در مورد استعدادیابی و پرورش استعدادها، شعار به اندازهی کافی زیاد است.
هم شما آنها را میدانید و هم ما. بنابراین اجازه بدهید به جای توضیحات عمومی مانند اینکه استعدادیابی خوب است و هر کس استعداد خود را نیافته بد است، علت و انگیزهی واقعی الی گشت از ارائه ابن مقاله می پردازیم.
مطالب مرتبط: از استعدادهای خود شناختی دارید!؟ استعدادهای سازمانتان را پرورش دهید!
علت اول اینکه استعدادیابی فرایندی نیست که نقطهی آغاز و پایانی داشته باشد.
اگر چه ما معمولاً استعدادیابی را دغدغهی والدین برای فرزندان میدانیم، اما استعدادیابی باید دغدغهی همه ما در طول زندگی باشد.
همانطور که توانمندیهای فیزیکی ما به مرور زمان و در شرایط مختلف، رشد میکنند، ترکیب میشوند، تضعیف میشوند و از بین میروند، هر یک از ما سبدی از استعدادها داریم که در طول زمان، تغییر میکنند.
شاید قبلاً فرصتی برای بروز آنها نبوده و اخیراً این شرایط ایجاد شده.
شاید قبلاً فکر میکردیم در زمینهای استعداد داریم و اکنون که کار یا فعالیتی جدی در آن حوزه به ما واگذار شده است، در استعداد و توانمندی خود تردید کردهایم.
تغییر شرایط، به وجود آمدن فرصتهای جدید، میوه دادن تلاشهای قدیمی، از دست رفتن فرصتها و موقعیتهای قبلی، همه و همه، ما را به فکر کردن و تحلیل مجدد خویشتن وا میدارند.
ما عمداً درس پرورش استعدادها را به شکلی آرام، تدریجی و بلندمدت در متمم پیش میبریم تا این دغدغه همواره در گوشهای از ذهن دوستان متممی باقی بماند.
علت دوم اینکه خود متمم، مجموعهای بسیار گسترده و متنوع از آموزشها است.
علاقه، استعداد و توانمندی، سه مفهوم کاملاً متفاوت هستند.
چه بسا ما به حوزهای علاقه داشته باشیم اما در آن زمینه استعداد نداشته باشیم.
چه بسیار استعدادهایی که به علت برنامه ریزی نامناسب یا صرف نکردن زمان و انرژی، به توانمندی تبدیل نشدهاند.
و حتی، چه توانمندیهایی که با ضرب و زور و فشار و تحمیل و تمرین، به دست آوردهایم. اما استعدادمان در آنها چندان زیاد نیست.