از جمله نظریههای رضایت شغلی که در مورد آنها نیز مثل تعریف و عوامل ایجادکننده رضایت شغلی اتفاق نظر وجود ندارد میتوان به نظریات زیر که بروف بیان میکند اشاره کرد. در ادامه با الی گشت همراه باشید.
مطالب مرتبط: راهکارهای توانمندسازی کارمندانتان را بیاموزید ۶ راهکار برای هدایت موفقیت آمیز سازمانها
۱- نظریه نیازها: که رضایت شغل را به دو عامل وابسته میداند: یکی اینکه چه میزان از نیازهای فرد توسط کار او تأمین میشود و دیگر آنکه چه میزان از آنها تأمین نمیشود. نتیجهای که از این دو عامل حاصل میشود میزان رضایت فرد از شغلش را معین میسازد.
۲- نظریه انتظارات: که انتظارات فرد را در تعیین نوع و میزان رضایت از شغل مؤثر میداند. مطابق این نظریه اگر انتظارات فرد از شغلش زیاد باشد دیرتر و مشکلتر به رضایت دست مییابد. پس در واقع رضایت از شغل یک مفهوم انفرادی است و باید در مورد هر فرد بهطور جداگانه عوامل و میزان آن را بررسی نمود.
۳- نظریه نقشی: در این نظریه به دو جنبه روانی و اجتماعی توجه شده است. در جنبه اجتماعی تأثیر عواملی مثل نظام سازمانی و کارگاهی و شرایط محیط کار مورد توجه است. که همان شرایط بیرونی رضایت از شغل را شامل میشود. جنبه روانی به انتظارات و توقعات فرد توجه دارد. احساس فرد از موقعیت شغلی و فعالیتهایش در انجام مسؤلیتهای محوله و ایفای نقش خاص بهعنوان عضوی از اعضای جامعه میزان رضایت فرد از شغلش را تعیین میکند. رضایت کلی نتیجه این دو جنبه است.
- عوامل مؤثر در رضایت و نارضایتی شغلی در سازمان: از جمله عواملی که بر روی رضایت از شغل مؤثر است عوامل مختلف شغلی میباشند که در ارتباط با آنها اظهارنظرهای مختلفی شده است:
کازمایر اظهار میدارد که رضایت از شغل و علاقمندی به کار تنها از طریق توجه به عوامل انگیزشی امکانپذیر است. از جمله عواملی که در انگیزش افراد بسیار از آنها نام برده میشود«تشویق» و تنبیه است.
بخشی از رضایت شغلی از مقایسه شرایط واقعی کار با انتظارات از کار و بخش دیگر از طرز تلقی افراد نسبت به کار حاصل میشود. پس در محیط کار طرز تلقیهای فرد میتواند عاملی برای ایجاد انگیزه و رضایت باشد. در واقع طرز تلقی میزان احساس مثبت فرد نسبت به هدف یا موضوع خاص میباشد. همانطور که قبلاً گفته شد ادراک فرد از شغلش بهتر از شغل بوده و طرز تلقی فرد از شغل باید در طراحی شغل و انگیزش مدنظر باشد.
کینز برگ و همکاران رضایت شغلی را به دو نوع تقسیم مینمایند. اول رضایت بیرونی که از دو منبع حاصل میشود. یکی احساس لذتی که انسان صرفاً از اشتغال به کار و فعالیت بهدست میآورد و نیز لذتی که بر اثر مشاهده یا انجام برخی مسؤلیتهای اجتماعی بهظهور رساندن تواناییها و رغبتهای فردی بهدست میآید. دیگر رضایت بیرونی که با شرایط اشتغال و محیط کار ارتباط دارد و هر آن در حال تغییر است. از جمله این عوامل میتوان شرایط محیط کار، میزان دستمزد و پاداش و نوع کار و روابط موجود میان کارگر و کارفرما را ذکر نمود. ضمناً رضایت درونی پایدارتر از رضایت بیرونی است.
بنابراین با فراهم نمودن امکان پیشرفت و ترقی و سپردن مسؤلیت به افراد و با توجه به رغبتهای فردی میتوان رضایت پایدارتر ایجاد نمود.
۲ نظرات