پابلو پیکاسو، به همراه دوستش مکتب کوبیسم را پایهگذاری کرد.
پیکاسو، هنرمند بود و نگاه خاصی به کسب و کار داشت. از جمله آنکه برای «رقابت» جایگاه خاصی قائل بود. با آنکه «رقیب شناسی» برای پیکاسو مهم بود، توجه چندانی به «پول» نداشت. به گونهای که در پایان زندگی وی گفتهاند تابلوهای زیادی از او بر جا مانده بود که برای فروش آن هیچ اقدامی نکرده بود. در ادامه با الی گشت همراه باشید.
مطالب مرتبط: مسیر موفقیت ریچارد برانسون، از زمین به فضا آمانسیو اورتگا: سومین ثروتمند جهان
پیکاسو؛ بیزینس منی باهوش
پیکاسو آثار هنری با ارزشی به وجود آورد و البته در فروش آنها نیز موفقیت چشم گیری داشت. به عبارت دیگر، پیکاسو علاوه بر درک درست و دقیق از جهان هستی که در آثار او نمایان شده، شناخت با دقت و زیرپوستی از مردم، تمایلاتشان و نیازهای بازار داشت که به او یاری میرساند آثار خود را به آنها بفروشد.
رقابت، عامل پیشرفت
پیکاسو در زمان خود رقیبی برجسته به نام ماتیس داشت. میتوان گفت اگر که این رقابت نبود، پیکاسو قادر نبود بسیاری از آثار فاخر خود را پدید آورد.
سبک نقاشی ماتیس، سنت شکنانه و انقلابی بود. این امر باعث میشد که پیکاسو که درنر داشت هنرمندی اعلا در زمان خود باشد، علاوه برعبور از سنتهای هنری آن زمان، باید از سبک هنری ماتیس نیز فاصله میگرفت. این موضوع چالشی بزرگ برای پیکاسو بود.
از سوی دیگر، شجاعت ماتیس همواره عنصری الهام بخش برای پیکاسو بود. ماتیس میگفت: از نظر من، خلاقیت واژه جایگزین برای شجاعت است.
از سوی دیگر، پیکاسو و ماتیس هیچگاه از گزند منتقدان در امان نبودند. رقابت میان آنها، باعث شده بود که پیکاسو و احتمالا ماتیس، تمرکز خود را به تلاش برای غلبه بر رقیب و نه نظریات منتقدان معطوف کنند این امر باعث میشد که آنها با آرامش بیشتری کار انجام دهند.
استفاده از برنامه سیستم شخصی
همه ما به دنبال ایجاد کسب وکاری هستیم که با ما صحبت کند. زمانی که پیکاسو درصدد بوجود آوردن اثر گرنیکا بود، به دنبال این بود اثری پدید آورد که به جای وی از خشن بودن جنگ حرف بزند.
به این منظور، این هنرمند بزرگ اسپانیایی برنامهریزی زیادی برای خلق این اثر فاخر انجام داد و نظام و چارچوبهای سنجیدهای برای آن در نظر گرفت.
این میزان تفکر و برنامه ریزی یکی از مهم ترین ارکان موفقیت هر کسب وکاری است و تضمین کننده حرکت آن در مسیر درست در مراحل توسعه آن است.
برخورد با مشتری ناراضی
روزی زنی در یکی از خیابانهای پاریس مشغول قدم زدن بود که ناگهان با پیکاسو روبهرو شد که مشغول نقاشی بر دیوار یک کافه بود. زن از پیکاسو خواست تا تصویر او راکشیده و در مقابل هزینه آن را از او دریافت کند.
هنرمند مشهور، خواسته زن را پذیرفت و تصویر وی را در عرض ۳ دقیقه کشید. پیکاسو پنج هزار فرانک از آن زن خواست. زن به پیکاسو اعتراض کرد و گفت که او تنها سه دقیقه روی این نقاشی وقت گذاشته است. جالب است بدانید که پیکاسو به وی گفت: «نه خیر، تمام عمرم را صرف کردهام.»
در بسیاری از موارد کسب وکارها بر اساس شرایط رقبای خود برای محصولات یا خدمات خود قیمت تعیین میکنند.این روش اصلا درست نیست. چرا که پیکاسو میتوانست خود را با سایر نقاشان مقایسه کرده و بر این اساس قیمتی بگوید. کاری که پیکاسو در برخورد با آن زن انجام داد این بود که قیمت نقاشی را بر مبنای ارزشی که برای هنر و خلاقیت خود قائل بود، تعیین کرد.
کسب وکارها نیز باید برای کار، خلاقیت، نوآوری و فکر خود ارزش گذاشته و بر مبنای آن قیمت محصولات یا خدمات خود را تعیین کنند.
شناخت نقاط ضعف
پیکاسو اعتقاد داشت که مشاهده آثار و کارهای دیگران به ما کمک میکند تا به نقاط ضعف خود آگاهی پیدا کنیم. پیکاسو و ماتیس همواره آثار یکدیگر را به دقت بررسی کرده و به نقاط قوت و ضعف کارهای یکدیگر پی میبردند. بهاین ترتیب، پیکاسو توانست با بررسی دقیق آثار ماتیس و شناخت نقاط ضعف آنها، به نقاط ضعف خود پی ببرد و از این طریق آثار خود را ارتقا دهد.
برندسازی
اگر چه پیکاسو در فروش آثار هنری خود موفق بود، اما فقط تا جایی آنها را میفروخت که به پول آن احتیاج داشت.
وی بسیاری از آثار ارزشمند خود را هیچ وقت نفروخت و از این طریق برند قدرتمندی برای خود بنا کرد. شاید پیکاسو اولین هنرمندی باشد که یک برند ماندگار جهانی برای خود خلق کرد. رقابت باعث میشود که افراد و سازمانها بیشتر، سریعتر و هوشمندانه تر کار کنند.