در این مطلب تلاش داریم به برخی از پندارهای غلط در مورد انگیزه دادن و تحریک افراد به کار بیشتر و بهتر اشاره کنیم تا اگر این باورهای غلط درون شما هم وجود دارد، تلاش کنید آن را برطرف سازید. در ادامه با الی گشت همراه باشید.
مطالب مرتبط: چگونه در جایگاه مدیریت مبارزه کنم و پیروز میدان شوم؟! تعامل مدیران میانی با رهبران
سوء تعبیر ۱: پول، بهترین محرک و انگیزه است
اگرچه عواملی چون پول، اتاق کار زیبا و راحت و امنیت شغلی میتوانند انگیزه های خوبی برای کار مضاعف باشند اما به هیچ عنوان بهترین و کارآمدترین انگیزه ها برای کار کردن در بلندمدت نیستند. به عبارت بهتر، پول و مزایای مادی فقط میتوانند از کاهش انگیزه کارکردن و فعالیت در افراد جلوگیری به عمل آورده اما تاثیر چندانی بر افزایش انگیزه آنها ندارد. مدیران باید هوشیار بوده که فقط با دادن وعده پاداش های مادی یا افزایش حقوق نمیتوانند به افرادشان انگیزه کافی برای کار مضاعف بدهند.
سوء تعبیر ۲: بیم و تهدید، محرکی مناسب برای واداشتن دیگران بهکار بیشتر است
شاید ترساندن و تهدید زیردستان از مجازات و تنبیه، در کوتاه مدت موثر واقع شود و افراد را بهکار بیشتر وادار کنند اما اثربخشی این چنین محرک هایی کوتاه مدت و محدود است و شبیه به صاعقه عمل میکند که رعب و وحشتی زودگذر را پدید میآورد و به هیچ عنوان دوام ندارد. مدیران تازه کار باید درک کنند که در شرایط ترس و وحشت از تنبیه شدن، کارکنان فقط ادای کار کردن را در میآورند و در بلندمدت نیز با ترفندهای مختلف از کار کردن در چنین شرایطی به شکل های گوناگون فرار خواهند کرد.
سوء تعبیر ۳: فقط من مدیر میتوانم به افراد انگیزه بدهم
برخی از مدیران تازه کار این تفکر را دارند که این فقط خود آنها هستند که می توانند به کارمندان شان انگیزه کافی برای کار کردن دهند درحالیکه این چنین نیست و خود کارکنان میتوانند هم به خود و هم به همکارانشان و حتی مدیران سازمان انگیزه دهند. در واقع چون که شناخت هر کدام از کارکنان از خود و همکاران شان بسیار بیشتر از شناخت مدیر از آنهاست پس آنها بهتر میتوانند بهترین روش انگیزه بخشی را پیدا کنند. در این میان وظیفه و کارکرد اصلی مدیران عبارت است از بسترسازی و ایجاد فرهنگ سازمانی مناسب برای «خودانگیختگی» و «دگرانگیختگی» در درون سازمان.
سوء تعبیر ۴: آنچه به من مدیر انگیزه می دهد، پس به کارمندان نیز انگیزه می بخشد
همه مدیران و به ویژه مدیران تازه کار باید بدانند که کارکنان و پرسنل بخش های مختلف سازمان به انگیزه ها و محرک های متفاوتی نیاز داشته و برای موفق شدن در فرآیند انگیزه بخشی به کارکنان باید در وهله اول از سلایق و توقعات آنها بهطور دقیق آگاهی یافت و سپس برای دادن انگیزه به آنها اقدام بعمل آورد. علاوه بر این مدیران باید بدانند که صرفا آن چیزهایی که آنها را بهکار بیشتر سوق میدهد برای انگیزه دادن به کارمندان کافی نبوده و جنس محرک های کارکنان متفاوت بوده و دارای تغییر است.
سوءتعبیر ۵: انگیزه دادن به کارکنان یک علم است که میتوان آن را یاد گرفت
برخلاف تصور بسیاری از مدیران تازه کار، شناسایی و تقویت انگیزه ها و محرک های کارکنان بهکار مضاعف، نه یک علم آموختنی و فرآیندی آکادمیک بلکه یک هنر کسب کردنی مملو از نکات ظریف و حساس است که برای کسب آنها باید گام های حساب شده ای برداشت و با کسب تجربیات کافی نسبت به انگیزه دادن درست و اصولی به کارکنان اقدام کرد. در واقع مدیران باید مانند یک هنرمند زبردست از ابزارهای انگیزشی که در اختیار دارند بهره برد و صرفا به آموخته های تئوریک خود بسنده نکنند.
سوءتعبیر ۶: انگیزه ها و محرک ها تاریخ مصرف ندارند
بسیاری از مدیران معتقدند که عواملی که در گذشته برای انگیزه دادن به کارکنان شان تاثیر داشته و کارآیی شان ثابت شده همیشه کارآمد و موثر است و برای انگیزه بخشی به همه و در هر زمانی مفید است. اما واقعیت این است که بسیاری از محرک ها و انگیزه بخش ها پس از مدتی خاصیت خود را از دست می دهند و برای افراد تکراری و پیش پا افتاده میشوند. در نتیجه همه افراد سازمان بهطور مداوم به دریافت محرکهای جدیدی نیاز دارند که برای یافتن این محرکها باید برنامه ریزی های مدیریتی و استراتژیک صورت گیرد.
سوءتعبیر ۷: نیازی به انگیزه دادن به کارکنان خوب و کارآمد نیست
بعضی از مدیران این تفکر را دارند که کارمندان موفق و کاردان، نیازی به دریافت انگیزه و محرک از دیگران ندارند و کارشان را به صورت اتوماتیک بهخوبی و در حد کمال انجام میدهند. درحالیکه واقعیت آن است که چنین کارکنانی به شدت به تشویق شدن و دریافت انگیزههای جدید نیاز داشته و در غیر این صورت دیر یا زود به افرادی ناکارآمد و بی انگیزه تبدیل می شوند.
سوءتعبیر ۸: فقط در موقع نیاز باید به کارکنان انگیزه داد
مدیران تازه کار این تفکر را دارند که فقط در صورت نیاز و در مواقع اضطراری باید به کارکنان انگیزه داد و با ارائه محرک های کافی آنها را بهکار بیشتر و مطلوب تر وادار کرد درحالیکه چنین چیزی به هیچ عنوان درست نیست و فرآیند انگیزه بخشی به تمام کارکنان باید فرآیندی پیوسته و همه جانبه باشد تا هیچ کارمندی در هیچ زمانی حس بی انگیزگی و خنثی نداشته باشد.