سختتر از استخدام نیروی خوب، حفظ آنها می باشد
یکی از قدیمی ترین شوخی های دنیای کسب وکار این است: دو مدیر در مورد آموزش پرسنل با هم گفتوگو میکردند. اولی میپرسد «چه میشود اگر پرسنل را آموزش دهیم و آنها در نهایت شرکت را ترک کنند؟» دومی پاسخ میدهد «چه میشود اگر آنها را آموزش ندهیم و در شرکت بمانند؟»
در واقع، آموزش باید یکی از اولویت های اصلی شرکتها باشد. از خود پرسیده اید؛ چرا مدیران این موضوع را درک کرده اما اهمیت چندانی به آن نمیدهند؟ در ادامه با الی گشت همراه باشید.
مطالب مرتبط: ۴ ترفند برای استخدام کارمندان حرفه ای بهترین راه ها برای داشتن استخدامی هوشمندانه
علت این موضوع ممکن است از یکی از ویژگی های انسانی ما نشات بگیرد: اینکه بیشتر مواقع کارهایی را انجام میدهیم که میدانیم در سطح خوبی قرار ندارند و بالعکس. آموزش در طولانی مدت برای کسب وکار مفید بوده، اما مدیران ترجیح میدهند در زمانی کوتاه به نتیجه برسند. شاید بحران اقتصادی این مساله را پررنگ تر می کند. به طوریکه این بحران بر همه شرکت ها و پرسنل اثر گذاشته است. بنابراین شرکت ها در نتیجه به این فکر می افتند که از تعداد نیروی کار خود کم کرده، بار کاری را دوباره شرح داده و وظایف بیشتر را بین پرسنل کمتر تقسیم بندی کنند. این اتفاق خلایی را برای آموزش کارمندان جدید به وجود می آورد، به طوری که مشخص نیست این وظیفه، یعنی آموزش نیروهای جدید بر عهده چه کسی است.
در این میان، شرکت هایی هم هستند که برای بلندمدت سرمایهگذاری کنند. کسب و کارها پیوسته در حال شکایت کردن هستند که نمیتوانند نیروی ماهری بیابند، اما به گفته اقتصاددانان و کارشناسان نیروی انسانی، در توسعه این مهارتها خود سهمی ندارند. بیشتر شرکتها بودجه ای به برنامه های آموزشی تخصیص نداده و انتظار دارند دانشگاهها یا کارمندان این وظیفه را برعهده داشته باشند. اقتصاددانان براین عقیده اند عدم تمایل به توسعه کارمندان درون سازمان باعث ماندگاری مشکل تر کارمندان در یک حرفه شود و بن بستی در بازار کار ایجاد شود، چون شرکت ها هم متقاضیانی که مهارت های کاری خاص نداشته، قبول نمی کنند و این چرخه ادامه داشته و آمار بیکاری همچنان در سطح بالایی می ماندو
در آمریکا، انتظارات کارفرما برای استخدام نیروهای جدید از زمان رکود اوایل دهه ۸۰، یعنی زمانی که کسب و کارها به تعدیل نیروی گسترده دست می زنند و برنامههای آموزشی را کم می کنند، تغییرات ملموسی کرده است. صاحبان کسب و کار وقتی کارمندان با استعدادی را استخدام می کردند تا آنها را در آینده منطبق با نیازهای شرکت پرورش دهند، ولی در حال حاضر افرادی را استخدام کرده که بیشتر مهارت های مورد نیاز برای یک شغل را دارند و به گفته پیتر کاپلی، استاد مدیریت دانشگاه پنسیلوانیا، این نشانه دیگری است از اینکه روابط بین مدیر و کارمند در سطح یک معامله تجاری پایین بیاید. به گفته جناب کاپلی، «کارآموزان امروزی به جای شرکت در برنامه های آموزشی هفتگی، بیشتر یا تحت تاثیر کارمندان مجرب بوده یا در چند ساعت، آموزش حین کار می بینند.»
سرمایهگذاری در آموزش پرسنل امری حیاتی برای بقای شرکتها است و این آموزش ها فقط به مهارتهای اولیه اختصاص ندارد، بلکه باید دانش تخصصی را که حل مشکلات و تفکر خلاقانه را به وجود میآورد، شامل شود. براون اظهار امیدواری می کند کارآموزان بیشتری جذب شده که در نتیجه به کارمندان ثابت و مهندسان تولید یا ناظران بخش فروش تبدیل شوند. این برنامه توسعه ای باعث گسترش بخش های خط تولید و فرآیند تولید هم می شود.
در نهایت باید گفت؛ آموزش پرسنل در حفظ آنها تاثیر زیادی دارد. شاید تنها کار سختتر از استخدام نیروی خوب، حفظ آنها باشد. کارمندان خوب معمولا علاوه بر حقوق، از امتیازات روانی محل کار خود هم لذت می برند. اگر بر این فرهنگ تمرکز کنید، این را مطمئن باشید که پرسنل خوب شرکت شما ماندگارند.