اشتباهات کارمندان
به هر حال هر انسانی در طول زندگی خود اشتباهات و خطاهایی در زندگی شخصی و کاری خود داشتهاند. هر چقدر هر آدمی از رزومه و تجربه خوب رفتاری و عملکردی برخوردار باشد باز هم از خطا مبرا نیست. اما برخی اشتباهات در هر سطح و جایگاهی می تواند لطمات جبران ناپذیری را به بار آورد. با ما همراه باشید تا به شما بگوییم یک مدیر چه رفتاری باید در مقابل کارمندان خوب اما خطاکار داشته باشند. کنترل این شرایط کاری است که از مدیران باهوش و قدرتمند برمیآید. البته هرگز نمیتوانند ریسک و خطر یک تجربه جدید را به کلی حذف کنند. در بعضی اوقات اصلا نمیتوان ریسک این کار را حتی کاهش داد. به همین دلیل، یک مدیر قوی باید توانایی روبهرو شدن با ترس را داشته باشد. بعضی از مواقع ارزش دارد که با ترس برخورد کنید! در پشت دیوار ترس، موفقیت به انتظار مدیران شجاع نشسته است. با الی گشت همراه باشید تا بیشتر از این موضع بدانید.
مطالب مرتبط: لذت داشتن کارمندی خلاق تاثیری که تسهیلات و مزایا روی کارمندان می گذارد
برای این کار اول باید تجربههای کم خطر را تعیین کنید. اشتباه کردن در برخی از کارها آنقدر هزینه ندارد. در این موارد میتوانید اختیار بیشتری به کارمندانتان بدهید. در کارهای ریسکپذیر دو مورد آسیبپذیر وجود دارد: زیان مالی شرکت و اعتبار آن. قبل از هرچیز بخشهای کلیدی را مشخص کرده و ببینید در چه قسمتهایی منافع مشتری هست. ریسک کردن در چه کارهایی به خطر افتادن اعتماد مشتری میانجامد. در این موارد باید با احتیاط بیشتری عمل کنید. ریسک این کار فقط به سود مالی شرکت آسیب نمیزند ، بلکه به اعتماد آن هم لطمه میزند. غیر از این موارد میتوانید با خیال راحتتر ریسک کنید. وقتی خطری متوجه مشتری نباشد، تجربه کردن چیزهای جدید ترس کمتری دارد.
گام دوم ایجاد قوانینی برای ریسک کردن است. مثلا اینکه «ازیک سوراخ دو بار نیش خوردن» بخششی در پی ندارد. یک بار اشتباه هم نباید به این معنی باشد که در هر کاری میتوان ریسک کرد. ریسک کردن باید توجیه منطقی داشته باشد و کارمند صادقانه این حس را داشته باشد که این ریسک میتواند فایده داشته باشد. اگر یک اشتباه برای بار دوم تکرار شد، کارمند باید بداند که تمام عواقب کار به پای خودش بوده و مسوولیت این کار را به عهده دارد، ولی اگر یک ریسک به ظاهر منطقی برای بار اول به بن بست رسید، بهتر است تمام افراد دست به دست هم داده تا زیان وارده را هرچه سریعتر برطرف کنند. اگر فرد اشتباه خود را بپذیرد، بهتر است تا مورد حمایت مدیر و همکارانش قرار گیرد.
همه ما اشتباه میکنیم. اشتباه کردن جزئی از پیشرفت به حساب میآید. اگر ریسک کردن نباشد هیچ چیز تازهای به وجود نمیآید. به گفته جان وودن: «اگر شما اشتباه نمیکنید، در حقیقت شما هیچ کاری نمیکنید.» اشتباه، آغاز ایده های بسیار بزرگ است. اشتباه کردن و ریسک کردن، یعنی از لاک خود بیرون آمده و پا به عرصه رشد و فکر کردن میگذاریم. اشتباه کردن، یعنی یاد گرفتن و رشد کردن. اشتباه کردن با شکست خوردن متفاوت است. اشتباه باعث میشود که یک راه غلط را از میان برداشته و به راه درست نزدیکتر شویم.
مدیران عالی به کارمندانشان اجازه اشتباه میدهند ولی در مقابل، کارمند خوب کسی است که وقتی اشتباه میکند، اولا؛ از اشتباه خود درس می آموزد. دوما؛ مسوولیتش را به عهده میگیرد. سوما؛ آن را تصحیح کرده و در آخر اینکه دیگر آن را تکرار نمیکند.
جبران اشتباه: یک کارمند خوب سراغ جبران اشتباه خود میرود. بعضی از اشتباهها به راحتی اصلاح نشده، ولی یک کارمند وظیفه شناس، تمام تلاش خود را برای به حداقل رساندن خسارت انجام میدهد. اگر برای مرتفع ساختن مشکل یک برنامه زمانی مدون آماده شود، هم اهمیت موضوع مشخص میشود و هم در موقع نیاز میتوان از بقیه افراد هم یاری میگیرد.
یادگرفتن: یک کارمند خوب وقتی به مشکل بربخورد، دوباره آن را مطالعه میکند. دلیل اینکه چرا موفق نشده است را پیدا میکند، اینکه چه عاملی یا چه عملکردی باعث شد تا این روش به موفقیت نرسد. مطالعه یک اشتباه باعث میشود تا شما راههای غلط دیگر را امتحان نکنید.
پذیرفتن مسوولیت آن اشتباه: کارمند خوب به سادگی قبول میکند که مرتکب اشتباه شده است. آنها برای اشتباه خود توجیه نیاورده و با شجاعت آن را ابراز میکنند. پذیرفتن اشتباه برای درس گرفتن از آن امری واجب است. پذیرفتن اشتباه منجر به شناخت درست آن میشود.
ضمانت تکرار نشدن اشتباه: مهمترین نتیجه یک اشتباه، تکرار نشدن آن است. وقتی اتفاق افتادن یک اشتباه معلوم شد، باید اطلاعات مربوط به آن برای تمام افراد توضیح داده شود. اگر اشتباه بزرگ و باعث خسارت شود، باید خط قرمزهایی برای همه افراد مشخص شود تا همه از تجربه به دست آمده استفاده کنند و راه برای خسارت دوباره از اشتباههای همانند آن بسته شود.