امروزه نمى توان بدون توجه به میزان بهره ورى در تولید اجتماعی و بدون آگاهی از ساز و کارها و عوامل مؤثر بر افزایش آن، به سوى توسعه پایدار گام برداشت.
زیرا هر قدر در جامعه صرف تولید اجتماعی شود، باید بازده معقولی داشته باشد تا جامعه بتواند به حیات خود ادامه دهد. درواقع، جامعه اى که داده هاى آن بیش تر از ستاده ها باشد، جامعه اى مبرا بوده و در بحران هاى اقتصادى، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جهان امروز توان پایدارى و همگامی با توسعه پایدار و انسانی را نداشته و موفق به گذر از این بحران ها نمیشود. در ادامه با الی گشت همراه باشید.
مطالب مرتبط: مدیریت رفتار سازمانی در هزاره جدید چطور در مصاحبه رفتار کنیم؟
ادبیات تحقیق
چرا انسان در سازمان کار میکند؟ چرا برخی افراد بسیار فعال و برخى کم کارند؟ علت علاقه به شغل و بی علاقگی به کار چیست؟ چه عواملی در تقویت روحیه و ایجاد علاقه به کار و انگیختن حس وظیفه شناسی کارمندان مؤثر است؟ آیا پاداش مادى در افزایش کارآیی کارمندان مؤثر است و آیا اهمیت آن از پاداش هاى غیرمادى بیشتر است؟ و آیا سطح کارآیی کارکنان را چگونه می توان افزایش داد؟
اگرموردی از انجام نشدن کار به طور مؤثر وجود داشته باشد، سئوال اینجاست که آیا این مشکل از جانب شخص شاغل است یا متوجه ساختار شغل است و یا در مطابقت نداشتن هردوى آنها؟ حسب این که دلایل ضعف در انجام کار چه باشد باید توجه خود را به مشحصات فرد انتخاب شده براى شغل یا ساختار شغل و یا هردوی آنها معطوف کرد.
این که چه عواملی در تقویت روحیه و ایجادعلاقه به کار و انگیختن حس وظیفه شناسی افراد مؤثر بوده سات، سالیان دراز مورد بحث کارشناسان و دانش پژوهان قرار گرفته است. آنچه انسان را براى برآورد تمایلاتش تحریک مى کند تا فعالانه به خدمت بپردازد، انگیزه نام دارد. به عبارت دیگر انگیزه، عامل تحریک انسان براى کار بیشتر است. در یک طبقه بندى کلى انگیزه ها را در ۳ گروه قرار می دهند:
انگیزه هاى فیزیکی
انگیزه هاى اجتماعی
انگیزه هاى روانی
به بخشی از نیازهاى انسان در محیط کار مانند تسهیلات رفاهی محیط کار ( محل مناسب کار ، هوا، نور و …) انگیزه هاى فیزیکى اطلاق میشود. به دسته اى از نیازهاى افراد که به رفتار دیگران و بویژه به رفتار مدیریت سازمان ارتباط پیدا می کند و بیشتر نیازهاى اجتماعى انسان را برطرف می سازد، انگیزه هاى اجتماعی مى گویند. مانند پذیرش فرد به عنوان یک عضو مفید در سازمان که داراى احترام و شأن و منزلت اجتماعی است و آن گروه از نیازهایی که رضایت روحى فرد را در پى دارد، جزو انگیزه هاى روانی محسوب مى شود. مانند برقرارى روابط عاطفی درمحیط کار با همکاران و مدیریت.
از آنجا که انگیزش افراد متفاوت است و عوامل مختلف از راه هاى گوناگون، بر افراد اثر متفاوت مى گذارند، بنابراین در بررسی براى سازگارى افراد با مشاغل، لازم است که انگیزش فرد نیز مورد بررسی قرار گیرد.
به نظر علماى علوم اجتماعى، فرهنگ و معتقدات افراد عامل مؤثرى در طرز سلوک و رفتار ادارى آنان به شمار مى رود. برخی از عوامل فرهنگى مانند عادات و سنن، عقاید مربوط به حرفه و شغل ، روش هاى تولید و … در طرز سلوک و رفتار ادارى افراد مؤثر است. افراد شاغل در سازمان از آنجا که عضو جامعه بزرگ ترى هستند، در تأثیر فرهنگ و معتقدات مخصوص آن جامعه قرار مى گیرند. بنابراین چگونه فرهنگ و معتقدات اجتماعی جامعه بدون شک تأثیر قابل توجهى در طرز سلوک و رفتار افراد در سازمان هاى ادارى دارد. بدین رو بررسى تأثیر عوامل فرهنگى در رفتار ادارى افراد، اهمیت روزافزونی در سازمان و مدیریت مؤسسات امروزى به دست آورده است و براى این منظور باید ریشه هاى فرهنگ جامعه به خوبى شناخته شده و در صورت لزوم تغییر یابند.