انسان ها فطرتا خواهان برابری با یکدیگرند و تمایل دارند با آنها برخورد محترمانه و مشارکت جویانه شود، خصوصا انسان فرهیخته و متخصص قرن بیستم خواستار این حق است که «نظر» من را گوش کنید، من هم نظر دارم» مشارکت کارکنان در مدیریت به این خواسته انسانی پاسخ مثبت می دهد. در ادامه با الی گشت همراه باشید.
مطالب مرتبط: چگونه مدیریت مشارکتی را به بهترین نحو ممکن اعمال کنیم؟ انقلابی در مدیریت با مدیریت مشارکتی
«امروزه بسیاری از مسائلی که سازمانها با آن روبرو هستند، نتیجه مستقیم رقابت های بی ثمر در مورد وظایف متقاطع یا وظایفی است که مشخص نیست چه بخشی مسئولیت آن را به عهده دارد. برای کمک به افراد جهت پرداختن به این موضوعات روش های مختلفی ابداع شده است و این روش ها همه «به کار موثر گروهی» وابسته است. زیرا در چنین شرایطی، این فقط راه حل نیست که حائز اهمیت است، بلکه «میزان درک و احساس تعهد» کسانی که در فرآیند مورد نظر دخالت دارند و در واقع به آن عمل می کنند نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است.» وجود سیستم مشارکت زمینه های ابراز پیشنهاد و اظهارنظر را در کارکنان فراهم میآورد و رفتار مثبت اندیش و اعتقاد به شکوفایی و آینده نگری را در سازمان ها زنده نگه می دارد.
تحقیقات و پژوهش های علمی نشان می دهد که مدیران ارشد و کارکنان رده های پایین سازمان ها بیش از همه آماده اجرای مدریت مشارکتی هستند و به راحتی می توان مدیران ارشد را با توجیه اقتصادی و فنی و ذکر شرایط بحران زای فعلی و بیان تجارب موفق سایر سازمان ها، نسبت به اجرای روش های مختلف مدیریت مشارکتی ترغیب کرد. افراد مستقر در قاعده هرم سازمانی نیز، به سبب آنکه آمادگی پذیرش طرح ها و برنامه های جدید، به ویژه سیستم های انگیزشی و روابط انسانی را دارا هستند، با قدری احساسات و شور و شوق (که در افراد مختلف متفاوت آمادگی خود را اعلام می کنند. مشکل اساسی در آموزش، توجیه و ترغیب مدیران و کارمندان میانی، سرپرستان و افرادی است که به نحوی در فاصله بین رأس و قاعده هر سازمانی قرار می گیرند.
مشارکت و مدیریت مشارکتی یعنی درگیر شدن کارکنان در فرآیند تصمیم گیری، دعوت از همه افراد به تفکرات دراستراتژیک و قبول مسئولیت فردی برای کیفیت کار و تولیداتشان، حمایت و پاداش رفتار کارکنان که از دید آنها لحظه به لحظه ارباب رجوع را ارضاء و عملکرد سازمان را بهبود می بخشد.
در هر حالت، مدل مشارکتی، نظارت اصلی بر سازماندهی تربیت و راهنمایی کارکنان، همچنین خود کنترلی را مستثنی نمی کند.
مشارکت (participition) به عنوان نوزاد خلف یکی از میراث های کهن یونان باستان یعنی «مردم سالاری» پس از غیبتی طولانی، مجددا در عصر امروز، در اندیشه های آدام اسمیت با عنوان «نیرومند کردن و قدرت بخشیدن» نطفه اش شکل گرفت و در هیأت «واگذاری قدرت به مردمان» در جامعه متولد شد و دارد روزهای رو به رشد و پویایی خود را در جوامع مختلف دنیا، طی می کند. اگرچه نظام سیاسی کشورهای باختری از دویست سال پیش، همواره ردپایی از مشارکت را در جامعه خود دیده اند اما هنوز ساز و کارهای ضروری برای معنی دار کردن مشارکت مردم، چنانکه باید، پدید نیامده، یعنی مردم هنوز هم در تعیین سرنوشت خویش، دخالتی آگاهانه نداشته و ندارند! و طبیعی است در جوامعی که هنوز هم ساختار مدیریت آنها، بوی عصر پدرسالاری می دهد و هنوز، بسیاری از بایدهای ابتدای علم مدیریت، از جمله ی ناشناخته هاست، اصل مدیریت مشارکتی هر لحظه هزار بار، با تیغ تیز جهالت، قربانی می شود و پیداست در چنین شرایطی، ابتدا باید در انتخاب مدیران متخصص و با تجربه، توان و انرژی لازم را صرف نمود و بعد به فرهنگ سازی در زمینه مشارکت در سازمان های پرداخت.
نظام مدیریت مشارکتی به عنوان نظام مطلوب و کارآمد از لحاظ نظری و عملی، آزمون های خود را با موفقیت طی نموده و هم اکنون در کشورهای پیشرفته و نیز در کشورهای در حال توسعه کاملا مورد استفاده بوده و از جایگاه مناسبی برخوردار است، نظام موصوف، صاحبان اندیشه های سازنده را بدون در نظر گرفتن شغل و مقام آنها بطور یکسان پذیرا می باشد و علاوه بر این که قدرت تصمیم گیری و مسئولیت مدیریت را به هیچ وجه تضعیف و یا مخدوش نمی کند، زمینه های لازم برای تشویق مادی و معنوی پرسنل را در قبال عرضه اندیشه های سازنده فراهم می نماید، تا از خلاقیت و پویایی تفکر انسان ها برای رشد و توسعه استفاده مطلوب به عمل آید.
مدریت مشارکتی بر گسترده کردن دامنه درگیری ذهنی و فکری کارکنان در اموری که به سرنوشت آنان ارتباط مستقیمی دارد تأکید می کند و شمار بسیاری از پرسنل را در فراگیر دادوستد اندیشه و تجزیه و تحلیل قرار می دهد و از توانمندیهای ذهنی و فکری آنان در جهت بهبود امور بهره می گیرد. مدیریت مشارکتی شامل یک تغییر از سبک کنترل گرا (control oriented) به مشارکت گرا (Involvement oriented) است.