انرژی مثبت در زندگی و کار
رفتار مثبت، سیگنال های مثبت را نیز در پی دارد. در این مقاله ۵ «انرژی» برتر کسب وکار یا نگرش عالی که مردم در هر کسب وکاری به دنبال خود میکشند، ذکر شده و به این پرسش که چگونه این انرژیها میتوانند موفقیت یک کسب وکار را تحت تاثیر قرار دهند، جواب داده شده است. در ادامه با الی گشت همراه باشید.
مطالب مرتبط: کارمندان با انرژی، سازمان های موفق می سازند رابطه شخصیت پویا با عملکرد شغلی
- رقابت بیش از حد: با اینکه احساس ناشی از رقابت میتواند سالم باشد، اما رقابت بیش از حد، تلاشی برای پیروزی در همه زمینهها و شکست رقبا به هر قیمتی حتی به بهای افول استانداردها و ورود به بازی های نامشروع است. چه اینکه رقابت بیش از حد توسط رئیس یک شرکت بهعنوان یک استراتژی کسب وکار استقبال شود و چه تنها در سطح مبادلات بین کارکنان پدیدار شود، این رویکرد باعث نمیشود که هر کسی مانند یک فرد موفق سطح بالا به نظر بیاید.
در عوض، این موضوع، امکان دارد منجر به احساس ناامنی دیگران شده و باعث شود تا در مورد این رفتار پرسش شود: چرا این شخص باید برای برنده شدن به هر کاری دست زده و با چنین شیوه بدی عمل کند؟ این فرد به دنبال جبران چه چیزی است؟ دور شدن از انرژی بیش از حد رقابتی میتواند توسط رهبران شرکت آغاز شود. سپس یک مکالمه آزاد با کارکنان میتواند به بحث در این مورد پرداخته که چرا آنها به جای رقابت با همکاران خود، از آنها نمیخواهند تا با همکاری یکدیگر کار کنند.
- از دست رفتن انرژی: هر یک از افراد میخواهند راههایی برای پسانداز پول پیدا کنند، اما تحلیل رفتن انرژی در این مسیر، مانع آنها برای رسیدن به این هدف است. اگر شما از کارکنان خود درخواست کنید تا با کامپیوترهای کند منسوخ شده کار کنند که روی بهره وری آنها تاثیرگذار است، این انرژی بسیار مخرب است و عدم پویایی در کارکنان بوجود میآید. این درحالی است که در مقابل، هر نوع ولخرجی را از سوی مشتریان پذیرفته و استقبال میکنیم. این رویکرد برای تیم شما نشاندهنده اینست که به جای ایجاد یک محیط کار برای کارکنانی که به آنها افتخار کنید، شما بیشتر مراقب مشتریان هستید.
- عدم درک مستقیم: کارآفرینان نباید کار دیگران را فقط به خاطر اینکه به کاری طاقت فرسا برای آنها تبدیل شده است، ترک کنند. از دست دادن دل و جرات و نادیده گرفتن خطوط قرمز در مورد آنچه که در کسب وکار خود احساس میکنید، مسیری به سوی احساس ناکامی و ضعف بوده و در نهایت به یک تصمیمگیری ضعیف می انجامد. زمانی که شما واقعا میخواهید نه بگویید، بله گفتن احساس خوبی به شما نخواهد داد. ضمنا خود را درگیر انبوهی از کارها نکنید، زیرا نمیتوانید از ذهنیت «خودم آن را انجام میدهم» خارج شوید.
- ناامیدی: اگر شما یا کارکنان شما حامل انرژی ناامیدی باشند، زمزمه «ما واقعا، نیاز به این مشتری داریم»، صرفا فقط بر زبان جاری میشود. شاید شما با یک فرد روبرو شده که برای درخواست انجام کار از طرف شما، به شما انرژی میدهد. این دقیقا همان چیزی است که مشتریان زمانی که فروشندگان این حالت ناامیدی را از خود نشان میدهند از طرف ایشان حس می کنند.
- انرژی بدون نظم و غیرمتمرکز: مردم اغلب رهبرانی را تحسین میکنند که برای کسب وکار خود چشم اندازی عظیم متصور شدهاند. با این حال، اجرای این چشم انداز، نیاز به تمرکز دارد. بهعنوان رهبر یک کسب وکار، انتخابها را اولویت بندی کرده و به تیم خود، منابعی را بدهید تا آنها را دنبال کنند، بهطوریکه آنها بتوانند دو یا سه پروژه کلیدی واقعا بزرگ را انجام دهند. برای حفظ تمرکز شرکت در حین ایجاد فضا برای نوآوری، پروژه هایی که بهطور پایدار پول ساز هستند و آنهایی که پرریسک هستند را مشخص سازند. سپس برخی از پروژههای پایدار را در حین فضاسازی برای تکمیل پروژههای تجربی، در اولویت بگذارید.
در نهایت باید گفت، بخشهای یک کسب وکار بسیار فراتر از عرضه و تقاضا یا سود و زیان حرکت میکنند. انرژی که شما و بازیکنان کلیدی شما برای این حوزه به بار آورده، روی هر مشتری و فروشندهای اثرگذار بوده و این اثر همان چیزی است که الهام بخش افراد برای همکاری با شرکت شما یا انتخاب دیگر شرکتها است.