پاسخ جرارد کمی بی معنی بود. با این حال، هر چه بیشتر در مورد آن فکر کردم، بیشتر درک کردم منظور او چیست و بیشتر از پاسخ او تحت تاثیر قرار گرفتم.
عذاب نکشید! عمل کنید
ریشه پاسخ جرارد بسیار ساده است: اگر چیزی شما را اذیت می کند، بهتر است که آن را برای خود عذاب آور نکنید. تنها لحظه ای این عصبانیت و ناراحتی تان را کنار بگذارید، با خودتان صادق باشید و آن زمان است که متوجه می شوید راه های خوبی پیش روی شماست. به این نیز فکر کنید که این میزان از استرس، چقدر احساس منفی از اطراف را برایتان دوچندان می کند و آیا ارزشش را دارد؟
به جای اینکه بخواهید ناراحت شوید، بهتر نیست که مشکل تان را تبدیل به چیزی بکنید که اصلا مشکل به حساب نمی آیند؟ منظور ما این است که لازم نیست که شما حتما مشکل را حل کنید، در عوض می توانید نوع رفتارتان را نسبت به آن تغییر دهید. همانطور که جرارد گفت شما به سادگی می توانید آن را ترک کنید، عوض کنید و یا دوست داشته باشید. اجاذه بدهید که در ادامه توضیح بیشتری در این رابطه بدهیم.
راحت ترین راه این است که شرایط را قبول کنید و دوستش داشته باشید. لازم نیست که شما از آن موقعیت پشتیبانی کنید بلکه کافی است آن را آن طور که هست بپذیرید و سعی کنید که دوستش داشته باشید. شما می توانید اگر چیزی ناراحتتان می کند به آن به صورت دیگری نگاه کنید. راحت ترین راه این است که ناراحت شدن را از چیزی متوقف کنید. این مورد ساده به نظر می رسد اما به هر حال شما باید یاد بگیرید که رویکرد و نگاهتان را عوض کنید و در همان لحظه که از چیزی مکرر ناراحت می شوید اولین چیزی که به ذهنتان می رسد تغییر شغل نباشد.
دوم این که شما سعی کنید که شرایط را عوض کنید. این موضوع کمی سخت تر است، البته به جز زمانی که شما دقیقا می دانید که چه چیزی اذیت تان می کند و شرایط چطور تغییر پیدا می کند. با این حال، ممکن است بیش از حد مضطرب باشید تا بخواهید ایده ای را مطرح کنید، ممکن است اجازه برای تصمیم گیری در مورد کارهایتان را نداشته باشید، یا این کار بسیار زمان بر باشد و یا امکان این می باشد که مجبور باشید با افراد زیادی برای این تغییر سر و کله بزنید. به همین دلیل است که ما انسان ها راحت تریم که در مورد موضوعی شکایت کنیم تا اینکه واقعا بخواهیم که در مورد راه حلی برای درست کردن شرایط فکر کنیم. اما در نظر بگیرید که اگر تصمیم گرفتید که این مرحله را انجام ندهید تنها دو گزینه دوست داشتن و ترک برایتان باقی می ماند. پس بهتر است که حداقل سعی خودتان را بکنید.
مرحله آخر در زمانی که از یک مسئله ناراحت هستید این است که ترکش کنید. شما ممکن است فکر کنید که این گزینه ممکن نیست و یا بیش از حد ریسک می خواهد. اما خب اگر به اندازه کافی شجاع هستید باید این گزینه را در نظر بگیرید. ما مرتب در مورد افرادی که از شغلشان راضی نیستند مطالبی می خوانید و یا با آن ها صحبت می کنیم، اما می بینیم که آن ها همچنان به کارشان ادامه می دهند. ادامه دادن به کاری که به هیچ صورتی آن را دوست ندارید برای یک مدت بسیار طولانی به نظر غمگین و نا امیدانه می آید. به هر حال اگر شما با این موضوع مخالف هستید همیشه دو گزینه قبل برایتان وجود دارد.
نترسید! به شما پاداش داده می شود.
درسی که در اینجا می گیریم این است که شما باید احساس بد داشتن در مورد چیزی و یا مقصر دانستن دیگران را در مورد آن متوقف کنید، در حقیقت باید مسئولیت آن را خودتان بر عهده بگیرید، سعی کنید که فعال باشید و در مورد زندگی خودتان تصمیم بگیرید و سازنده زندگیتان باشید. نویسنده می گوید که من برای مدتی سعی کردم که کارم را دوست داشته باشم و به جای تغییر شغل رویکرد و دیدگاهم را نسبت به آن عوض کنم اما پس از گذشت چند سال دیدم که این موقعیت ها نه تنها در کار بلکه در زندگی شخصی هم من را ناراحت می کند؛ در آن جا بود که متوجه شدم من در یک «موقعیت راحت» گیر کرده ام. کار و درآمدم را داشتم و به جای تغییر دادن شرایط در جای خود گیر کرده بودم و به جای سوال کردن در مورد تصمیمات و مواردی که در ذهنم بود، سرم را پایین می انداختم و فکر می کردم که این موضوعات به من ربطی ندارد.
اما بعد از آن توصیه جرارد را پیروی کرده و شروع به فکر کردن در مورد مسائل مختلف کردم. من فهمیدم که چقدر زمانی که شروع کردم به تغییر، دوست داشتن و پذیرفتن مواردی که آزارم می داد، انگیزه ام بیشتر شد و احساس تازگی بیشتری کردم. در شرایط بسیار سخت تصمیم گرفتم که آرام باشم. گاهی شما مجبورید که برای چیزهایی که برای شما اولویت دارد بجنگید، گاهی باید آن ها را به گونه ای تغییر دهید و یا شرایط را همانطور که هست بپذیرید. این ها همه منجر به نا امیدی کمتر، انگیزه بیشتر و مهمتر از همه، تعادل در زندگی می شود. شما مجبور نیستید که تا به مشکلی بر می خورید به تغییر شغل روی بیاورید، بلکه باید ابتدا سعی کنید که آن را بپذیرید، تغییرش دهید و یا در انتها آن را ترک کنید.
منبع: exasol.com